معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

برسی تعدادی از ایرادات واره شده به قرآن

دسته ی اول گروهی از دوستا بدون ذکر منبع آیه می گویند زمین در قرآن مسطح است

در سوره ی فاطر آیه ی 41 ذکر شده است که
همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا نیفتند و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمی دارد- آیه 41 سوره فاطر
که این آیه دقیقا نشان می دهد که اجسام از جمله زمین در فضا شناورند و مسطح نیستند همچنین در آیه 137 اعراف 5 صافات و 40 معراج به مشرقین و مغربین اشاره شده است که پس از ترسیم شکل هندسی چندین مشرق و مغرب شکل کروی بدست می آید در صورتی که اگر زمین از دیدگاه قرآن مسطح بود فقط یک مغرب و یک مشرق داشت

دسته ی دوم در سوره ی رعد آیه ی 8 نوشته است که

تنها خدا می داند آن چه را هر ماده ای در رحم می گیرد

پس این دستگاه رادیولوژی برای چیست ؟.
در جواب این خرد ورزان باید گفت که:

۱-ترجمه ی فارسی این آیات اشتباه است و ترجمه ی واژه ی تنها در عربی ""فقط"" است در حالی که کلمه ی فقط در این آیات نیامده است

و ترجمه ی صحیح آیه این است:

و خدا می داند آن چه را هر ماده ای در رحم می گیرد.
این نقطه نیز قابل ذکر است که: قبل از ترکیب اسژرم و تخمک هیچ کسی از این که نتیجه (چه از نظر جنسیت و چه از نظر خصوصیات) چه در خواهد آمد, ندارد و با هیچ وسیله و تکنولوژی ای هم قابل تشخیص نیست.تنها پس از لقاح و ترکیب آن دو میتوان نتیجه را بررسی کرد.ممکن است حدس ها و احتمالاتی راجع به جنسیت و یا خصوصیات نطفه حاصل شده(قبل از لقاح) از طریق بررسی سابقه فامیلی و ژنتیک زده شود ولی هیچ کدام قطعی نیست و در بسیاری موارد اشتباه از آب در می آید.هنگام تشکیل نطفه 50 درصد ممکن است دختر باشد 50 درصد ممکن است پسر باشد سایر خصوصیات و کدهای ژنتیکی نیز به همینطور اند.

قرآن و حرکت منظومه ی شمسی

 

قرآن مجید در آیه 38 و 40 سوره یس می فرماید: وَ الشَّمْسُ تجَْرِى لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَالِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیم - لَا الشَّمْسُ یَنبَغِى لهََا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا الَّیْلُ سَابِقُ النهََّارِ وَ کلُ‏ٌّ فىِ فَلَکٍ یَسْبَحُون‏: و خورشید (نیز برای آنها از نشانه های خدا است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است، این تقدیر خداوند قادر و دانا است – نه برای خورشید سزاواراست که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می گیرد، و هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند».

آنچه در عصر نزول قرآن و قرنها قبل و بعد از آن بر محافل علمی در مورد آسمان و زمین حاکم بود، نظریه هیات «بطلمیوس» بود که زمین را مرکز جهان می شمرد و ستارگان و خورشید را در دل فلکهایی بلورین میخکوب دانسته، و فلکها را در اطراف زمین در گردش می پنداشتند.
قرآن در آیات فوق، مطلبی کاملا برخلاف آن می گوید: اولا می گوید: خورشید به سوی قرارگاهی در حرکت است (یا خورشید به سوی قرارگاهی در حرکت است یا خورشید در قرارگاه خود در حرکت می باشد) نه اینکه خورشید به دور زمین، آن هم نه خودش، بلکه به دنبال فلک بلورینش در حرکت است.
ثانیا خورشید و ماه، هر کدام در مسیر خود شناورند.

بعد از فرو ریختن پایه های فرضیه « بطلمیوس » در پرتو کشفیات قرون اخیر، و آزاد شدن اجرام آسمانی، از قید و بند افلاک برونی، این نظریه قوت گرفت که خورشید در مرکز منظومه شمسی ثابت و بی حرکت است و تمام منظومه شمسی پروانه وار به دور او می گردند.
در اینجا نیز خبری از حرکت خورشید، به سوی قرارگاه خاصی یا به دور خود نبود.

باز هم علم پیشرفت بیشتری کرد و مشاهدات نجومی که با استفاده از تلسکوپهای بسیار نیرومند صورت گرفت ثابت کرد حداقل خورشید دارای دو حرکت است: حرکت وضعی به دور خودش، و حرکت انتقالی به اتفاق تمام منظومه شمسی به سوی نقطه مشخصی از آسمان یا به تعبیر دیگر، به سوی ستاره « وگـا » که از ستارگان صورت فلکی « الجاثی علی رکبتیه » می باشد. صورت فلکی «الجاثی علی رکبتیه» به مجموعه ای از ستارگان گفته می شود که صورتی را در آسمان تشکیل می دهند شبیه کسی که بر سر زانو نشسته و آماده برخاستن است، و ستاره « وگا » جزء این مجموعه است که منظومه شمسی همراه خورشید به سوی آن در حرکت می باشد.

در یکی از دایرة المعارفها آمده است: خورشید علاوه بر حرکات ظاهری، حرکت واقعی دارد.
حرکت دورانی کهکشانی، خورشید را با سرعت حدود یک میلیون و یکصد و سی هزار کیلومتر در ساعت در فضا می گرداند، اما در داخل کهکشان هم خورشید ثابت نیست، بلکه با سرعت قریب 72 هزار کیلومتر در ساعت بهجانب صورت فلکی «الجاثی» حرکت می کند و اینکه ما از این حرکت سریع خورشید در فضا بی خبریم، به سبب دوری اجرام فلکی است.
سپس می افزاید: خورشید به دور خود حرکت دورانی وضعی نیز دارد.(1)

تعبیر به" تدرک" و" سابق":
تعبیرات قرآن به اندازه‏اى حساب شده است که ریزه‏کاریها و دقتهاى آن قابل احصا نیست، در آیات فوق هنگامى که سخن از حرکت ظاهرى ماه و خورشید در مسیر ماهانه و سالیانه در میان است مى‏گوید:" براى خورشید سزاوار نیست که به پاى ماه برسد (چرا که ماه مسیر خود را در یک ماه طى مى‏کند و خورشید در یک سال، این تفاوت سرعت به اندازه‏اى است که تعبیر مى‏کند این هرگز به پاى او نمى‏رسد (لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَها أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ).
اما در مورد شب و روز چون با هم فاصله چندانى ندارند و دقیقا پشت سر هم قرار گرفته‏اند مى‏گوید" شب از روز پیشى نمى‏گیرد" مى‏بینیم این دو تعبیر در اینجا بسیار حساب شده است. (2)

اشاره ی قرآن به وجود star nursery

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَن تَمِیدَ بِکُمْ وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ ﴿۱۰﴾
آسمانها را بى‏هیچ ستونى که آن را ببینید خلق کرد و در زمین کوههاى استوار بیفکند تا [مبادا زمین] شما را بجنباند و در آن از هر گونه جنبنده‏اى پراکنده گردانید و از آسمان آبى فرو فرستادیم و از هر نوع [گیاه] نیکو در آن رویانیدیم (۱۰) سوره ی لقمان
تولد ستاره ها

ستون‌های حیات در سحابی عقاب, این ستون‌ها از بیش‌تر از گاز هیدروژن تشکیل یافته‌اند.
تصاویر گرفته شده  از star nursery ها بوسیله نور آنها که از تلسکوپ هابل به زمین رسیده بازسازی شده و بطور مستقیم گرفته نشده است.و تعبیر قرآن در مورد نامرعی بودن کاملا درست هست چون بطور مستقیم کسی موفق به دیدن ستون های آفرینش نشده است.و مساله ی دوم این ستون ها از گاز هیدروژن تشکیل یافته که قابل روئیت نیست.و فقط تصویر خیالی از حجم اشغال شده توسط گاز هیدروژن را نمایش می دهد.

شاید معروف ترین تصویری که تلسکوپ فضایی هابل تاکنون تهیه کرده مربوط به (( ستون های آفرینش )) باشد ،منطقه ای درون سحابی عقاب(M16) که ستارگان در آن متولد می شوند . اکنون دانشمندان در پی یافتن پاسخ این سوال هستند که دقیقا چه میزان ستاره در این ناحیه در حال شکل گیری می باشند .
تصویر جدید تلسکوپ فضایی چندرا از این ناحیه در اشعه ایکس می تواند به دانشمندان کمک کند تا پاسخ پرسش خود را پیدا کنند .تصویر مقابل ترکیبی از تصویر واقعی هابل و داده های بدست آمده توسط چندرا ست .
نقاط رنگی تصویر ، منابع ایجاد کننده ی پرتوی ایکس (مانند ستارگان) می باشد .این نقاط در تصویر به فراوانی یافت می شود اما نکته ی قابل توجه در تصویر این است که این نقاط به ندرت در خود (( ستون های آفرینش )) دیده می شود


این احتمال وجود دارد که هیچ ستاره ای در این قسمت ها وجود ندارد اما رصد های انجام شده در طول موج مادون قرمز وجود چند ستاره ی نوباوه را در این قسمت ها آشکار کرده است که حداقل 4 تای آنها توانایی تبدیل شدن به ستاره های بزرگ را دارند.
احتمال دیگر این است که ستاره های متولد شده در ستون های آفرینش بسیار جوان هستند و هنوز به حدی نرسیده اند که از خود اشعه ی ایکس ساطع کنند.

اشاره ی قرآن به شهاب سنگ ها


وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ سوره ی الملک آیه ی ﴿۵﴾
« وآسمان نزدیک (نزدیکترین آسمان) را با ستارگان آراسته نمودیم و همینطور آنها را شلیکی به شیطانها قرار دادیم».

نکات آیه:
1ـــ آسمانی که می بینیم آسمان نزدیک به ما است:
در عـلـم نـجـوم زمان محمد سـتـارگـانی کـه بـا چـشـم دیـده می شدند نهایت مرز هستی بودند. در حالیکه قرآن ستارگانی که می بینیم را در آسمان نزدیک به ما قرار می دهد. و این به معنی است که هـسـتی خـیلی فـراتـر از آنچه کـه ما آنـرا با چشم می بینیم هست. و این نیز چیزی است که امروزه در عصر تـلـسکـوپ درستی آن به اثبات رسیده است.
2ـــ ستارگان به شیطانها شلیک می شوند:
در رابـطـه با شیطانهای مورد نظر آیه ما فعلاً چیزی نمی دانیم ولی در رابطه با اینکه آیـه می گوید: ستارگان  شلیک می شوند" درست است. انسان فعلاً با تلسکوپ عکسهائی از ستارگان گرفـته که: منفجر و شلیک می شوند، یا در بخشی از آنها انفجاری رخ می دهد و توده های گاز و مواد مذاب دیگر از آنها شلیک می شوند.
سال 1987 ستاره شناسان انفجار یک ستاره در یکی از کهکشانها را مشاهده کردند (تصویر). این ستاره  170000سال پیش منفجر شده. تصویری که می بینیم نیز مربوط به وضعیت آن در چند سال پس از انفجار آن است.

رستاخیـــــــــــز و برهان هایش در طبیعت برهان ژنتیک

رستاخیـــــــــــز

و برهان هایش در طبیعت

برهان ژنتیک

 مقدمه

با توسعه تدریجى دانش ژنتیک، چشم بشر بر گوشه اى از شگفتى هاى خیره کننده عالم استعدادهاى ذره اى گشوده شد و در برابر پیچیدگى پدیده هاى بى نهایت کوچک آفرینش حیرت زده گردید. اینک مسلم گردیده است که از خاک تا افلاک، خرد و کلان ، ذره تا کهکشان ، نظام هماهنگى بر قرار است که کوچکى یا بزرگى پدیده ها ، عظمت شگفتى هاى آنرا محدود نمى سازد و فضا و مکان مرز و محدوده اى در اینجا نمى شناسد.
هر چند این کشفیات دست آورد انسان امروزى است و نسل هاى گذشته را نصیبى از این نو آورى هاى علمى نبوده است، اما همان قدر حیرت آور است که چگونه چهارده قرن گذشته، در دوران جاهلیت فراگیر و در میان مردمانى فقیر و بى سواد و بى خبر از هر آنچه نام دانش بتوان بر آن نهاد، پیامبرى امى و درس ناخوانده، اولین پیامى را که از پروردگار در غار حراء، پس از مناجات هاى طولانى خود دریافت مى دارد، خواندن آفرینش انسان از علق (نطفه اولیه) است!

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ

بخوان به نام پروردگارت که آفرید، آفرید انسان را از علق

 

هفده گام در هفده سال


گام اول، اشاره به علق

مى گویند اولین کلامى که در آشنایى دو دلداده رد و بدل مى شود، معناى ویژه اى دارد. آیا در آنچه معبود مهربان به عبد عاشق خود در آن خلوتگه راز الهام کرد معنایى نمى توان یافت؟در اینکه آیات اولیه سوره علق نخستین کلمات وحى شده به پیامبر است، تردیدى نیست ، در این هم که یتیم قریش و بزرگ شده صحرا، به شهادت تاریخ، نه خطى نوشته بود و نه خبرى از علم و دانش داشت هم تردیدى نیست. فرصت طلبان فریبکار که مى خواهند توده هاى مردم را به خود جذب کنند، از چیزى سخن مى گویند که مورد نیاز و عشق و علاقه مردم باشد. آیا "ربوبیت" خداى عالم را با آفرینش انسان از علق به مردم جاهل معرفى کردن میتواند تراوش ذهن پیامبر و مستقل از وحى باشد؟
اگر در قرآن به همین یک اشاره بسنده شده بود، چه بسا گذشتن از کنار آن آسان بود. امّا آشکارا میبینیم این آیت عظیم ، یعنى پیدایش انسان از خاک و نطفه و علقه و ..را پس از آن نخستین الهام، بارها و بارها در سالهاى بعد مورد تاکید قرار داده است تا با آگاهى آدمیان از منشاء خود، دست ربوبیت خالق را در مراحل مختلف حیات خویش مشاهده نمایند.
با نگاهى اجمالى به آیات ناظر به آفرینش انسان، که کلمات : تراب ، طین ،نطفه، علقه و...در آنها به کار رفته است، با انبوهى از آیات مواجه مى شویم که هر کدام از زاویه اى و با زبانى، پرده از این راز شگفت بر مى دارند. گر چه اشاره به این مسئله، روشنگر شگفتى هاى خلقت و مبّین علم و تدبیر پروردگار نسبت به آفرینش بوده و درس توحید میدهد، امّا شاید تعجب کنید از اینکه اشارت قرآن به مراحل مختلف پیدایش انسان از خاک و نطفه و...عمدتاً در ارتباط با آخرت و اثبات رستاخیز روز قیامت، یعنى زنده شدن مجدد آدمیان میباشد. استناد به این مدل محسوس و مشهود و متوجه ساختن ما به مراحل تکاملى تبدیل خاک به نطفه و سرانجام تولد آدمى، براى همین است که این سیر تکاملى را متوقف و پایان یافته با مرگ خود تلقى نکنیم و بدانیم حیات و حرکت به شکل دیگرى ادامه مى یابد و آفرینش عبث و بیهوده و منزلگاه ما بن بست و بى مقصود نمى باشد.

جدول ضمیمه این نوشته، آیات مربوط به مراحل پیدایش انسان از خاک و نطفه را به ترتیب زمان نزول آن
(۱) نشان میدهد. مطالعه موضوعى بر حسب ترتیب نزول، این امکان را به ما میدهد تا خود را در کنار مخاطبین زمان نزول قرآن قرار دهیم و گام به گام همراه آنها، با مسئله اى که شرح داده مى شود، آشنا شویم. آنچنان که سبک عمومى قرآن است ، در مورد مسئله خلقت انسان نیز موضوع از حالت مجمل و مختصر و کلى به حالت مفصّل و با جزئیات تشریحى در مى آید.
دنباله مطالب گام هاى متعددى را که در طوک هفده سال ( از سال اول بعثت تا چهارم هجرت) براى تفهیم مراحل مختلف آفرینش انسان برداشته شده است مى خوانیم.

 

گام دوّم ، تسویه ، تقدیر و هدایت

 با اولین ردیف افقى جدول، یعنى سوره علق، قبلاً آشنا شدید. اینک ردیف هاى بعدى را مختصراً معرفى مى کنیم:
سوره اعلى (۸۷) نیز که در اواخر همان سال اول بعثت نازل شده است
(۲)، بار د گر پیامبر را متوجه اسم رب و آثارش در خلقت مى کند. با این تفاوت که اگر در سوره علق به طور سر بسته و مرموز از علق سخن گفته بود، این بار بر تسویه(مرتب و پرداخته شدن)، تقدیر(قدر و اندازه یافتن) و هدایت (راهنمائى عضوى) نطفه اشاره مى کند.

سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدَى

نام پروردگار بلند مرتبه ات را تسبیح گوى، آنکه آفرید پس آنرا مرتب و موزون (هماهنگ) ساخت و آنکه نظم و اندازه گذاشت، پس (هر عضوى را براى ایفاى نقش) راهنمائى کرد.

 

گام سوم ، جایگاه استوار"رحم"

أَلَمْ نَخْلُقکُّم مِّن مَّاء مَّهِین فَجَعَلْنَاهُ فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ إِلَى قَدَرٍ مَّعْلُومٍ فَقَدَرْنَا فَنِعْمَ الْقَادِرُونَ

مگر شما را از آبى بى مقدار نیافریدیم؟و آنرا تا مدتى معین در قرار گاهى استوار قرار ندادیم؟ پس اندازه اش گذاشتیم و چه نیکو اندازه گذاریم.

 درظاهر امر به نظر مى رسد نقش اصلى را در این بازى شگفت آفرینش، نطفه مرد ایفا مى کند. در حالیکه نقش زن به عنوان ظرف قبول کننده و رشد دهنده و به کمال رساننده نطفه به همان مقدار حائز اهمیت میباشد. تاکیدات قرآن بر محکم و استوار بودن خانه اى که نطفه در آن منزل مى کند( سلول ماده یا رحم زن) تا سر آمد نه ماه حاملگى و فعل و انفعالات فوق العاده حساب شده اى که در این مکان انجام مى شود، براستى حیرت آور است.

آیه فوق که در سال دوم بعثت نازل شده است، مرحله فوق را تبیین مى نماید. مقدمات قبل از آیه فوق ( در سوره مرسلات) نیز قابل توجه مى باشد. در این مقدمه، سخن از قطعیت وعده قیامت (انما توعون لواقع) و تکذیب ناباوران به این امر مسلم است که شواهد فراوانى در طبیعت، از جمله، سیر هدفدار رشد نطفه در رحم و طى دوران تکاملى آنرا آشکارا تائید میکند، اگر جنین هم توانائى درک و فهم و بیان تصورات خود را داشت، از آنجائیکه روز جدائى از رحم(یوم الفصل) را تجربه نکرده است، چه بسا تولد یافتن در دنیائى غیر از جهان بسته رحم را باور نمى کرد!

بر شگفتى هاى مرحله اقامت در رحم مادر، آیه ۸ سوره رعد نکته دیگرى را هم اضافه مى کند و آن هم فعل و انفعالات جذب و افزایش موادى است که در ارتباط با نطفه انجام مى شود:

اللّهُ یَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ کُلُّ أُنثَى وَمَا تَغِیضُ الأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَکُلُّ شَیْءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ

 خدا از آنچه هر ماده اى حمل مى کند آگاه است و نیز هرچه رحم ها جذب مى کنند و هر چه ( به نطفه) اضافه مى کنند، و هر چیزى نزد او مطابق حساب و اندازه اس

 

گام چهارم، هدایت و تسهیل راه

 ردیف سوم جدول، آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره عبس (۸۰) را نشان میدهد، که با فاصله زمانى اندکى در سال دوم بعثت، با بیانى دیگر همان ویژگى هاى نظم و اندازه و هدایت مولکولى را نشان مى دهد و تسهیل راه( السبیل یسّره)را نیز اضافه میکند:

موضوع "هدایت" اجزاء نطفه، که دلالت بر وجود اطلاعات لازم و شعور ویژه اى براى ایفاى نقش و وظیفه سلول میکند، از حیرت آورترین موضوعاتى است که ذهن زیست شناسان را به خود مشغول داشته است.

توضیحات دانشمندان در ارتباط با تحقیق روى DNA، شواهدى بر این حقیقت مى افزاید. به عنوان مثال فرانسیس کریک (Francis Crick) یکی از دانشمندانى که شکل حلزونى DNA را کشف کرده است، در رویاروئى با یافته هاى جدید در ارتباط با DNA تصدیق کرده است که اساس حیات معجزه اى را نمایان مى سازد.

برجسته ترین دانشمندى که به همه اطلاعات علمى این روزگار دسترسى داشته باشد، تنها مى تواند ادعا کند که در برخى شرایط ممکن است منشاء حیاتى بگونه معجزه آسائى ظاهر شود، امّا شرایط بسیارى لازم است تا بتواند به حیات خود ادامه دهد.

بر اساس چنین محاسباتى، پرفسور لد آدلمن (Led Adleman)از دانشگاه کالیفرنیاى جنوبى (USC)در لس آنجلس اظهار داشته است که یک گرم DNA میتواند به اندازه ى یک تریلین دیسک فشرده اطلاعات در خود انباشته سازد. جین مایرز(Gene Myers) دانشمندى که روى پروژه(Genome) کار میکند، در بر خورد با شگفتى هاى معجزه آساى نظم و ترتیبى که شاهد بوده است، چنین اظهار کرده است:

" آنچه واقعاً مرا متحیر میسازد، معمارى (ساختار) حیات است...سیستم بصورت خارق العاده اى پیچیده است. بگونه اى است که به نظر مى رسد قبلاً طراحى شده است... در اینجا هوشمندى حیرت آورى مشاهده مى شود."

خیره کننده ترین واقعیتى که درباره DNA وجود دارد، این است که وجود اطلاعات کد هاى ژنتیک مسلماً با هیچ یک از موازین مربوط به ماده ، انرژى یا قوانین طبیعى قابل توضیح نمى باشد.

دکتر ورنرگیت (Werner Gitt) استاد فیزیک و تکنولوژى این حقیقت را چنین متذکر شده است:

"سیستم کد گذارى همیشه نتیجه یک تلاش مغزى است....چنین امرى مؤکدا آشکار میسازد که ماده به خودى خود قادر بر ابداع هیچ کدى نمى باشد و در اینجا خلاقیت ضرورت دارد...هرگز نه قانونى در طبیعت شناخته شده است که از آن طریق ماده بتواند به اطلاعات دسترسى پیدا کند و نه هیچ فرایند فیزیکى یا پدیده مادى تشخیص داده شده است که بتواند چنین کند.(۴)

امّا اشاره آیه به مردن و در" قبر" شدن آدمى، و سرانجام خروج از قبر ممکن است این سؤال را مطرح سازد که پس از گذشت هزاران سال و در هم ریختن دیوارهاى گور و تغییر شکل زمین با سیل و فرسایش و دگرگونیهاى طبیعى، بخصوص جذب خاک شدن آدمى و انتقالش به مکان هاى دیگر، چگونه ممکن است قبرى باقى مانده باشد تا کسى از آن بر خیزد؟ علاوه بر آن، تکلیف کسانى که سوزانده مى شوند و خاکسترشان به آب و هوا سپرده مى شود و دیگران که در دریا غرق می شوند و قبرى ندارند چگونه است؟

به نظر میرسد که توجه به معناى کلمه ى قبر این معضل را بگشاید؛ منظور از قبر تنها گور کنده شده در زمین نیست، مفهوم قبر نوعى پوشیدگى و پنهان شدن از دید ظاهرى است، بگونه اى غائب شدن از حواس ماست. لغت نامه "المنجد" نشان مى دهد که در زبان عربى به مردمى که تور صیادى را( که از دیدگاه ماهیان پوشیده است) از آب بیرون مى کشند و به چراغ شکار در شب (پرده تاریکى) قبّار میگویند! "انتشار" پیدا کردن روز قیامت از قبرها (ثُمَّ إِذَا شَاء أَنشَرَهُ) همچون انتشار کتاب وشایعه و بیمارى و...دقیقاً مفهوم توسعه و تکثیر و تولید مثل دارد. مگر آفرینش نخستین ما از یک سلول غیر از انتشار از یک نقطه بود که تکرار آن انتشار نباشد؟

 

گام پنجم (پیدایش جنسیت)

 در این مرحله براى نخستین بار به مسئله ى "زوجیت"، یعنى مذکر یا مؤنث شدن ترکیب اسپرم با اوول اشاره مى کند. همانطور که مى دانیم نقشى که کروموزوم هاى آزاد شده اسپرم، در ترکیب با هسته اوول ایفا مى کنند، در پسر یا دختر شدن جنین بسیار تعیین کننده است. این آیه که در اوائل سال سوم بعثت نازل شده است، به مرحله اى ما را آگاهى مى دهد که در دوران پیشرفت علم ژنتیک آشکار شده است! آیات این گام نیز در خدمت اثبات رستاخیز آخرت آمده است:

سوره قیامه (۷۵) آیات ۳۶ تا ۴۰
َیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِى یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْمى الْمَوْتَى

 مگر انسان مى پندارد که بیهوده (و بى تکلیف) رها خواهد شد،
مگر (تمامى وجودش) یک قطره آب (حساب شده و هدفدار) نبود که ریخته شد؟
(۵)
سپس جنینى ابتدائى شد، و آنگاه ( او را) آفرید و سامان داد.
و از آن (قطره)، زوج نر و ماده پدید آورد.
آیا چنین خدائى قـادر به زنده کردن مردگان نیست؟


گام ششم، باز سازی با تمام جزئیات

ُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ

سوگند یاد مى کنم به روز رستاخیز، و سوگند یاد مى کنم به ضمیر ملامت گر ( که رستاخیز به وقوع مى پیوندد)، آیا انسان مى پندارد که هرگز استخوانهایش را جمع ( و بازسازى) نخواهیم کرد؟ آرى، ( آنها را باز مى سازیم) در حالیکه که قادریم ( حتى خطوط)سر انگشتانشان را هم سامان دهیم.

 در این گام نیز از سوره قیامه شاهد مى آوریم ، در گام چهارم به آیات انتهایى سوره اشاره کردیم و در این گام به آیات ابتدائى آن، که برخلاف ظاهر،از نظر ترتیب نزول اندکى دیرتر نازل شده است، استناد مى کنیم.(۶)

آنچه در این چند آیه، که با دوبار سوگند آغاز مى شود، به چشم مى خورد، تاکید روى بازسازى دقیق انسان به میزانى است که حتى خطوط سر انگشت او نیز عیناً آفریده میشود!! اطلاع یافتن بر اینکه اثر انگشت هر انسانى ویژه خودش میباشد و در بین میلیاردها انسان آفریده شده، حتى دو نفر را نمى توان یافت که اثر انگشت آنها عیناً یکسان باشد، موضوعى است که در عصر ما حاصل شده است، تاکید روى این موضوع در چهارده قرن قبل، در یک جامعه بى سواد جاهلى، آیا به غیر ازوحیانى بودن قرآن دلیل دیگرى مى تواند داشته باشد؟

 

گام هفتم، تعدیل و ترکیب

 ردیف پنجم جدول را آیات ۶ تا ۱۰ سوره انفطار ( نازل شده در سال سوم بعثت) اشغال کرده است. در این گام ، همچون گام هاى دوم و سوم ( سوره هاى اعلى و عبس)، دو اصل خلقت و تسویه را تکرار کرده ،اما به جاى دو اصل دیگر ؛ تقدیر( نظم و اندازه گذارى) وهدایت ، دو واژه جدید: تعادل و ترکیب را به کار برده است، که چه بسا نتیجه همان تقدیر و هدایت باشد.

 نگاه کنید:

یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ

(اى انسان چه چیزى تو را نسبت به پروردگار کریمت فریفته است؟)

 الَّذِی: (آنکه)
۱- خَلَقَکَ (ترا آفرید)
۲- فَسَوَّاکَ (پس آراست و سامانت داد)
۳- فَعَدَلَکَ (پس متعادلت ساخت)
۴- فِی أَیِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَکَّبَکَ ( و به آن صورتى که مى خواست ترا ترکیب کرد)

کَلَّا بَلْ تُکَذِّبُونَ بِالدِّینِ وَإِنَّ عَلَیْکُمْ لَحَافِظِینَ.
(با این حال شما روز جزا را انکار مى کنید در حالى که بر شما نیرو هاى محافظى گمارده شده است.)

 خلقت ، آفریدن و حیات بخشیدن به مواد بى جان است، "تسویه" از ریشه "سَوَىَ" نوعى مساوات بر قرار کردن و برابر گردانیدن اجزاء یک موجود است. تعدیل، متعادل و مبراى از کم و زیاد و شدت و ضعف ساختن آن است و بالاخره "ترکیب"، هماهنگ نمودن میان اعضاء و همکارى مشترک ایجاد کردن بین آنها در یک مجموعه مى باشد.

نکته جالب، نتیجه اى است که از طرح این مراحل مى گیرد؛ این نتیجه چیزى جز اثبات "دین" به معناى جزا و نتیجه تلاش انسان در چهارچوب نظاماتى معین نیست که آن هم در آخرت تحقق مى یابد و حلقه دیگرى است به دنبال مراحل فعلى.

 

گام هشتم، موتور محرکه سلول نر

 بار دیگر( در همان سال سوم بعثت) به پدیده نطفه اشاره مى کند. اما اگر در گام چهارم صفت "منى" بودن، یعنى برنامه داشتن و هدفدار بودن آنرا مطرح مى کرد، در این سوره روى موضوع متحرک و جهنده بودن آن اشاره میکند. همانطور که میدانیم، اسپرماتوزوئید جنس نر، که ده ها میلیون آن ، همچون لشگرى براى فتح قلعه اوول (هسته ماده) حرکت میکنند، مجهز به موتور نیرومندى در رأس خود هستند که مثل ماهى یا قورباغه از تخم خارج شده ، با حرکت دادن به دنباله خود به شتاب حرکت مى کنند. این سپاه پیشتاز پس از عبور از مسیر سخت و نرم ( مواد نفوذ ناپذیر و نفوذ پذیر) در آستانه قلعه قرار مى گیرند و سر انجام پیشتاز ترین آنها با سوراخ کردن دیواره سخت(صلب)سلول ماده، پیروزمندانه وارد آن میشود!

در اینمورد نیز نتیجه گیرى آیه، اثبات قدرت خدا بر تجدید حیات و بازگرداندن مجدد انسان میباشد.

طارق(۸۶) آیات ۵ تا ۸

فَلْیَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ یَخْرُجُ مِن بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ

انسان باید توجه کند که از چه آفریده شده است. از آبى جهنده آفریده شده است که از میان مواد سخت و نرم خارج می شود. بى گمان ( پس از مرگ نیز خدا ) به بازگرداندنش توانا.

 

گام نهم ، منشاء جنسیت از نطفه

وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى وَأَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى

و اینکه هم اوست که زوج نر و ماده (را)از نطفه اى آنگاه که اندازه شد آفرید؛ واینکه ایجاد عالم دیگر نیز به عهده اوست.

گویا سال سوم بعثت بیشترین تمرکز را روى آموزش مراحل پیدایش انسان داشته است و حلقه بسیار محدود مؤمنین اولیه، ارکان ایمانى را با شناخت مبداء آفرینش خود میساختند. آیات ذیل بار دیگر به مرحله هدفدارى و اندازه گذارى نطفه ( با توجه به معناى منى) و دو گونه شدن (مذکر و مؤنث) آن اشاره میکند. نجم (۵۳) ایات ۴۵ تا ۴۷

 

گام دهم نطفه با استعداد درک و فهم

گام هاى گذشته مسلمانان اولیه را با مشخصات متعددى از "نطفه" به ترتیب ذیل آشنا کرده بود :

۱- قدر و اندازه داشتن
۲- هدف دارى و برنامه داشتن
۳-جهنده و متحرک بودن

اینک در سوره انسان ( که در سال پنجم نازل شده است)، مشخصه تازه اى رامطرح میکند؛"نطفه امشاج" ( آب در هم آمیخته!). لغت شناسان "مَشَج"(مفرد امشاج) را مخلوط به هم آمیخته معنا کرده اند. گویا به این دلیل که کروموزوم هاى مختلف سلول هاى نر و ماده، ژن هاى بسیارى را با خود حمل مى کنند که عامل اصلى انتقال صفات و مشخصات پدر و مادر میباشند، به این آب "نطفه امشاج" گفته شده که مخلوطى از میلیون ها ترکیب ژنتیکى میباشد( والله اعلم)

سوره انسان(۷۶) آیات ۱ تا ۳

هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئاً مَّذْکُوراً إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَإِمَّا کَفُوراً

قطعاً روزگارانى بر انسان گذشته است که (وجودش) چیزى قابل ذکر نبوده است. ما انسان را از نطفه اى درهم آمیخته آفریدیم تا او را بیازماییم؛ از این روى شنوا و بینایش گرداندیم. راه را به او ارائه دادیم، خواه سپاسگزار ( و پذیراى آن) باشد خواه ناسپاس.

 این اولین بار است در این سرى آیات که به استعداد دیدن و شنیدن اشاره مى شود. گویا قابلیت درک و فهم و ایجاد ارتباط با دنیاى خارج با ابزار شناخت، محصول پیچیدگى هاى همان نطفه امشاج باشد.

 

گام یازدهم، پاسخی به منکرین

 محال و غیر ممکن شمردن تجدید حیات مردگان، ادعاى همیشگى نا باوران پیام رسولان بوده است، که قرآن به دفعات آن را نقل کرده است. اما گویا در ارتباط با آفرینش نطفه و سیر تحولى آن، سوره یاسین براى نخستین بار(در سال پنجم بعثت) آنرا بیان کرده باشد:

أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ وَضَرَبَ لَنَا مَثَلاً وَنَسِى خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیى الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ

مگر انسان نمى داند که او را از نطفه اى آفریده ایم، و آنگاه (که تنومند گردید) خصومتگرى آشکار شد! براى ما مثلى زد و آفرینش خویش را از یاد برد؛ (و) گفت: استخوانهاى پوسیده را چه کسى قادر است حیات بخشد؟ بگو همان کسى که اول بار آن را پدید آورده است، زنده اش مى کند؛ و او به هر آفرینشی دانا (و توانا) ست.

 در این سرى آیات، این دومین بار است که کلمه "انشاء"( پدید آوردن از عدم)به کار میرود. قرآن هم پدید آوردن دنیا را انشاء نامیده و هم آخرت را. وقتى کسى انشاء دنیا و اجزاء آن، از جمله نطفه را پذیرفته باشد، چرا نباید انشاء بعدى آنرا هم درک کند؟(۷)

 

گام دوازهم، توسعه و تفصیل

وَلَقَد خَلَقْننَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ
ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِى قَرَارٍ مَّکِینٍ
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا
ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذَلِکَ لَمَیِّتُونَ
ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تُبْعَثُونَ

انسان را از چکیده اى از خاک آفریدیم. سپس آن را به صورت نطفه اى در قرارگاهى استوار قرار دادیم.
آنگاه نطفه را (تدریجاً به صورت) جنین ابتدائى و پاره گوشت و استخوانهائى در آوردیم و آنرا به پرده گوشت پوشاندیم، آنگاه جنین را (به) آفرینشى دیگر ( به صورت کامل) پدید آوردیم؛ منشاء برکات است خدا که بهترین آفریننده هاست. سپس بعد از این (زندگى) همه به کام مرگ خواهید رفت. و روز رستاخیز بر انگیخته خواهید شد.

 در گام هاى گذشته همواره نخستین پله نردبان هستى را از نطفه آغاز کرده بود، اینک پس از آگاهى دادن به مشخصات حیرت آور نطفه)، وقت آن رسیده است که یک پله به عقب تر برویم و ببینیم نطفه از کجا به وجود آمده است؛

تفسیر عبدالعلی بازرگان درباره‌ی جو زمین در قرآن

 در همان سال نخست بعثت اشاره اجمالی و کوتاه دیگری نیز به مسئله هفت آسمان شده‌است (۳) که پرده دیگری از راز و رمز این پدیده می‌گشاید: وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُکِ إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ
ذاریات ۷- سوگند به آسمانی که دارای ماهیت مختلف است، که شما نیز در گفتار گوناگون هستید.
آیه فوق، صفت "حُبُک" را به آسمان نسبت داده است.(۴) حبک چیست که "ذات" آسمان به شمار می‌رود؟ لغت‌شناسان، حبک را جمع حِباک (یا حبیکه) به معنای "راه‌ها" (طرائق) ترجمه کرده‌اند و اصل این کلمه را "بستن و محکم‌کردن" دانسته‌اند. مفهوم "زینت و زیبائی" را هم در این کلمه قابل ملاحظه شمرده‌اند.

از این اشارات لغوی می‌توان به طور کلی فهمید که سخن از پدیده‌ای است که هم متنوع (راه راه، لایه لایه، طیف ‌گونه) است و هم استحکام و زیبائی در ذات آن "نهفته" میباشد.
 
 

جوّی که زمین را فرا گرفته و در اصطلاح علمی اتمسفر (Atmosphere) نامیده می‌شود، در سوره‌های متعددی از قرآن، به عنوان یکی از آیات الهی، برای انگیزش اندیشه و شناخت گرداننده عالم مطرح شده است. در اشارات ، ۹ بار به هفتگانه بودن این چتر محافظتی، صلابت و لایه لایه (طبقه) بودن آن توجه داده شده‌است که متأسفانه مسلمانان در طول قرون گذشته، با غفلت و بی‌توجهی تأسف ‌باری، از کنار آن گذشته‌و عمدتاً "خدا" را، به جای نظاره در طبیعت و آیات تکوینی او در آفاق و انفس، عمدتاً در فقه و فلسفه و کلام ذهنی، جستجو کرده‌اند.

  1. منطق شعار
  2. دایراهای است به موازات کرهی زمین و به شعاع در حدود کیلومتر ا

    آنچه در این مختصر ارائه می‌شود، اشاره‌ای است کوتاه به رئوس مطالبی که در زمینه "هفت آسمان" در قرآن آمده‌است:
  3. طرح کلی موضوع
  4. ماهیت "بروج" داشتن آسمان
  5. ماهیت تنوع، زیبائی و استحکام
  6. سپر سخت
  7. اشاره اجمالی به عملکرد
  8. انتقاد از عدم توجه
  9. تأکید بر یکپارچگی و پاره نبودن
  10. مصداقی مهم از برکت
  11. تسبیح هفت آسمان چگونه است؟
  12. مرحله زمانی تشکیل هفت آسمان
  13. هفت آسمان در ارتباط با هفت قشر زمین
    طرح کلی موضوع لحظه‌ای خودتان را به جای مسلمانان اولیه‌ای قرار دهید که گام به گام، از همان نخستین سال نزول وحی، به تدریج با حقایق قرآنی آشنا می‌شدند. سیر و سفر شیرینی می‌بود اگر می‌توانستیم ترتیب نزول وحی را دقیقاً منطبق با حوادث تاریخی تعقیب می‌کردیم. در این صورت بهتر متوجه می‌شدیم خداوند حکیم موضوعات و احکام هدایتی خود را مطابق چه نظم و ترتیبی نازل کرده است.

    یکی از این موضوعات، مسئله مبهم و پیچیده "هفت آسمان" است که قرنها ذهن مفسرین و دانشمندان اسلامی را به خود مشغول داشته و نظریات گوناگونی، بر حسب دیدگاه علمی – تجربی خود، اظهار داشته‌اند. آیا خداوند علیم مسئله‌ای به این اهمیت را بدون آمادگی و مقدمات اولیه، به طور ناگهانی با همه جزئیاتش مطرح ساخته، یا با توجه به ظرفیت و توانائی درک و فهم مخاطبان، و عادتی که آدمیان برای آموزش در زمینه‌های دیگر دارند، تدریجاً و با تأنی و ترتیب خاصّی آموزش داده است؟
    خوشبختانه تحقیقانى که در زمینه ترتیب زمانی نزول سوره‌ها و آیات قرآن انجام شده، و جدولی که تقدّم و تأخر آیات را نشان می‌دهد، می‌تواند ما را در بررسی شیوه تدریجی مطرح ساختن مسئله "هفت آسمان" در قرآن راهنمائی کند.
    (۱) اگر ۱۶ آیه‌ای را که به مسئله هفت آسمان مطرح می‌شود، به جدول ترتیب زمانی نزول سوره‌ها عرضه کنیم، ملاحظه می‌کنیم نخستین آیات سوره "بروج"، که اشاره‌ای کلی به این موضوع است، در اولین سال بعثت نازل شده است.

سپر سخت اگر میوه‌ها و محصولات درختی و زراعتی را پوسته محکمی محافظت می‌کند، زمین را نیز که پدیده پیچیده‌ای در پرورشگاه کهکشانی است، پوسته‌هائی همچون پیاز، از شر عوامل مضر و مزاحم حفظ می‌کند.

سومین اشاره اجمالی قرآن به این پدیده، در سال دوم بعثت، در سوره "نبأ" آمده است. پس از توجه دادن مؤمنین به آیات خدا در: زمین، کوه‌ها، زوجیت، خواب آرام بخش، روز روشنی بخش برای کار و تلاش، خورشید نور و حرارت ‌بخش، ابرهای انباشته از باران و ... در وسط این آیات اضافه می‌کند:

وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا
آیه ۱۲-و بر فراز شما هفتی قرار دادیم که محکم و سخت است؟!

در اینجا تنها صفتی که برای "هفت" (سبعاً) آورده، "شِداد" است. شِداد جمع شدید است که به هر چیز محکم و سخت گفته می‌شود. یعنی هر یک از اجزاء آن هفت، محکم و سخت است. ریشه این کلمه "شدّ" است که مفهوم "محکم بستن" دارد. به این ترتیب می‌توان گفت زمین با پوشش و پرده محافظتی که هفت لایه دارد، محکم بسته شده‌است!اشاره اجمالی به عملکرد

یکسال بعد، در سال سوّم بعثت، گویا وقت آن رسیده بود که پیروان اولیه پیامبر، در حد درک و دانش خود و در قالب زبان و کلماتی که برای نیازهای اولیه یک جامعه قبیله‌ای قوام یافته یود، با نقش اصلی هفت آسمان آشنا شوند، که برای دو هدف اساسی:

۱- آراستن آسمان (محیط کار و زندگی انسان)

۲- حفاظت (از حیات)، سامان یافته است، آشناشوند. آیات ۵ تا ۱۱ سوره صافات و آیات ۱۶ تا ۱۸ سوره حجر (نازل شده در سال چهارم بعثت) چنین نقشی را عهده‌دار گشتند.

درباره نخستین نقش هفت آسمان (زینت بخشی، زیبائی آفرینی)، نکته قابل توجهی را که مطرح ساخته، و ما امروز با استفاده از اکتشافات علمی در فضا بهتر از گذشتگان می‌توانیم به آن آگاهی یابیم، منحصر بودن این زیبائی به لایه پائینی آسمان (نه تمامی لایه‌های هفتگانه) است، که با دو تعبیر مورد تصریح قرار گرفته است:

إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ
صافات ۶- ما آسمان نزدیکتر را با زینت ستارگان آراستیم

وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ
حجر (۱۵) ما در آسمان برج‌هائی (برای مراقبت) قرار دادیم و آن را برای ناظرین (از سطح زمین) آراستیم
.

همانطوری که می‌دانید، و در کتابهای متعدد علمی مربوط به این موضوع هم نوشته شده‌است، (۵) رنگ لاجوردی آسمان، شفق سرخ رنگ، تلألؤ ستارگان و رژه متنوع ابرها مختص طبقه زیرین جوّ است که به دلیل غلظت هوا، امکان این زینت و تجزیه نور را فراهم می‌کند و فراتر از این طبقه، آسمان سیاه و ساکت است.

درباره دومین نقش آسمان (مکانیسم حفاظت)، و برای بیان چگونگی این فرآیند، از کلمه شیطان که ظرف لغوی برای معرفی هر موجود (یا پدیده) سرکش و متمرد است، استفاده کرده است. گرچه مسلمانان غیر عرب، در این روزگار لفظ شیطان را مساوی ابلیس تلقی می‌کنند، ولی معاصرین عرب زبان پیامبر از این خطای ترجمه‌ای مصون بودند.

در آیاتی که اشاره شد، پوسته محافظ زمین را سپری در برابر ذرات و اجرام رانده شده (شیطان رجیم) و پرتوهای غیر مفید خورشید برای حیات زمینی (شیطان مارد) معرفی کرده است.
(۶)

در آیات مورد نظر، به طور کنائی، بر کلیات این نقش اشاره کرده‌است که شرح آن را در بخش‌های دیگر این نوشته انشاء‌الله می‌آوریم.
 
 انتقاد از عدم توجهاگر از دید ظاهری و چشم خِرَد ما، جوّی که حیات زمینی را در بر گرفته، غایب است و انگیزه و علاقه‌ای برای شناخت عملکردش در خود احساس نمی‌کنیم، هم به دلیل جهل عمومی نسبت به شگفتی‌های آن است، و هم هیچگاه محروم از آن نبوده‌ایم، که در غیبت و غربتش به یادش بیفتیم و قدرش بدانیم!!، و همین غفلت است که قرآن بارها به نقد و نگاه عبرتمان کشیده است.

درست است که دستاوردهای علمی دریچه‌های نوینی بر این پدیده شگفت گشوده است، که نسل‌های قبل را چنین نگاهی میسر نبود، ولی کلیات و اصل و اساس آن نیازی به علم ندارد. همچنانکه اندیشه کردن در نطفه‌ای که از آن آفریده شده‌ایم، برای هر آدم جاهل و بیسوادی که نه از "ژن" خبر دارد و نه در تمامی عمرش سخنی از جهان حیرت‌آور ژنتیک شنیده است، امکان‌پذیر و عبرت‌آموز است. برای هر انسانی که زیر سقف آسمان زندگی می‌کند، زیبائی و نقش آن از زوایای مختلف تأمل برانگیز می‌باشد . از همین روست که ملاحظه می‌کنیم خداوند از معاصرین نوح(ع) هم انتظار داشته است عنایتی به این آیه اعجاب‌آور می‌کردند:

أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (۷)
نوح ۱۶- آیا ندیدید که چگونه خدا هفت آسمان را تو در تو (مطبق) آفرید؟

واژة "کیف" در آیه فوق قابل توجه است، گوئی عقلانیت ایجاب می‌کرد در "کیفیت" این هفت طبقه قدری اندیشه می‌کردند! کند و کاو در "کیفیت" چتری که بر فراز ما قرار گرفته است، برای کسی که نگاهش به زمین دوخته نشده و گهگاه نیمه نگاهی هم به آسمان داشته‌باشد، همواره طرح شدنی است و فراموش کردن این نگاه از نظر قرآن مذمت‌آور است:

أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ (۸)
سوره ق آیه ۶ – آیا (منکران) به سوی آسمان بالای سرشان ننگریستند که چگونه (با چه کیفیتی) آن را بالا آوردیم
(۹) و زینت بخشیدیم و (به گونه‌ای که) هیچ شکافی برای آن نیست؟

جناب مفسر!

منظور از "الم تر" در اینجا این است که آیا نمی‌دانید یعنی همانگونه که می‌دانید؛ زیرا در زبان فارسی ما هم چنین قاعدهای داریم بدین صورت که برای بیان قطعی و حقیقی دیدی استفاده می‌کنیم:

دیدی چی گفت؟ یعنی دانستی چی گفت؟

 و همین هشدار را با مضمونی دیگر در سوره انبیاء تکرار کرده است:

أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا... وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (۱۰)
انبیاء ۳۲- آیا کسانی که حقایق را می‌پوشانند ندیدید که ... و آسمان را سقف نگاهدارنده‌ای قرار داده‌ایم و آنها نسبت به آیات آن بی‌توجه‌اند؟

می‌دانیم که "سقف محفوظ" بودن جوّ زمین، هم بیانگر حفاظتِ حرارات ناشی از تابش خورشید در روز و نقش گلخانه‌ای آن است، هم نگهداری اکسیژن و سایر عناصر لازم برای ادامه حیات، و هم بیانگر سپر محافظتی زمین در برابر سنگهای فضائی و بادهای خورشیدی (Solar Wind)، اشعه ماوراء بنفش و ذرات هسته‌ای مرگبار.

 
تأکید بر یکپارچگی و پاره نبودن

اگر گفته می‌شود لایه اوزون (Ozone) در قسمت فوقانی استراتوسفر (Stratosphere) به دلیل فرآورده‌های صنعتی مولد فلوروکربن (Fluorocarbon) آسیبی جدّی دیده است، سقفی که خدا برای زمین ساخته بود، عیب و نقصی نداشت و از هر جهت کامل بود. این حقیقت را نیز حداقل در دو آیه به صراحت بیان کرده‌است:

سوره ق آیه ۶- آیا به آسمان بالای سرشان نمی‌نگرند که چگونه آن را بر افراشتیم و زینت بخشیدیم و هیچگونه شکافی بر آن نیست (مالها من فروج). (۱۱)

الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ
سوره ملک آیه ۳- همان (خدائی) که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید. به گونه‌ای که در آفرینش خدای رحمان هیچگونه بی‌نظمی نمی‌بینی. (اگر شک داری) دیده بگشای، آیا شکافی می‌بینی؟ بار دگر دیده بدوز، (سرانجام) نگاهت خسته و ناکام به سوی تو بازگردد (فرو افتد).
(۱۲)

معنای کلمه فروج (جمع فرج = پارگی، شکاف) در آیه اول، برای فارسی زبان‌ها قابل فهم است. در آیه دوم همین معنا را با کلمه فطور (از فَطَرَ به معنای شکافتن) بیان کرده است:

هل تری من فطور(آیا کوچکترین فطوری در آن می‌بینی)؟

امّا برای کلمه تفاوت که در آیه دوم آمده (ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت) توضیح مختصری لازم است:
"تفاوت" از ریشه "فوت" در باب "تفاعل" آمده است تا روابط متقابل دو (یا چند) پدیده را با هم بیان کند. معنای "فوت" از دست رفتن است و عدم تفاوت در پدیده‌ها، از دست ندادن یکدیگر است. یعنی همچون حلقه‌های زنجیر به هم پیوسته و منظم‌اند و ناهماهنگی و دور شدنی در کارشان نیست.

چرا چنین است؟
اگر ما از آیات آسمان بالای سرمان غافل هستیم، در عوض رب رحیم لحظه‌ای از آفرینش غافل نیست:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ (۱۳)
مؤمنون ۱۷- همانا بر فراز شما هفت راه آفریدیم و ما هرگز از خلق غافل نبودیم.

در آیه فوق به جای عنوان "طبقه" و یا صفت "شِداد" (سخت و محکم)، برای آسمان های هفتگانه، عنوان "طرائق" (جمع طریقه = راه) را برگزیده است. "مدار"های ستارگان نیز راه‌هائی (طریقه‌هائی) برای حرکت آنهاست و به همین وصف، هر یک از طبقات هفتگانه در ارتفاعی مشخص از سطح زمین قرار دارند که محدوده و مسیر جابجائی عناصر آن را معین می‌کند.

کلمة "طرائق" علاوه بر آیه فوق، فقط در آیه ۱۱ سوره جن (کنّا طرائق قدداً) تکرار شده است که در آن مورد نیز مفید و غیر مفید بودن پدیده‌های پوشیده‌ای (جن) در آسمان مطرح شده است که ارتباط آن با موضوع مورد بحث، با توجه به آیات قبلی آن، بسیار روشن است.
 
 

مصداقی مهم از برکت

آیا می‌دانید همان خدائی که با کمال بخشیدن به آفرینش آدمی، به خود "فتبارک الله احسن الخالقین" (پس چقدر منشأ برکات است خدائی که بهترین آفریننده هاست) (۱۴) گفت، همان خدائی که نزول فرقان بر بنده‌اش محمدص را برای آگاهی بخشیدن بندگان از خطرات راه، برکت نامیده‌است، (۱۵) همان خدا نیز قرار دادن هفت آسمان را مصداق و نمونه بارزی از برکت و سرشار از خیر و خاصیت شمرده‌است! نگاه کنید به آیة ذیل که در هفتمین سال بعثت چشم ما را از این زاویه بر هفت آسمان می‌گشاید تا مقدمه‌ای باشد برای تبیین دقیق‌تر و تفصیلی‌تری از جزئیات این برکت:

تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِیرًا
برکت افزاست آنکه در آسمانها بروجی قرار داد و در میان آنها چراغی و ماهی روشن پدید آورد

برکت به چیزی می‌گویند که خیر آن ثابت و پاینده باشد، همچنانکه به آب راکد و ثابت "بِرکه" می‌گویند.تسبیح هفت آسمان چگونه است؟

از جمله معضلات کار ترجمه و برگردان زبانی به زبان دیگر، انتقال مفاهیمی است که در فرهنگ دیگر معادل و مشابهی ندارد. واژه‌های زیادی در قرآن وجود دارد که نمی‌توان کلمات مناسبی در زبان فارسی برای آنها پیدا کرد و مترجمین این کتابها مجبور هستند یا با توضیحات اضافی در متن و پاورقی آن را جبران کنند، و یا به ترجمه تحت‌اللفظی نارسا اکتفا نمایند. یکی از این واژه‌ها "تسبیح" است که بر حسب موضوع آیه‌ای که در آن قرار گرفته است، معنای ویژه‌ای پیدا می‌کند و مترجم باید از آن آگاه باشد. از جمله این موارد، تسبیح آسمانها و زمین است که با درک عمومی از تسبیح انسان‌ها تفاوت دارد. قرآن، هم از تسبیح "رعد" به حمد پروردگار سخن گفته، (۱۶) و هم از تسبیح ماه و خورشید و ستارگان در مدار ویژه خود. (۱۷)
بدون آنکه خواسته باشیم از نظر لغوی وارد ظرائف ادبی این واژه شویم، همین قدر به تناسب کاربرد این کلمه در گسترده آسمانها و زمین، می‌توان گفت عمل تسبیحی ماه و خورشید و ستارگان، یا رعد و برق و باد و باران، عمل اصلاحی مثبتی است که هر کدام در جایگاه ویژه خود انجام می‌دهند، به گونه‌ای که حذف آنها از مجموعه کلی، نقص و خللی در سیستم هماهنگ هستی به وجود آورد.

در مثالی برای تقریب به ذهن، می‌توانید کارخانه اتومبیل‌سازی عظیمی را تصور نمائید که علاوه بر مهندسین، تکنسین‌ها و کارگران فنی، صدها یا هزاران کارمند غیر فنی، از جمله پزشک، آشپز، باغبان و ... برای خدمات جانبی وابسته، در آن مجموعه کار می‌کنند تا به نوبه خود نواقص و نارسائی‌های بهداشتی، غذائی، روحی روانی، آرامش و زیبائی محیط کار و .. را ترمیم نمایند. عمل آنها را می‌توان به گونه‌ای "تسبیح" نامید. پدیده‌های جهان هستی نیز همچون افراد یک ارکستر، چشم به رهبر ارکستر دارند تا به فرمان او ساز مناسب خود را بزنند و کمبود این نغمه نعمت ‌بخش را جبران نمایند.

با مقدمات فوق شاید آسان‌تر بتوان معنای تسبیح آسمانهای هفتگانه را، که آیه ذیل متضمن آن است، فهم کرد:
(۱۸)

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا
اسراء ۴۴-آسمانهای هفتگانه و زمین و هر که در آنهاست (با تبعیت گریز ناپذیر خود از قوانین خدا) او را تسبیح می‌کنند، و چیزی (در جهان) نیست مگر اینکه او را با ستایس تسبیح می‌کند، ولی شما تسبیح آنها را در نمی‌یابید، همانا خدا (با وجود بی توجهی شما) بردباری آمرزگار است.

مرحله زمانی تشکیل هفت آسمان

بر حسب آنچه اخترشناسان می‌گویند، به ندرت ستاره‌ای را می‌توان یافت که همچون زمین دارای جوّ باشد. زمین نیز در آغاز آتمسفر امروزی را نداشت و طی فرآیندی از چرخه حیات گیاهی، به تدریج جوّ امروزی را پیدا کرد. اینهم از معجزات شگفت‌‌آور قرآن است که این نکته را نیز ناگفته نگذاشته است:

أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ
فصّلت ۹ تا ۱۲- بگو چرا (نقش) خدائی را که زمین را در دو دوران آفرید، نادیده می‌گیرید و برای او همتایانی قرار می‌دهید؟! این است صاحب اختیار و سرور جهانیان (نه دیگری).
و طی چهار دوران، کوه‌های ثابت را روی زمین پدید آورد و در آن برکت نهاد و مواد غذائی آن را متناسب با نیاز و درخواست (تکوینی موجودات) اندازه نهاد.
آنگاه به (تکمیل و تنظیم) آسمان پرداخت، در حالیکه هنوز گازی شکل بود و به آسمان و زمین (به زبان آفرینش) گفت: خواه و ناخواه ( به نظم و ترتیب) در آئید. گفتند: با میل و رغبت به (قبول) نظم در آمدیم.
سپس آن توده گاز را طی دو دوران به (صورت) هفت آسمان تقدیر کرد و به هر آسمانی برنامه‌اش را وحی کرد؛ (به این ترتیب که) آسمان نزدیکتر را با چراغهائی آراستیم و محفوظ داشتیم. این است تقدیر (اندازه گذاری و نظم) خدای فرا دست دانا.
(۱۹)

تأخّر سامان دادن آتمسفر، پس از تکمیل آفرینش زمینی را، بار دیگر به گونه‌ای خلاصه و جامع در قرآن بیان کرده‌است:

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍعَلِیمٌ
سوره بقره ۲۹- اوست آنکه هر آنچه در زمین است به سود شما (در مسیر رشد و کمال انسان) آفرید، آنگاه به (تنظیم و تکمیل) آسمان پرداخت و آن را (به صورت) هفت آسمان سامان داد، و او به هر کاری تواناست.
(۲۰)

هفت آسمان در ارتباط با هفت قشر زمین

که می‌دانیم، جوّ زمین مرکب از عناصری است که محصول فعل و انفعالات پوسته یا قشرهای درونی آن می‌باشد. ترکیب فعلی آتمسفر زمین ٪۷۹ ازت (Nitrogen) و ۲۰٪ اکسیژن و ٪۱ مجموع بقیه گازهاست. اکسیژن که مشخصه جوّ زمینی است، تقریباً به تمامه توسط گیاهان زمینی در فرآیند ویژه Cyano bacteria و احتمالاً خزه‌های دریائی تولید می‌شود. این عناصر در طبقات زیرین جو به حالت متراکم و عادی و در طبقات فوقانی به صورت رقیق و تجزیه شده مولکولی وجود دارند.

بالاترین طبقه جوّ نیز که طبقه مغناطیسی (
Magnetosphere) نامیده می‌شود، مستقیماً از پائین‌ترین قشر، یعنی هسته زمین ناشی می‌شود. به این ترتیب یک جریان دائمی و بده بستان مستمر میان زمین و آسمان وجود دارد. نکته قابل ملاحظه این است که چنین هماهنگی و همکاری هنرمندانه نیز مورد عنایت قرآن برای یادآوری بندگان و شناخت پروردگار عالم قرار گرفته است:

اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا.
طلاق ۱۲ - خداست که هفت آسمان را بیافرید و از زمین نیز همانند آنها(طبقات مختلفی مقرر داشت)؛ امر خدا میان آسمانها و زمین مستمراً نازل می‌شود،
(۲۱)(این حقایق را بیان کردیم) تا بدانید خدا بر هر کاری توانا (اندازه‌گذار) است، و دانش او بر هر چیزی احاطه دارد.

آیه فوق که در سال هفتم بعثت (بیستم بعثت) نازل شده است، به نظر می‌رسد آخرین آیه‌ای باشد که با پیوند دادن میان هفت آسمان یا زمین، موضوع را خاتمه داده است.

آفرین به بنّای آسمان!

در تنظیم مطالبی که ارائه گردید، همانطور که در آغاز اشاره شد، ترتیب زمانی نزول آیات رعایت گردید. آخرین آیه ای که در ارتباط با موضوع جلب توّجه میکند، آیه ۲۲ سوره بقره است که از "بِنای آسمان" به عنوان "آیه" ای برای عبادت خدای یکتا یاد میکند.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء...
ای انسانها پروردگارتان را که شما و کسانی را که قبل از شما بودند آفرید عبادت کنید، باشد تا پروا بگیرید. همان که زمین را قرارگاه و آسمان را سرپناه شما قرار داد و ...

مردم عرب زبان معاصر نزول قرآن، به خیمه و هر نوع پوششی که آنها را از تابش آفتاب و باد و سرما و باران حفظ میکرد، بِنا می گفتند، اما نه آنها با چشم ظاهر بَنائی در آسمان خالی و یکنواخت می دیدند، و نه ما امروز (به استثناء

انفجار بزرگ در سرتاسر کیهان طنین افکنده است

نوشته: هارون یحیى

در دو تلاش بزرگی که در تهیه نقشه جهان تا امروز صورت گرفته است، دانشمندان به مواردی دست یافته اند که نظریه انفجار بزرگ را به شدت تائید می کند. نتایج تحقیقات در کنفرانس زمستانه جامعه نجومی آمریکا ارائه شد. 

وسعت زیاد پراکندگی کهکشان ها توسط اخترشناسان محاسبه شده است که به عنوان مهم ترین یافته دانشمندان در این زمینه به حساب می آید. بنابراین با این وجود می توان از اطلاعات محل قرارگیری کهکشان ها به عنوان «پنجره ای به سوی تاریخ جهان» استفاده کرد.

در این تحقیق که چندین سال به طول انجامید، دو گروه مختلف که شامل دانشمندان کشور های انگلستان و استرالیا و امریکا بود نقشه ای سه بعدی از 266000 کهکشان  تهیه شد. دانشمندان اطلاعات جمع آوری شده در مورد توزیع کهکشان ها را با اطلاعات تشعشعات پس زمینه کیهانی که در سرتاسر کیهان پراکنده است مقایسه کردند و کشفیات جدیدی در مورد مبدا کهکشان ها به دست آوردند. محققان از اطلاعات جمع آوری شده نتیجه گرفتند که کهکشان ها در جایی شکل گرفتند که ماده 350000 سال بعد از انفجار بزرگ شکل گرفته بود و دسته های مواد که در کنار هم بودند به خاطر نیروی جاذبه همدیگر چسبیدند.

این یافته ها نظریه انفجار بزرگ را که می گوید جهان با یک انفجار از یک نقطه کوچک بدون حجم و جرم بینهایت زیاد در 14 میلیارد سال پیش آغازشد تائید می کنند. این نظریه توسط مشاهدات نجومی زیادی که در طی چندین دهه انجام شده بود تائید شد و به صورت بی نظیری با بسیاری از یافته ها سازگار است. انفجار بزرگ مورد تائید بسیاری از اخترفیزیک دانان است و این حقیقت را که خداوند دنیا را از هیچ آفرید تائید می کند.

مرکز مشاهده انگلستان-استرالیا که در ایالت استرالیایی ولز جنوبی جدید قرار دارد، در طی ده سال تحقیق موقعیت 221000 کهکشان را توسط روش تهیه نقشه سه بعدی در فضا تعیین کرد. این تحقیق که به وسیله تلسکوپی با قطر 3.9 متر انجام شد تقریبا ده برابر بزرگ تر از هر تحقیق قبلی بود.(1) تحت سرپرستی دکتر Matthew Collessمدیر مرکز، دانشمندان ابتدا موقعیت کهکشان ها را نسبت به یکدیگر و فاصله آن ها از هم را تعیین کردند. سپس توزیع کهکشان ها را مدل سازی کردند و بعد تغییرات مدل را با دقت زیادی بررسی کردند. آن ها یافته های خود را در Monthly Notices of the Royal Astronomical Society.منتشر کردند.

در تحقیق مشابهی که توسط مرکز مشاهده Apache Point Observatoryدر نیومکزیکو آمریکا صورت گرفت نقشه مکانی 46000 کهکشان را در منطقه دیگری از فضا تهیه کردند و توزیع آن را بررسی کردند. در این مطالعه که از یک تلسکوپ با قطر 2.5 متر به نام Sloanاستفاده می شد تحت سرپرستی Daniel Eisensteinاز دانشگاه آریزونا و قرار است که در Astrophysical journal  منتشر شود.(2) نتایج به دست آمده توسط دو گروه در جلسه زمستانه جامعه نجومی امریکا در ساندیگو کالیفرنیا در 11 ژانویه 2005 منتشر شد.

یک تائیدیه مهم

اطلاعات به دست آمده از کار طولانی و دقیق، نتایجی را که دهه ها پیش در زمینه نجوم در مورد مبدا کهکشان ها بود را تائید می کرد. در دهه 1960 نظریه پردازان تخمین زدند که کهکشان ها ممکن است در جاهایی تشکیل شده باشند که بعد از انفجار بزرگ، ماده به صورت متراکم تری نسبت به جاهای دیگر وجود داشته است. اگر آن تخمین درست باشد پس باید بتوان هسته های کهکشان ها را به شکل نوسانات کوچک در گرمای باقیمانده بعد از انفجار بزرگ مشاهده کرد که به این کار بررسی تشعشعات پس زمینه کیهان می گویند.

اطلاعات به دست آمده از ماهواره COBEدر سال 1992 که نوسانات تشعشعات پس زمینه کیهان را نشان می دهد.

تشعشعات پس زمینه کیهان، تشعشعات کیهانی است که 350000 سال بعد از انفجار بزرگ شروع شد. این تشعشعات که در سرتاسر کیهان پخش می باشد تصویری از جهان 350000 ساله می باشد و می توان آن را مانند یک فسیل به حساب آورد. این تشعشع که ابتدا در سال 1965 کشف شد به عنوان تائید خوبی برای نظریه انفجار بزرگ بود و به صورت بسیار دقیق مورد بررسی قرار گرفته شده بود. اطلاعات به دست آمده از ماهواره COBE (Cosmic Background Explorer)در سال 1992 ، تخمین های دهه 1960 را تائید می کرد که ناهمواری هایی در تشعشعات پس زمینه کیهان وجود دارد.(3) اگرچه در آن زمان یک ارتباط کوچک بین این موضوع و تشکیل کهکشان ها به دست آمده بود اما این ارتباط تا به امروز قابل نشان دادن نبود.

گروه  Eisensteinو Collessارتباطی بین ناهمواری های مشاهده شده در تشعشعات پس زمینه کیهان و فاصله های بین کهکشان ها به دست آورده بودند. سپس مشخص شده که هسته کهکشان ها در جایی تشکیل شده که تمرکز ماده 350000 سال بعد از انفجار بزرگ بیشتر از جاهای دیگر بوده. در کنفرانسی که در مورد این موضوع بود، دکتر Eisensteinگفت که نحوه پراکندگی کهکشان ها که امروزه می بینیم متناسب با امواج صوتی است که منجر به آن پراکندگی شده است. محققان اعتقاد دارند که جاذبه امواج را تحت تاثیر قرار داده و شکل کهکشان ها را به وجود آورده است. Eisensteinجملات زیر را به زبان آورد:

ما این پدیده را مدرک تفنگ دود (smoking-gun) می دانیم که جاذبه نقش اصلی در رشد هسته های اولیه در پس زمینه امواج مایکرو ویو ( باقیمانده پس از انفجار بزرگ) داشته وکهکشان ها و خوشه های کهکشانی را که ما امروزه می بینیم به وجود آورده است.(4)

در بیانیه ای به دفتر نمایندگی AAP، یکی از اعضای گروه تحقیقاتی به نام Russell Cannonگفت که یافته ها از اهمیت بالایی برخوردار هستند و اهمیت تحقیق را به صورت زیر خلاصه می کنم:

"کاری که ما انجام داده ایم نشان دهنده طرح کهکشان ها است، آنچه که ما الان می بینیم کاملا با طرح های دیگر که در آثار انفجار بزرگ است منطبق می باشد..." (5)

همچنین نتایجی را نیز از مطالعه سطوح مواد و انرژی و شکل هندسی که جهان را تشکیل می دهد به دست آوردند. بر اساس این ها، جهان محتوی 4% ماده معمولی، 25% ماده سیاه (ماده ای که دیده نمی شود اما وجود آن محاسبه شده است) و بقیه نیز انرژی سیاه (انرژی رموزی که منجر به بسط کیهان سریع تر از آن چیزی می شود که انتظار می رود).

حمایت از نظریه انفجار بزرگ 

Sir Martin Rees

یافته های این مطالعات نظریه انفجار بزرگ را تقویت کرده است. دکتر Cannonگفت که تحقیقات باعث ارزش بخشیدن به نظریه انفجار بزرگ شده است و جملات زیر را تائید کرد:

مدت زیادی است که می دانیم بهترین نظریه برای جهان نظریه انفجار بزرگ است که می گوید جهان با یک انفجار بزرگ در یک فضای محدود شروع شد و تا به حال در حال بسط است.(6)

در گفته ای بر اساس مطالعات Sir Martin Reesدانشمند نجوم دانشگاه کمبریج بیان کرد که علی رغم استفاده از روش های آماری و

مشاهدات مختلف، گروه ها به نتایج یکسان رسیده اند و این را به عنوان تائیدی برای دقت نتایج می توان دانست.(7)

پایگاه Physicsweb.orgکه یکی از مهم ترین پایگاه های علوم فیزیکی در اینترنت است گفت

که مطالعات نشان دهنده مدارک بیشتر برای انفجار بزرگ به همراه مدل کیهان شناسی در حال انبساط است.(8)

دانشمندان فهمیدند که جهان شروعی داشته (انفجار بزرگ) و در حال انبساط است و این نتیجه  را با تحلیل تشعشعات و اجرام آسمانی در فضا به دست آورده اند و این کار به کمک توانایی های علم امروزی حاصل شده است. این معلومات چیز تازه ای برای بشر نیست. انسان این دو حقیقت را که دانشمندان با مطالعه عمق کیهان در قرن 21 به دست آورده اند، در قرآن و 1400 سال پیش داشته است.

دو موضوع مهم در مورد مدل استاندارد کیهانی در قرآن مجید آمده است.

در قرآن کریم و در تورات و انجیل (که دو کتاب تورات و انجیل که بعد از نزولشان مورد تحریف قرا گرفته اند) خداوند گفته است که جهان و تمام مواد داخل آن از هیچ به وجود آمده است؛ در قرآن که تنها کتاب آسمانی است که مورد تحریف قرار نگرفته است یک حقیقت دیگر را بیان می کند و می گوید که جهان در حال انبساط است. نحوه به وجود آمدن جهان از هیچ به آنچه که هست در قرآن به صورت زیرآمده است:{ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}[لأنعام: 101]

«او آغاز کننده آسمان ها و زمین است»

انبساط کیهان که یکی از زمینه های مهم تحقیق علم امروز است در آیه زیر آمده است:{ وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ}[لذاریات: 47]

«و ما آسمان را به قدرت آفریدیم و ما هستیم که آنرا به تدریج گسترش می دهیم

همان طور که دیدیم دو بخش از الگوی کیهان استاندارد که شامل انفجار بزرگ و انبساط کیهان است در قرآن و در زمانی بیان شده است که وسایل مشاهده بسیار محدود بوده اند. این اثبات محکمی است که قرآن از طرف خداوند نازل شده است. یافته های علم امروزی در تطابق کامل با آن چیزی است که در قرآن آمده است و این مطالعات که اخیرا انجام شده است بار دیگر توجه ما را به سازگاری کامل قرآن با علم واقعی جلب می کند

برگردان: احسان اشرفی

برگرداننده از پیشنهادات وانتقادات سازنده خواننده گان استقبال می کند:ashrafi.ehsan@gmail.com 

 

مراجع

1- "Galaxy patterns reveal missing link to Big Bang," January 12, 2005, online at: http://info.anu.edu.au/mac/Media/Media_Releases/_2005/_January/_120105redshift.asp
2- "Detection of the Baryon Acoustic Peak in the Large-Scale Correlation Function of SDSS Luminous Red Galaxies", submitted to Astrophysical Journal on December 31st, 2004. See. Sloan Digital Sky Survey, "THE COSMIC YARDSTICK--Sloan Digital Sky Survey astronomers measure role of dark matter, dark energy and gravity in the distribution of galaxies," January 11, 2005, online at: http://www.sdss.org/news/releases/20050111.yardstick.html
3- "Galaxy patterns reveal missing link to Big Bang", January 12, 2005
4- Deborah Zabarenko, "'Cosmological ruler' helps measure the universe," January 11, 2005, online at: http://www.reuters.com/newsArticle.jhtml?type=scienceNews&storyID=7297222
5- "Scientists Score Galaxy Breakthrough," AAP, January 13, 2005, online at: http://www.macnewsworld.com/story/Scientists-Score-Galaxy-Breakthrough-39646.html
6- "Scientists Score Galaxy Breakthrough", AAP.
7- Maggie McKee, "Big bang sound waves explain galaxy clustering," NewScientist.com News Service, January 12, 2005, online at: http://www.newscientist.com/article.ns?id=dn6871; Mark Peplow, "Echoes of Big Bang found in galaxies," News@nature.com, January 12, 2005, online at: http://www.nature.com/news/2005/050110/full/050110-8.html
8- "Galaxy surveys put cosmology on sound footing," January 12, 2005, online at: http://physicsweb.org/articles/news/9/1/7/1

ستاره ی سیروس

(  این  قسمت موضوع  نیاز  به  تحقیق  بیشتر می باشد )

                                        

                                               تاریخ فرود انسان به کره ماه

 در سوره قمر (ماه) اشاره ای به ورود انسان به کره ماه شده است . در این سوره کلمه قمر در اولین آیه قرار دارد. معنای آیه مذکور چنین است:  زمان قیامت نزدیک شده و ماه شکافته شده است

جمع ابجد حروف جمله  وَانشَقَّ الْقَمَرُ درایه اول سوره قمر  قرآن دقیقاَ (1389)  می باشد. اولین باری که انسان به کره ماه سفر کرد به تاریخ  هجری قمری سال (1389) معادل 1969 میلادی بوده است. در آیه مذکور از کلمه شکافته شدن کسر شدن   نیز استفاده شده است. سفینه آپولوی (11) زمانی که روی کره ماه فرود آمد چند تکه از خاک و سنگ روی   کره ماه را کند و با خود به زمین آورد که مفهوم شکافته شدن ماه را میرساند.    در قران کلمه قمر (ماه) به عنوان یک جسم فضایی (27) بار تکرار شده است که مطابق با (27) روز حرکت   دورانی ماه به دور کره زمین است . شایان ذکر است که از این حرکت و مقدار آن دانشمندان هیچ گونه اطلاعی نداشتند   دورانی ماه به دور کره زمین است . شایان ذکر است که از این حرکت و مقدار آن دانشمندان هیچ گونه اطلاعی نداشتند و فقط این موضوع روشن بود. که روی زمین به مدت (29) روز کره ماه کاملا به طور مشخص مشاهده میشود . در همان حال که ماه هم به دور خورشید در حال حرکت است . به همین دلیل ماه با دو روز تاخیر یک دور کامل حول زمین گردش میکند . به طور خلاصه می توان گفت که قرآن کریم هماهنگ با علم ستاره شنا سی جدید چرخش کامل ماه حول محور زمین را (27) روز مینگارد .


 

 ستاره سیروس و عدد  49

پرنورترین ستاره در آسمان شب ستاره سیروس است که در آیه (49)سوره نجم (ستاره) به آن اشاره شده است . آیه مذکور اظهارمی داردهم او پروردگار شعری است . دانشمندان حرکت بی ثابت این ستاره رادلیلی بر بزرگی و جفت داشتن آن می دانند . ستاره سیروس ب در طی (49) سال یک بار به دور ستاره سیروس  الف می چرخد.  نام این ستاره در آیه (49) سوره نجم را میتوان اشارهای به این راز بزرگ دانست و این در حالی است که بدون استفاده از تلسکوپبزرگ ستاره سیروس ب قابل رویت نیست.

 

                                                  

حج وعرض جغرا فیایی22

 صدها سال است که مسلمانان برای برگزاری مراسم حج از هر سوی دنیا به شهر مکه روی می آورند . به همین ترتیب در همه جای دنیا مسلمانان به هنگام نماز خواندن رو به طرف قبله که همان کعبه است می ایستند . مکه روی عرض جغرافیایی 22 قرار دارد و در   قرآن کریم شماره سوره حج 22 است . به عبارت روشن تر سوره حج بیست و دومین سوره  قرآن مجید است .


 

 کد ژنی زنبور عسل

های درون کروموزم هاست . زنبورها در همه جای دنیا دارای کروموزم های ثابتی هستند   DNA همانطوری که گفتیم رمز جانداران

 و تفاوتی میان تعداد کروموزم های آنها نیست . معمولا در یک نوع جاندار نر یا ماده مقدار ثابتی کروموزم وجود دارد فقط وضعیت زنبور کمی فرق می کند . زنبور نر 16 عدد تک کروموزم و زنبور ماده 16 جفت کروموزم دارد . به همین جهت در این قضیه زنبور با دیگر جانداران فرق دارد واین تفاوت در قرآن مجید بیان شده است . در قرآن مجید سوره نحل (زنبور عسل) شانزدهین سوره قرآن کروموزم است که مقدار کروموزم های زنبورنیز16  است تمام زنبورها از همین مقدار کروموزم برخوردار هستندو این رمزمندرج درقران خودپیغام مهمی برای انسانهاست .     

 

 

مثالی دیگردر ارتباط با کروموزم ها:   (کرموزوم الاغ)                                                                    

ازمیان چهار پایان (( الاغ )) فقط در دو جای قرآن کریم ذکر شده است . اول در سوره لقمان که سی ویکمین سوره قرآن است و دوم سوره جمعه که شصت و دومین سوره قرآن می باشد .در سوره لقمان آیه 19 و در سوره جمعه آیه 5 به اسم حمار (الاغ) اشاره کرده است . سوره لقمان سوره سی و یکم سوره جمعه سوره شصت و دوم قرآن است که شماره این سوره ها مشخص کننده مقدار کروموزم های الاغ است . الاغ جمعا 31 جفت یعنی 62 عدد کروموزم دارد .