معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

معجزات علمی قرآن در بدن انسان

 

« هر کسی در درون خود نیروی پشتیبانی دارد». 

«نَفس»: زندگی و خودآگاهی در پدیده زنده، و آنچه غرائز و احساسات و هستی خود را درک می کند و از خود بعنوان "من" یاد می کند. پدیده زنده با زنده بودن نَفس زنده است و با مردن نَفس می میرد و همینطور با مردن بدن نَفس نیز می میرد. نَفس فوت هم می کند و فوت وضعیت میان مرگ و زندگی است مانند خواب و بی هوشی). نفس در آیه مجاز است و بجای جسم آمده است. بعبارتی آیه می گوید: هر جسمی نیروی پشتیبانی دارد که نتیجه پشتیبانی از زندگی آن جسم می شود پشتیبانی از "زندگی نفس آن جسم".

«حافظ»: اسم فاعل از مصدر حفظ است. حفظ بمعنی: چیزی را از درون یا در درون نگهبانی و نگهداری و پشتیبانی نمودن است، ("حراست" بمعنی: چیزی را از بیرون نگهبانی و پشتیبانی نمودن است). و حافظ: کسی یا چیزی است که چیزی را از درون آن یا در درون آن نگهبانی و نگهداری و پشتیبانی می کند).

نکته آیه: هر کسی در درون خود نیروی پشتیبانی دارد:

بدن هر انسانی یک سیستم حفاظتی دفاعی دارد. برخی از سلولهای آن در جای مخصوصی به انتظار وارد شدن غیر خودیها (باکتریها، ویروسها، میکروبها و مواد خطرناک) هستند و برخی با جـریان خـون در سـراسـر بدن گـشـت میزنند و هـنگام برخورد با دشـمـن با آن درگیر شده و آنرا از پا در می آورند. و به این ترتیب سلامتی بدن را در برابر بیماریها حفظ می کنند و بدن زنده می ماند و با زنده ماندن بدن نفس زنده می ماند.

تصویری از سلولهای مغز استخوان انسان که با میکروسـکوپ دیده میشوند. در مغز استخوان هـر دقـیقه مـیـلـیـونها سلول درست میشوند تا به بخشهای دیگر بدن صادر شوند. این سلولها بین یک صدم تا سه صدم میلیمتر قـطر دارند.  

 

سـرانـگـشـتـان 

 

أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ القیامت ﴿۳﴾

« آیا انـسـان می پندارد کـه مـا هـرگـز استخـوانهای او را جـمع نخواهیم کرد؟ چرا! ما حتی می توانیم سرانگشتان او را نیز دوباره درست کنیم»!

(واژه بـنـان در اصـل به معنی: "تکیه گاه و چیزیکه بنوعی و بنحوی به آن تکـیه می شـود" است. در معنی دوم خود از جمله به: قـسـمـت داخلی سر انگـشـتـان، یعـنی هـمان قسمتی که در تصویر می بینیم اطلاق شده، به اعتبار اینکه "انـسان در کـارهـا و نشست و برخاست های خود به آنها تکیه می کند").

نکـتـه آیه: سرانگشتان وضعیت خاصی دارند:

سـر انـگـشـتـان هــر فــردی رسـم و نـمودار کاملا منحصر بفرد خود دارد. حتی دو نـفـر دو قـلـو را نمی توان یافت که نمودار سرانگشتان آنها نظیر هم باشد (دوقـلوهای موسوم به "دوقـلوهای همسان" که از یک تخم درست می شوند نیز نمودار سرانگشتان آنها دقیقاً یکی نیست ولی تمیز دادن آنها دقت و بررسی زیادی می خواهد). نمودار سرانگشتان از تولد تا وفات ثابت می ماند، و به هر چیزی دست زده شود اثر خود را بجا می گذارد، و قطر خطهای آن در مردان از زنان بزرگتر است.

اینکه قـرآن "دوباره سازی سرانگشتان" را مطرح می کند به این معنی نیست که آفرینش سرانگشتان سخت تر و پیچیده تر از اندامهای دیگر است، بلکه به این معنی است که سرانگشتان چیزِ خاصی دارند و در آینده کشف میشود و آیه روشن می کند که قرآن سخن خداوند است. انسان در قرن نوزدهم به وضعیت سرانگشتان پی برد. 

  

إِن کُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ  الطارق﴿۴﴾

برداشت یک دانشمند از نکته هایی در مورد جنین شناسی در قران

منبع این مقاله سایت eholyquran

نویسنده: دکتر کیث مور

عضو کالج آناتومی کانادا، دکتر فلسفه و پروفسور جنین شناسی بخش آناتومی دانشگاه پزشکی دانشگاه تورنتو در کانادا

مترجم: دکتر عبدالله گیلانیعضو کالج جراحان آمریکا، لس آنجلس، کالیفرنیا

 

گزارشهایی در باره تولید مثل و نمو جنین در چندین بخش های مختلف در قران ذکر شده است،

ولی فقط در سال های اخیر است که معنای علمی برخی از این آیات کاملا فهمیده شده است.

تاخیرطولانی در فهم درست این آیه ها، بطور کلی به علت ترجمه و تفسیرهای نارسا و نادرست

و نبودن آگاهی از دانش علمی بوده است.

 

توجه و علاقه درباره شرح معانی این آیات قرآنی امر تازه ای نیست.

مردم در زمان پیامبر (ص) از او پرسش های گوناگون  درباره معانی این آیات مربوط به تولید مثل می نمودند.

پاسخ های پیامبر پایه برخی احادیث پس از او شده است.

ترجمه آیات قرآن به زبان انگلیسی که در این مقاله آورده شده، از سوی شیخ عبدالمجید زیندانی،

پروفسور تحقیقات اسلامی در دانشگاه ملک عبدالعزیز در جده کشور عربی سعودی می باشد.

 

"... او شما را در رحم مادران تان مرحله پس از مرحله تاریکی های سه پوشش می آفریند ..."

این آیه 6 از سوره 39 (سوره زمر)  می باشد.

 

تاریخ روشن نمیکند که از چه زمانی انسان ها به تولید و نمو انسان در رحم پی برده اند

ولی اولین نقاشی در رحم به وسیله (لئوناردو داوینچی) در قرن پانزدهم میلادی ترسیم شده

و در قرن دوم میلادی گالن (جالینوس) به شرح جفت و لایه های جنینی در کتابی به عنوان "تشکیل جنین" پرداخت.

 

در نتیجه پزشکان قرن هفتم  احتمالا میدانستند که نمو جنین در رحم صورت میگیرد

ولی گمان نمیرود که آنها از جریان نمو جنین انسان به صورت مراحل آگاهی می داشتند،

گر چه (ارسطو) در قرن چهارم پیش از میلاد نمو مرحله ای جنین جوجه مرغ را شرح داد.

آگاهی از این که جنین انسان به گونه ی مرحله ای رشد می کند تازه در قرن پانزدهم

برای اولین بار مورد بحث و نقاشی قرار گرفت.  2

 

پس از این که در قرن هفدهم، میکروسکوپ به وسیله (لوُن هوک) کشف شده

مراحل رشد جنینی جوجه به مورد تشریح (میکروسکوپی) درآمد.

مرحله ای بودن نمو جنین انسانی برای اولین بار در قرن بیستم به وسیله (استرتر) در سال 1941 گزارش شد

و در 1972 (اوراهیلی) به گونه ای دقیق تر آن را بیان نمود.

 

"سه پوشش تاریکی" ذکر شده در قران احتمالا به سه لایه

 1- جدار شکم 

 2- جدار رحم

 3- جدار جفت و پرده جنینی توجه داشته است.

 

گر چه تفسیرهای دیگری از این اظهار شده است. ولی از نکته دید جنین شناسی این منطقی ترین برداشت میباشد.

 

" آنگاه، که او را به مانند قطره ای در جای امنی قرار دادیم ..."

 

این اظهار از سوره 23 (مومنون) آیه 13 است.

 

قطره نطفه  به عنوان (اسپرم یا اسپرماتوزن) تفسیر و تعبیر شده است.

تفسیر پر معنی تر این است که اشاره به (زایگوت) نطفه ی سلولی مخلوط از تخم مادر و اسپرم پدر است

که سپس تقسیم شده تا به (بلاستوسیست) تبدیل شود و در رحم "جای امن" کاشته شود.

این تفسیر با آیه ی دیگری از قران حمایت میشود که اظهار نماید

 

" وجود انسان از قطره ای مخلوط خلق میشود."

 

در این برداشت، (زایگوت) از به هم پیوستن (اسپرم) مرد و تخم (اووُم) زن درست میشود

و در قرآن به عنوان " قطره مخلوط " ذکر شده است.   3  

 

" ... سپس آن قطره را بصورت موجودی زالو مانند می سازیم ..."

 

این بیان از سوره 23 (مومنون)  آیه 14 می باشد. واژه "علق" اشاره به زالو یا خون آشام دارد.   4  

 

این شرحی مناسب از آن مرحله جنینی است که از روزهای 7 تا 24 که جنین به جدار داخل رحم چسبیده و آویزان است

همانگونه که زالو به پوست می چسبد و نیز همانگونه که زالو از میزبان خون می مکد،

بسیار شگفت انگیز است که شباهت زیادی بین مرحله جنینی 23 – 24 روزه انسان و زالو وجود دارد

از آنجائی که در قرن هفتم ( که این اظهارات در قرآن بیان شده )، پزشگان میکروسکوپ و عدسی نداشتند

تا این جزئیات میکروسکوپی شکل شبه زالویی و جنین را بررسی نمایند، از این حقیقت آگاهی نداشتند.

 

در اوایل هفته چهارم جنین انسانی به زحمت با چشم دیده میشود چون از یک دانه گندم کوچک تر است.

 

" ... سپس از حالت زالوچه مانند، چیزی شبیه تکه جویده شده می سازیم ..."

 

این نیز از سوره 23 (مومنون)  آیه 14 می باشد.

 

واژه عربی "مضعه" به معنای شیء جویده شده یا تکه جویده شده است.

در انتهای هفته چهارم، جنین انسانی شبیه یک تکه جویده شده است.

این قیافه شبیه تکه جویده شده از کجاست که (سومایت) ها، همان زوائد آغاز ایجاد ستون فقرات میباشد.

 

" ... سپس از تکه جویده شده مانند، استخوان ها ساخته و استخوان ها را با ماهیچه و بافت نرم می پوشاند"

 

این اظهار نیز ادامه سوره 23  (مومنون)  آیه 14 است که نمایان تشکیل استخوان ها و ماهیچه ها میباشد.

این مطابق با دانش مرحله رشد جنینی است. ابتدا استخوان ها مانند غضروف میباشند،

سپس ماهیچه ها (گوشت)، دور آنها را میپوشاند.

 

در ادامه سوره 23  (مومنون) آیه 14 آمده است:

 

" ... سپس از این موجودی دیگر می سازیم"

 

این اشاره به شکل شبیه انسان در جنین هشت هفته است.

در این مرحله، جنین، مشخصات ویژه انسانی را با آغاز تولد اعضاء داخلی و خارجی دارا میشود

و در همین مرحله پس از هفته هشتم جنین انسانی از نام (امبریو) به (فتوس) نامگذاری میشود.

این احتمالا همان موجود تازه ای هست که در این آیه به آن اشاره شده.

 

" ... و او (خداوند، آفریدگار) به شما شنوایی و بینایی و احساس و ادراک داده است ..."

 

این بخش از سوره 32 (سجده) آیه 9 میباشد که تولید حس شنوایی و بینایی و احساس و درک

به همین ترتیب تولید میشوند که از نظر علم جنین شناسی درست است.

ابتدای تولید گوش داخلی پیش از آغاز تولید چشم بوده و مغز (محل احساس ها) از همه دیرتر حالت ویژه میگیرد.

 

" ... سپس از تکه ای شبیه گوشت جویده، بخشی به گونه ی بافت ویژه مشخص و بخشی هنوز ویژه نشده ... آفریدم ..." 

 

این بخش سوره 22 (حج) آیه 5 به نظر میرسد اشاره به این نکته دارد

که در این مرحله جنینی بخشی از بافت ها (برای کاری ویژه) اختصاص داده شده

و بخشی از بافت ها هنوز (کارشان) اختصاصی نشده است.  5

 

برای نمونه هنگامی که استخوان های غضروفی تازه مشخص شناخته میشوند،

بافت پیوندی  (مزن کایم) دور آ ن استخوان های غضروفی هنوز مشخص نشده است.

بعدها این بافت به صورت مشخص ماهیچه ها و زرپی ها و لیگامنت ها آشکار میگردند.

 

" ... ما مقرر میداریم هر که را خواسته باشیم تا مدتی معین در رحم بماند ..."

 

این بخش از سوره 22  (حج) آیه 5 به نظر میرسد اشاره به این معنا دارد که خدا تعیین میفرماید

کدامین جنین ها تا زمان مقرر در رحم بمانند.

 

دانش پزشکی میداند که بسیار جنین ها در اولین ماه جنینی میافتند و فقط در حدود 30 در صد از تخم های جفت شده،

(زایگوت) ها تا پایان رشد جنینی و تولد زنده میمانند.

در معنای این آیه نیز تفسیر شده که خدا مقرر میفرماید که جنین پسر یا دختر بشود.

 

تفسیر و برداشت معنای دقیق و حقیقی آیه های قرآن در مورد رشد انسان در مراحل جنینی،

در قرن 7 میلادی (زمان وحی قران) به علت محدود بودن دانش انسانی آن زمان،

ممکن نبوده است و حتی صد سال پس از آن نیز امکان فهم دقیق آن وجود نداشت.

امروزه ما میتوانیم این آیات را خوب بفهمیم چون دانش جنین شناسی امروز، این فهم نوین را برایمان ممکن میسازد.

بدون تردید در قرآن آیه های دیگری مربوط به رشد انسان وجود دارد که با پیشرفت های علمی آینده بهتر درک خواهند شد.


- پانوشت:

 

1- نویسنده این مقاله کتاب قطوری درباره جنین شناسی انسان نوشته که در دانشگاه های پزشکی آمریکا

     و دیگر کشورهای دنیا، تدریس میشود و علاقه فراوانی به تاریخ جنین شناسی دارد. 

2- هشت سال پس از نزول قرآن (مترجم)

3- که در زیر میکروسکوپ مانند قطره ای است گرد با جدار. (مترجم)

4- معنای دیگر علق یا علقه: زالوچه در حال آویزان (در رحم) میباشد. (مترجم)

5- که امروزه ما به عنوان بافت ویژه نشده (استم سلز) میشناسیم. (مترجم)

 

  ترجمه انگلیسی این مقاله

معجزه علمی قرآن در مورد جو زمین و آسمان ها، کرسی و عرش خداوند...

دوستان نازنین من روزهای خوبی را نمی گذرونم و مشکلات زیادی پیدا کردم لطفا برام دعا کنید این گره کور از زندگی ام باز بشه.

نوشته: هارون یحی

معجزه علمی قرآن در مورد جو زمین و آسمان ها، کرسی و عرش خداوند....   
در قرآن خداوند توجه ما را به موضوع مهمی در مورد جو زمین جلب می کند.
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (٣٢)
"و آسمان را سقفی محافظ قرار دادیم ولی آن ها از نشانه های او روی گردان هستند."سوره انبیا آیه ۳۲
این خاصیت آسمان با تحقیقات دانشمندان در قرن ۲۰ ثابت شد. جوی که اطراف زمین را فراگرفته است دارای عملکرد های حیاتی بسیار مهمی است. یک نقش آن حفاظت کردن زمین در مقابل شهاب سنگ های کوچک و بزرگ است تا به زمین برخورد نکنند.


علاوه بر این، جو زمین تشعشعات خورشیدی را صافی می کند و اجازه نمی دهد که همگی آن ها از جو عبور کنند زیرا بسیاری از آن ها برای حیات روی کره زمین بسیار خطرناک هستند. جالب است که جو تنها تشعشات مفید و بی ضرر شامل نور قابل مشاهده ، فرکانس محدوده اشعه فرابنفش و امواج رادیویی را اجازه عبور می دهد. تمامی این تشعشعات برای حیات روی زمین ضروری هستند. فرکانس محدوده اشعه فرابنفش که جو زمین تنها مقداری از آن را اجازه عبور می دهد برای انجام عمل فوتوسنتز که در گیاهان انجام می شود بسیار مهم است. بیشتر تشعشعات فرابفش قوی که از طرف خورشید ساطع می شوند توسط جو گرفته می شوند و فقط قسمت ضروری و کمی از آن طیف به زمین می رسد.
نقش حفاظتی جو به این جا خاتمه نمی یابد. جو همچنین زمین را در مقابل دمای بسیار کم فضای بیرونی که حدود ۲۷۰ درجه سانتی گراد زیر صفر است حفاظت می کند.


شکل بالا نشان دهنده شهاب سنگی است که به طرف زمین در حال حرکت می باشد. خرده سنگ هایی که در فضا سرگردان هستند و تعدادشان بسیار زیاد می باشد خطر زیادی برای زمین دارند. اگر به سطح ماه نگاه کنید می بینید که دارای فرورفتگی های عمیقی است که در اثر برخورد شهاب سنگ ها با آن می باشد. ولی خداوند خالق جو زمین را به گونه ای آفریده است تا این اجرام اجازه رسیدن به زمین نداشته باشند و قبل از رسیدن به سطح زمین در اثر حرارت زیاد به وجود آمده در اثر اصطکاک با جو ذوب می شوند. خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ شاکر هستیم؟


بسیاری از ما حتی به آسمان بالای سرخودمان نگاه نمی کنیم چه برسد به اینکه به نقش آن توجه کنیم. تصور کنید که این نقش جو در حفاظت در مقابل سنگ های آسمانی وجود نداشت، آن وقت زمین به چه شکلی در می آمد؟ آن وقت ساکنان زمین باید دائم در مورد برخورد سنگ ها نگران باشند.
به این تصویر نگاه کنید.
تصویری از حفره عظیمی می باشد که در اثر برخورد یک شهاب سنگ در صحرای آریزونای آمریکا ایجاد شده است.
  
  انرژی ساطع شده از خورشید آن قدر زیاد است که حتی تصور آن برای ما مشکل می باشد. یک انفجار خورشیدی معادل ۱۰۰ میلیارد بمب اتمی است که آمریکا در جنگ جهانی درشهر هیروشیمای ژاپن انداخت. به شکل شماره ۴ نگاه کنید. در هر لحظه ده ها انفجار از این نوع در خورشید رخ می دهد.  
  
 
انرژی ساطع شده از خورشید آن قدر زیاد است که حتی تصور آن برای ما مشکل می باشد. یک انفجار خورشیدی معادل ۱۰۰ میلیارد بمب اتمی است که آمریکا در جنگ جهانی درشهر هیروشیمای ژاپن انداخت. به شکل شماره ۴ نگاه کنید. در هر لحظه ده ها انفجار از این نوع در خورشید رخ می دهد. ۵۸ ساعت بعد از یکی از این انفجارات مشاهده شد که عقربه های قطب نماها حرکاتی غیر عادی نشان می دهند و دمای جو زمین در ارتفاع ۲۵۰ کیلومتری به بیش از ۲۵۰۰ درجه سانتی گراد رسید. بدون وجود جو مناسب و کمربند ون آلن، این تشعشعات زندگی را روی زمین به سرعت نابود می کرد.
مگنتوسفر (magnetosphere) یا میدان مغناطیسی اطراف زمین که به خاطر میدان مغناطیسی خود زمین به وجود می آید، زمین را در مقابل اجرام آسمانی، تشعشعات خورشید و ذرات کیهانی حفاظت می کند. این میدان مغناطیسی که در شکل شماره ۴ آن را می بینید به نام کمربند ون آلن نیز شناخته شده است و صدها کیلومتر بالاتر از جو زمین قرار دارد. دکتر Hough Ross در مورد اهمیت کمربند ون آلن می گوید:
در حقیقت زمین بیشترین چگالی را در میان تمامی سیارات منظومه شمسی دارد. هسته زمین که از دو فلز نیکل و آهن تشکیل شده است عامل به وجود آمدن این میدان مغناطیسی است. این میدان مغناطیسی نیز به نوبه خود کمربند ون آلن را به وجود می آورد که زمین را در مقابل بمباران تشعشعات خورشیدی حفاظت می کند. اگر این حفاظ وجود نداشت حیات روی زمین غیر ممکن بود. تنها سیاره دیگری که میدان مغناطیسی دارد مریخ می باشد اما قدرت آن ۱۰۰ برابر کم تر از قدرت جو زمین است. حتی سیاره زهره که خواهر سیاره زمین می باشد دارای میدان مغناطیسی نیست و این میدان فقط برای زمین خلق شده است.



 
این تنها گوشه ای از معجزات علمی قرآن در مورد کیهان بود. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که انسان ها را به تامل در این مورد جلب می کند.
یکی از عبارات قرآنی که هنوز برای بشر قابل فهم نیست مفاهیم عرش و کرسی خداوند می باشند. خداوند در آیه زیر می فرمایند که آسمان را هفت طبقه آفریدیم و آسمان اول را با ستارگان مزین ساختیم:
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَی فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (١٢)
پس آن ها را {به صورت} هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانی کار {مربوط به} آن را وحی نمود و آسمان{این} دنیا را به چراغ ها مزین نمود و {آن را نیک} نگاه داشتیم؛ این است اندازه گیری های آن نیرومند دانا.
پس آن چیزی که ما تا به حال توانسته ایم با تلسکوپ ها مشاهده کنیم و تا فاصله ۱۵ میلیارد سال نوری جلو رفته ایم تنها آسمان اول می باشد که خداوند اشاره می کند که ما آن را با ستارگان مزین ساختیم. حال شش آسمان دیگر چه می باشند هنوز کشف نشده است.
خداوند در آیه ۲۵۵ سوره بقره می فرمایند:
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌٔ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَلا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (٢٥٥)
خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک او را فراگیرد و نه خوابی گران؛ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او می باشد. کیست که به جز اذن او در پیشگاهش شفاعت می کند؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمی یابند. کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته است و نگهداری آن ها بر او سخت نمی باشد و اوست والای بزرگ.
همان طور که می بینیم خداوند می فرمایند که کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته است پس کرسی خداوند بسیار بزرگ تر از هفت آسمان می باشد که ما آسمان اول آن را با تلسکوپ می بینیم.
مساله زمانی بغرنج تر می شود که اصطلاح دیگری در قرآن است به نام عرش. مثلا:
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّهِٔ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ (٧)
و اوست که آسمان ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید و اگر بگویی: (( شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد)) قطعا کسانی که کافر شده اند خواهند گفت: ((این {ادعا} جز سحری آشکار نیست))
به نظر من انسان برای کشف این مفاهیم راهی به جز مکاشفه ندارد. انسان ها تا دور دست های کیهان را با تلسکوپ های نوری و رادیویی بررسی کرده اند، به اعماق زمین رفته اند ، از الکترون ها عکس برداری کرده اند اما کم تر انسان هایی با مراجعه به درون خود به دنبال کشف ناشناخته ها هستند.
شعری با مضمون زیر از یکی از شعرای پارسی گو هست که ما را متوجه این قضیه می کند:
ای نسخه اسرار الهی که تویی ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
در وجود انسان ها تلسکوپ هایی بسیار قوی تر و بهتر، وسایل ارتباطی خیلی دقیق تر و بسیاری قابلیت های دیگر نهفته است. شاید آیه زیر گواهی بر این مدعا باشد:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِٔ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (٣١)
و خداوند همه معانی آن ها را به آدم آموخت سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می گویید از اسامی این ها به من خبر دهید.
همان طور که خداوند فرموده اند فرشتگان قادر به درک قدرت هایی که خداوند در وجود انسان ها به ودیعه نهاده است نیستند. حتی شیطان نیز بی اطلاع بود وگرنه سر تعظیم فرو می آورد.
یکی از کسانی که توانسته به این قابلیت ها دست پیدا کند و تجلی اسما الهی باشد، شاعر ایرانی پارسی گویی است که ۸۰۰ سال پیش مثنوی معنوی را سروده و اکنون ما و دنیای غرب با خواندن اشعار او می بینیم که تفکراتش تطابق کامل با علم امروزه دارد. این شاعر چنان پرآوازه شده که از یک طرف کشور ترکیه در تلاشی بیهوده می خواهد او را ترک بخواند و غربی ها هم او را شخصیتی متعلق به همه می دانند ولی او ایرانی است و ایرانی باقی خواهد ماند.
در مثنوی او شعری با مضمون زیر است
آن امانت کاسمانش برنتافت وز قبول او زمین هم روی تافت
در دل یک ذره ماوا می کند در درون حبه جا می کند
آنچه مطلوب جهان شد در جهان هم تو داری بازجو از خود نشان
من عرف زین گفت شاه اولیا۱ عارف خود شو که بشناسی خدا
از خداوند خواستاریم که ما را با خود آشنا سازد که آنکس که خود را شناخت، خدای خود را هم شناخته است.
  
  
   ترجمه و تالیف: احسان اشرفی

آغاز خلقت عالم از نظر قرآن

علم هیأت ثابت کرده است که در ابتدای خلقت، کرات آسمانی به صورت گاز به هم چسبیده و متصل بودند و بعدها به مرور زمان بر اثر فشردگی و تراکم شدید گازها تبدیل به جسم شدند . این واقعیت علمی اولین بار توسط « لاپلاس » ، ریاضیدان و منجم مشهور فرانسوی ، در حدود دو قرن پیش اظهار گردید و امروز نجوم جدید با دستاوردهای جدید خود صحت فرضیه علمی لاپلاس را ثابت کرده است.

پس پرداخت به آسمان در حالی که گازی و دودی شکل بود.

براساس همین عقیده است که دانشمندان 67 عنصری که کره ی عظیم خورشید را تشکیل می دهند، عناصری از قبیل هیدروژن ، هلیوم ، کربن، ازت، اکسیژن، فسفر، آهن و ... همچنین دانشمندان دریافته اند عناصری که در خورشید و زمین یافت می شوند ، در سایر کرات نیز کم و بیش وجود دارند، چنانکه محققان با مطالعه بر روی سنگ های آسمانی، مشابهت عناصر زمین با سنگ های آسمانی را دریافته اند و میگیند همان عناصری که در زمین وجود دارند، عیناً در سنگ های آسمانی نیز به چشم می خورند.

« ژرژ گاموف » می نویسد : زمین و خورشید از گازهای بسیار سوزانی که در چندین میلیارد سال پیش بوده اند به وجود آمده اند .

دکتر « بوکای » می گوید: کوچکترین تخالفی میان معلومات قرآنی و روش جدید راجع به تشکّل جهان ( که از توده ی عظیم گاز و دود به وجود آمده ) وجود ندارد.

از مطالب فوق چنین نتیجه می گیریم که جهان با مجموعه ی میلیاردها کهکشان و کراتش  در ابتدای  آفرینش به صورت گاز به هم چسبیده و پیوسته بوده است تا اینکه انفجار عظیمی رخ داد که هنوز صدای مهیب و دهشتناک آن در 15 میلیارد سال پیش، از طریق دستگاه های حساس ، به گوش منجمان می رسد . این مطلبی است که قرآن کریم در عصر جاهلیت و عصری که جهل و نادانی سراسر سرزمین حجاز را فراگرفته بود، صریحاً در دو آیه از روی آن پرده برداشته است.

·        آیه اول:

ثُمَّ استَوی اِلَی السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ... .

پس ، پرداخت به آسمان در حالی که گازی و دودی شکل بود ... ( فصّلت / 11 )

·        آیه دوم:

اَوَلَم یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا اَنَّ السَّمواتِ وَالاَرضَ کانَتا رَتقاً فَفَتَقناهُما ... .

آیا کافران نمی نگرند که آسمان ها و زمین به یکدیگر متصل و چسبیده بودند و ما آنها را جدا کردیم ؟... ( انبیاء / 30 )

 

براستی که هماهنگی این آیات با اکتشافات دانشمندان امروز بر اعجاب آدمی می افزاید و برآورنده ی قرآن که فردی امی و درس ناخوانده بود، درود می فرستد و یقین حاصل می کند که براستی این کتاب معجزه است و از سوی آفریدگار جهان بر بشر نازل شده است.

 

احادیثی درباره ی آغاز خلقت جهان

شخصی به نام ابن سلام از پیامبر صلّی الله علیه و آله پرسید: « یا رسول الله ، بفرمایید که آسمان دنیا از چه چیزی آفریده شده است؟ »

پیامبر صلّی الله علیه واله فرمودند: « از موج مکفوف .»

ابن سلام بار دیگر عرض کرد: « یا رسول الله ، موج مکفوف دیگر چیست ؟ »

آن حضرت فرمودند : « آبی است راکد و ایستاده و بدون اضطراب که در ابتدا دود و گاز بوده است. »

و نیز آن حضرت ضمن خطبه ای با اشاره به خلقت زمین و آسمان فرمود: چون آسمان از دود و بخار بود، خداوند دستور داد تا قطعات آن که با یکدیگر فاصله داشتند، به هم بپیوندند و گرد هم آیند ( اشاره ی آن حضرت به تراکم گازها در آغاز خلقت ).

و از آن حضرت است که در پاسخ به پرسش جریر فرمودند : خداوند آسمان را از گاز آفریده است.

و در خبر است که حضرت علی علیه السلام، ضمن ایراد سخنی، چنین قسم یاد کرد: « سوگند به کسی که آسمان و زمین را از دود و گاز آفرید.»

نیز از امام محمد باقر و فرزند دانشمندش امام صادق علیهم السلام روایت شده است که فرموده اند : « خداوند آسمان را از دود ( گاز ) ایجاد نموده است. »

دکتر موریس بوکای جراح فرانسوی فرعون مرا با قرآن آشنا کرد

موریس بوکای

هنگامی که فرانسوا میتران در سال 1981م زمام امور فرانسه را بر عهده گرفت، از مصر تقاضا شد تا جسد مومیایی شده فرعون برای برخی آزمایشها و تحقیقات از مصر به فرانسه منتقل شود . هنگامی که هواپیمای حامل بزرگترین طاغوت تاریخ در فرانسه به زمین نشست، بسیاری از مسئولین کشور فرانسه و از جمله رئیس دولت و وزرایش در فرودگاه حاضر شده و از جسد طاغوت استقبال کردند پس از اتمام مراسم، جسد فرعون به مکانی با شرایط خاص در مرکز آثار فرانسه انتقال داده شد تا بزرگترین دانشمندان باستانشناس به همراه بهترین جراحان و کالبد شکافان فرانسه،آزمایشات خود را بر روی این جسد و کشف اسرار متعلق به آن شروع کنند . رئیس این گروه تحقیق و ترمیم جسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه بنام پروفسور موریس بوکای بود که برخلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند،او در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود .تحقیقات پرفوسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد.


بقایای نمکی که پس از ساعتها تحقیق بر جسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند .


فرعون

اما مسئله ی غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد باقی مانده است در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است. پروفسور موریس بوکای در حال آماده کردن گزارش نهایی در مورد کشف جدید (مرگ فرعون بوسیله غرق شدن در دریا و مومیایی جسد او بلافاصله پس از بیرون کشیدن از دریا ) بود که یکی از حضار در گوشی به او یادآور شد که برای انتشار نتیجه تحقیق عجله نکند، چرا که نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است.


ولی موریس بوکای بشدت این خبر را رد کرده و آن را بعید دانست. او بر این عقیده بود که رسیدن به چنین نتیجه ی بزرگی ممکن نیست مگر با پیشرفت علم و با استفاده از امکانات دقیق و پیشرفته کامپیوتری.


در جواب او یکی از حضار بیان کرد که قرآنی که مسلمانان به آن ایمان دارند قصه غرق شدن فرعون و سالم ماندن جثه‌ی او بعد از مرگ را خبر داده است. حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد و از خود سوال می‌کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال 1898م و تقریبا در حدود دویست سال قبل کشف شده است، در حالی که قرآن مسلمانان قبل از 1400 سال پیدا شده است؟ چگونه با عقل جور در می آید در حالی که نه عرب و نه هیچ انسان دیگری از مومیایی شدن فراعنه توسط مصریان قدیم آگاهی نداشته و زمان زیادی از کشف این مسئله نمی گذرد؟


فرعون

موریس بوکای تمام شب به جسد مومیایی شده زل زده بود و در مورد سخن دوستش فکر می کرد که چگونه قرآن مسلمانان در مورد نجات جسد بعد از غرق سخن می‌گوید در حالی که کتاب مقدس آنها از غرق شدن فرعون در هنگام دنبال کردن موسی سخن میگوید اما از نجات جسد هیچ سخنی به میان نمی آورد.. و با خود می گفت آیا امکان دارد این مومیایی همان فرعونی باشد که موسی را دنبال می کرد؟ و آیا ممکن است که محمد هزار سال قبل از این قضیه خبر داشته است؟



او در همان شب تورات و انجیل را بررسی کرد اما هیچ ذکری از نجات جسد فرعون به میان نیاورده بودند. پس از اتمام تحقیق و ترمیم جسد فرعون، آن را به مصر باز گرداندند ولی موریس بوکای خاطرش آرام نگرفت تا اینکه تصمیم به سفر به کشورهای اسلامی گرفت تا از صحت خبر در مورد ذکر نجات جسد فرعون توسط قرآن اطمینان حاصل کند. یکی از مسلمانان قرآن را باز کرد و این آیه را برای او تلاوت نمود:


{فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ} [یونس:92]


امروز فقط بدن تو را نجات میدهیم تا برای افراد پس از خودت درسی باشد. هر چند خیلی از مردم از آیات ما غافلند...


این آیه او را بسیار تحت تآثیر قرار داد و لرزه بر اندام او انداخت و با صدای بلند فریاد زد: من به اسلام داخل شدم و به این قرآن ایمان آوردم.


موریس بوکای با تغییرات بسیاری در فکر و اندیشه و آیین به فرانسه بازگشت و ده ها سال پیرامون تطابق حقائق علمی کشف شده در عصر جدید با آیه های قرآن، تحقیق کرد و حتی یک مورد از آیات قرآن را نیافت که با حقایق ثابت علمی تناقض داشته باشد. و بر ایمان او به کلام الله جل جلاله افزوده شد (لا یأتیه الباطل من بین یدیه ولا من خلفه تنزیل من حکیم حمید).


حاصل تلاش سالها تحقیق این دانشمند فرانسوی کتابی بود بنام( قرآن و تورات و انجیل و علم بررسی کتب مقدس در پرتو علوم جدید).

 
برای دانلود کتاب دکتر موریس بوکای به زبان انگلیسی بروی عکس کلیک کنید.

قرآن وجود موجودات زنده در سایر کرات را تایید می کند

نظر اسلام درباره وجود موجودات زنده
در کرات دیگر
سوال:اسلام درباره وجود موجودات زنده در کرات دیگر، چه نظری دارد؟
پاسخ:این فکر که آیا در کهکشان ها و کرات دیگر موجودات زنده یا عاقل دیگری وجود دارد یا نه یکی از سؤالاتی است که بشر به دنبال پاسخ آن بوده است ولی هنوز پاسخی برای آن نیافته است . برخی از تعبیرات قرآن به وجود موجوداتی زنده در آسمان اشاره دارد، از جمله:
1- تعبیر به "من دابة":
�و از نشانه های ]قدرت[ اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از ]انواع[ جنبنده در میان آن دو پراکنده است و او هر گاه بخواهد برگرد آوردن آنان تواناست.� [1]
2- تعبیر به "من فی السموات" و "ما فی السموات":
� هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست می کند؛ هر زمان، او در کاری است.�[2]
� و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبدگان و فرشتگان است، برای خدا سجده می کنند و تکبٌر نمی ورزند.�[3]
� آسمانهای هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را تسبیح می گویند. �[4]
3- تعبیر به "مشارق و مغارب":
� سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها که ما قادریم.‏�[5]
4- تعبیر به "العالمین[6]":
� سپاس مخصوص آن خدائى است که پرورش دهنده عالمیان است‏�.[7]
در میان آیات مطرح شده فقط آیه اول[8] و آیاتی که العالمین در آنها آمده است، به صورت احتمال دلالت بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر می کنند[9].

علامه طباطبائی (ره) در تفسیر آیه اول می فرماید:
� ظاهر آیه این است که در آسمانها از جنبدگان ( دواب ) مثل روی زمین وجود دارد.....�[10]

و صاحب تفسیر نمونه می نویسد:
� این آیه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمان ها دارد گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمی کنند و سر بسته می گویند که دارای موجودات زنده اند ولی قرآن با صراحت این حقیقت را بیان می دارد که در پهنه آسمان نیز جنبدگان زنده، فراوان وجود دارد. �[11]

در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است:
� این ستارگانی که در آسمان است شهرهایی همچون شهرهای زمین هستند، هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است.�[12]
در مورد دلالت این آیه بر وجود حیات زنده در کرات دیگر تذکر چند نکته لازم است:
1. واژه �سماء � و � سموات � در قرآن به چند معنا به کار می رود: جهت بالا ـ کرات آسمانی ـ جو زمین و ...[13]
دلالت آیه بر وجود موجودات زنده در کرات دیگر وقتی صحیح است که کلمه �سموات � در آیات مورد بحث به معنای کرات آسمانی باشد.
در حالی که ممکن است � سموات � در آیه فوق به معنی طبقات جو اطراف زمین و مراد از دابة موجودات ریز ذره بینی (مثل ویروسها و ...) و درشت ( مثل پرندگان ) که در فضای اطراف ما پراکنده اند، باشد.
2. با توجه به اینکه هنوز وجود موجودات زنده در کرات دیگر از لحاظ علمی اثبات نشده و به صورت یک احتمال قوی از آن یاد می شود لذا نمی توان به صورت قطعی، وجود موجودات زنده در کرات دیگر را به قرآن نسبت داد .
در نتیجه این آیات بر اساس یک تفسیر احتمالی نوعی رازگویی علمی از آینده است که هنوز مطلب علمی آن توسط دانشمندان به اثبات نرسیده است.


---------------------------------------
[1] شوری، 29. ( و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابة و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر )
[2] رحمن، 29. ( یسئله من فی السموات و الارض کل یوم هو فی شأن)
[3] نحل، 49. ( و لله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابٌة و الملائکة و هم لا یستکبرون )
[4] اسراء، 44. ( تسبح له السموات السبع و الارض و من فیهن )
[5] معارج، 40. (فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُون‏) ، نک: صافات،5-اعراف،137.
[6] این واژه 61 بار در قرآن تکرار شده است.
[7] فاتحه، 2.
[8] شوری، 29.
[9] برای آگاهی بیشتر، نک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج1، صص 195-206.
[10] نک: المیزان، ج 18، ص 58.
[11] نک: تفسیر نمونه ج 20، صص 436 ـ 439.
[12] سفینة البحار، ج 2، ص 574 ماده � نجم� از تفسیر علی بن ابراهیم نقل می کند. ( هذه النجوم فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطة کل مدینة الی عمود من نور. )
[13] نک: تفسیر نمونه، ج 1، صص 165 ـ 166.