منبع این مقاله خبر گذاری قرآنی ایران
بقیه در ادامه ی مطلب
انسان سالیان درازی را سپری کرد تا از راز میان تکثیر و زاد و ولد میان نباتات آشنا شود. در حالیکه این راز در کتب پیشین آسمانی مثل تورات و انجیل آنچنان جایگاهی ندارد. نمیدانم چرا و به چه دلیل خداوند کریم قرآن را از این نظر یک استثنا قرار داد، ولی هرچه هست چیزی جز معجزه الهی آن نیست که هر روز واقعیتی تازه از دل آزمایشات پیچیده کشف میشود و آنگاه تازه مسلمانان متوجه میشوند که چرا خداوند در آیه فلان میفرماید که گیاهان با هم ازدواج میکنند؟!
شاید روزگاری خود مسلمانان جواب درستی برای این مسائل نداشتند و تاریخ علم ژنتیک بیش از دویست سال نیست. تازه این علم به دو دسته کلی انسانی و گیاهی تبدیل شده است که در هر دو مورد سالیان بسیار دور خداوند کریم در قرآن مبین اشارت فرموده بود و مسلمانی که به دنبال مطالعه آن نبود طبعا چیز زیادی از خواندن این آیات به دست نمیآورد و تنها برای ثوابش آنرا قرائت میکرد، ولی امروز با پیشرفت علم و تکنولوژی و فناوریهای پیشگام در عرصه نانوتکنولوژی آگاهی ما را نسبت به درک قرآن افزوده است.
بیتردید قرآن کریم قدیمیترین سند مکتوب علمی از نظر جنینشناسی و ژنتیک انسانی است که پدر و مادر وارثان صفات فرزندان خویشند و چگونه در رحم مادر اسپرم و تخمک ایجاد لقاح میکند و تا چند هفته سرشار از اندام ژلهای و گوشتی است و تا چه مدتی دارای اندامهای حیاتی میشود. همچنین در مورد ازدواج نباتات و حشراتی مثل زنبور عسل که شهد گلها را به هم انتقال میدهند و سبب باروری گیاهان دیگر میشوند.
به اعتراف تمامی خاورشناسان این چنین علومی برای محمدرسولالله(ص) نامعلوم بوده است، حتی زوایای جدید آن تاکنون هم در پردهای از ابهام است و هر روز دانشمندان با پیشرفتهای علمی گامهای دیگری را برای شناخت این علم بر میدارند، پس چگونه ممکن است که قرآن تنها از آن محمد(ص)شد؟، چون همه خاورشناسان ابتدا تهمتهای ناروا به حضرت ختمی مرتبت(ص) میزدند و حتی جرأت نداشتند نام قرآن را در ترجمههایشان با صفات آن بیاورند مثل قرآن کریم، قرآن مجید، بلکه مینوشتند ( قرآن نوشته محمد یا کتابی که محمد نوشته است)، هرچند در نسلهای بعدی مترجمان صدیقی پیدا شدند و قرآن را به درستی ترجمه کردند، ولی آثار زشتشان سبب انحرافات زیادی شد که امروزه عدهای نادان در رسانهها آنرا فریاد میزنند، لذا نویسنده تلاش کرده است تا کاری جدید در حوزه معرفتی کلامالله مجید را به انجام برساند، ولو اندک و یا مختصر تا فتح بابی برای دوستان متفکر و دانشمند باشد.
ژنتیک را طبعا با این گستردگی مطالعاتی که امروز پیدا کرده نمیتوان به راحتی تعریف کرد، ولی همان طوری که از اسمش پیداست، در یک تعریف کلی میتوان علم ژنتیک را علم مطالعه ژنوم انسانی و نباتی و خصوصیات و وراثت صفات در انسان و حیوان و نباتات دانست. در تاریخ اسلام داریم که روزی مردی به خدمت امام علی(ع) رسید و گفت: میخواهم زنم را طلاق دهم، چون بیتردید او بیوفایی کرده و فرزندی سیاه از او متولد شده است. در حالیکه خانواده ما هیچ کدام سیاه زنگی نیستند! امام علی(ع) فرمودند: بروید همسر و فرزندتان را بیاورید؟!
آن مرد چنین کرد و آنگاه امام(ع) از پدران و مادران همسر مرد سئوال کرد و همان سئوالها را نیز از مرد پرسید! آنگاه امام(ع) فرمود: همانطوری که همسر شما گفت: پدر بزرگ پدر ایشان سیاه بوده است و این کودک به او رفته است!، لذا همسر تو خیانتکار نیست!
آن روز امام(ع) امام این مسأله را حل کرد و هزار و سیصد سال علمای اسلامی آنرا بازنویسی کردند، ولی کسی از خودش سئوال نکرد که وراثت زن هم در تعیین صفات فرزند مهم است؟! کسی از خود سئوال نکرد که اصلا مرد براساس باور غلط عربها و یونانیان قدیم سلول تخم را در رحم زن قرار نمیدهد، بلکه اسپرم او تنها نیمی از اجزای سلول تخم است. نیم دیگر تخمک زن است که موجب لقاح و تولید سلول تخم میشود و کسی از خود این سئوال را نکرد که چرا وراثت از نیای اعظم زن به کودک مرد رسید؟؟! لذا همه دست بر روی هم گذاشتیم تا «جرج یا گریگور مندل» در هزار و صد سال بعد صفات ارثی را بیان کند، لذا حق با شاعر است که میفرماید: اسلام به خودی خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
انسان سالیان درازی را سپری کرد تا از راز میان تکثیر و زاد و ولد میان نباتات آشنا شود. در حالیکه این راز در کتب پیشین آسمانی مثل تورات و انجیل آنچنان جایگاهی ندارد. نمیدانم چرا و به چه دلیل خداوند کریم قرآن را از این نظر یک استثنا قرار داد، ولی هرچه هست چیزی جز معجزه الهی آن نیست که هر روز واقعیتی تازه از دل آزمایشات پیچیده کشف میشود و آنگاه تازه مسلمانان متوجه میشوند که چرا خداوند در آیه فلان میفرماید که گیاهان با هم ازدواج میکنند؟!
شاید روزگاری خود مسلمانان جواب درستی برای این مسائل نداشتند و تاریخ علم ژنتیک بیش از دویست سال نیست. تازه این علم به دو دسته کلی انسانی و گیاهی تبدیل شده است که در هر دو مورد سالیان بسیار دور خداوند کریم در قرآن مبین اشارت فرموده بود و مسلمانی که به دنبال مطالعه آن نبود طبعا چیز زیادی از خواندن این آیات به دست نمیآورد و تنها برای ثوابش آنرا قرائت میکرد، ولی امروز با پیشرفت علم و تکنولوژی و فناوریهای پیشگام در عرصه نانوتکنولوژی آگاهی ما را نسبت به درک قرآن افزوده است.
بیتردید قرآن کریم قدیمیترین سند مکتوب علمی از نظر جنینشناسی و ژنتیک انسانی است که پدر و مادر وارثان صفات فرزندان خویشند و چگونه در رحم مادر اسپرم و تخمک ایجاد لقاح میکند و تا چند هفته سرشار از اندام ژلهای و گوشتی است و تا چه مدتی دارای اندامهای حیاتی میشود. همچنین در مورد ازدواج نباتات و حشراتی مثل زنبور عسل که شهد گلها را به هم انتقال میدهند و سبب باروری گیاهان دیگر میشوند.
به اعتراف تمامی خاورشناسان این چنین علومی برای محمدرسولالله(ص) نامعلوم بوده است، حتی زوایای جدید آن تاکنون هم در پردهای از ابهام است و هر روز دانشمندان با پیشرفتهای علمی گامهای دیگری را برای شناخت این علم بر میدارند، پس چگونه ممکن است که قرآن تنها از آن محمد(ص)شد؟، چون همه خاورشناسان ابتدا تهمتهای ناروا به حضرت ختمی مرتبت(ص) میزدند و حتی جرأت نداشتند نام قرآن را در ترجمههایشان با صفات آن بیاورند مثل قرآن کریم، قرآن مجید، بلکه مینوشتند ( قرآن نوشته محمد یا کتابی که محمد نوشته است)، هرچند در نسلهای بعدی مترجمان صدیقی پیدا شدند و قرآن را به درستی ترجمه کردند، ولی آثار زشتشان سبب انحرافات زیادی شد که امروزه عدهای نادان در رسانهها آنرا فریاد میزنند، لذا نویسنده تلاش کرده است تا کاری جدید در حوزه معرفتی کلامالله مجید را به انجام برساند، ولو اندک و یا مختصر تا فتح بابی برای دوستان متفکر و دانشمند باشد.
ژنتیک را طبعا با این گستردگی مطالعاتی که امروز پیدا کرده نمیتوان به راحتی تعریف کرد، ولی همان طوری که از اسمش پیداست، در یک تعریف کلی میتوان علم ژنتیک را علم مطالعه ژنوم انسانی و نباتی و خصوصیات و وراثت صفات در انسان و حیوان و نباتات دانست. در تاریخ اسلام داریم که روزی مردی به خدمت امام علی(ع) رسید و گفت: میخواهم زنم را طلاق دهم، چون بیتردید او بیوفایی کرده و فرزندی سیاه از او متولد شده است. در حالیکه خانواده ما هیچ کدام سیاه زنگی نیستند! امام علی(ع) فرمودند: بروید همسر و فرزندتان را بیاورید؟!
آن مرد چنین کرد و آنگاه امام(ع) از پدران و مادران همسر مرد سئوال کرد و همان سئوالها را نیز از مرد پرسید! آنگاه امام(ع) فرمود: همانطوری که همسر شما گفت: پدر بزرگ پدر ایشان سیاه بوده است و این کودک به او رفته است!، لذا همسر تو خیانتکار نیست!
آن روز امام(ع) امام این مسأله را حل کرد و هزار و سیصد سال علمای اسلامی آنرا بازنویسی کردند، ولی کسی از خودش سئوال نکرد که وراثت زن هم در تعیین صفات فرزند مهم است؟! کسی از خود سئوال نکرد که اصلا مرد براساس باور غلط عربها و یونانیان قدیم سلول تخم را در رحم زن قرار نمیدهد، بلکه اسپرم او تنها نیمی از اجزای سلول تخم است. نیم دیگر تخمک زن است که موجب لقاح و تولید سلول تخم میشود و کسی از خود این سئوال را نکرد که چرا وراثت از نیای اعظم زن به کودک مرد رسید؟؟! لذا همه دست بر روی هم گذاشتیم تا «جرج یا گریگور مندل» در هزار و صد سال بعد صفات ارثی را بیان کند، لذا حق با شاعر است که میفرماید: اسلام به خودی خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
قرآن کریم منشأ حیوانات را نطفه نر و ماده میشناساند و در آیات 45 ـ 44 سوره نجم آنرا تذکر میدهد، اما سیر تحول علم ژنتیک را در بیانی کوتاه و مختصر اینگونه است: اولین کسی که توانست قوانین حاکم بر انتقال صفات ارثی را شناسایی کند، کشیشی اتریشی به نام گریگور مندل بود که در سال ۱۸۶۵ این قوانین را که حاصل آزمایشاتش روی گیاه نخود فرنگی بود، ارائه کرد. این در حالی بود که جامعه علمی آن دوران به دیدگاهها و کشفیات او اهمیت چندانی نداد و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد و به نظر میرسید، پرونده این دانش رو به بسته شدن است.
تاریخچه علم ژنتیک
در سال ۱۹۰۰ میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل، توسط «درویس»، «شرماک» و «کورنز» باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل بهعنوان پدر علم ژنتیک شناخته شود. در سال ۱۹۵۳با کشف ساختمان جایگاه ژنها (DNA) از سوی «جیمز واتسن» و «فرانسیس کریک»، رشتهای جدید در علم زیستشناسی بهوجود آمد که زیستشناسی مولکولی نام گرفت.
علم ژنتیک و قرآن |
مبانی علم ژنتیک چه در مورد حیوانات و انسان در قرآن کریم آمده است. در مورد حیوانات بهترین نمونه آن داستان کشتی نوح است. آنجا که خداوند دستور میدهد تا حیوانات را جفت جفت در داخل کشتی جای دهد |
با حدود گذشت یک قرن از کشفیات مندل در خلال سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳در رشته زیستشناسی مولکولی و ژنتیک که اولی به بررسی ساختمان و مکانیسم عمل ژنها و دومی به بررسی بیماریهای ژنتیک و پیدا کردن درمانی برای آنها میپرداخت، ادغام شدند و رشتهای به نام مهندسی ژنتیک را به وجود آوردند که طی اندک زمانی توانست رشتههای مختلفی اعم از پزشکی، صنعت و کشاورزی را تحتالشعاع خود قرار دهد و دیدگاههای مختلف عصر حاضر را به خود اختصاص دهد.
اساس مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی انتقال یک یا تعدادی از ژنهای یک ارگانیسم به درون خزانه ژنتیکی یک ارگانیسم دیگر است. به این ترتیب ارگانیسم جدید واجد ژنهایی خواهد شد که در گذشته فاقد آن بوده و اینک وادار میشود که در شرایط محیطی مناسب اقدام به بیان آن ژن کند که محصول آن میتواند منجر به بروز صفت خاص و یا تولید فراوردهای شود.
مهندسی ژنتیک و بیوتکنولوژی در چند سال اخیر توانسته منشأ خدمات ارزنده ای برای نوع بشر باشد. از مهمترین دستاوردهای این دانش میتوان تأثیر آنرا حیطههای مختلف از جمله اصلاح نژاد حیوانات و گیاهان با هدف تولید فراوردههای بیشتر، تهیه داروها و هورمونها با درجه خلوص بالا و صرف هزینههای پایین، درمان بیماریهای ژنتیکی با ایجاد تغییرات در سلول تخم و موارد متعدد دیگر اشاره کرد. تشخیص قبل از بارداری بیماریهای ژنتیکی، تشخیص صحت رابطه فرزند با پدر و مادر و همچنین تکنیک شناسایی مجرمان از روی بقایای باقی مانده از بدن، مو و یا خون آنها از جمله تواناییهای دیگر ژنتیک مولکولی است.
بنابراین علم ژنتیک علم نوپایی است که از تاریخچه آن سالیان درازی نمیگذرد و همین تاریخچه مختصر هم نشان میدهد که چقدر دانشمندان برای اثبات آن به بشر مغرور علمزده پوزیتویسمی از دو قرن پیش تاکنون زحمت کشیدهاند، اما آیا ما میتوانیم اقرار کنیم که این علم برای ما هم تازگی دارد؟!،بله اساس شناخت DNA و ساختار ژنوم انسان و نباتی یافتههای تحقیقاتی دانشمندان است، ولی مبانی ژنتیک تماما در قرآن کریم بیان شده بود و امروز با مطالعه علم ژنتیک هم جای افسوس دارد که چرا کاشفان این علم یکی از ما نبود؟! و هم جای شعف و شور دارد برای اینکه انسان تازه میفهمد:
1- خداوند چقدر دانا و کریم است. او در معجزه خود مطالبی را بیان فرمود که هزاران سال بعد کشف شده و برای مردم عین آب زلال پند دهنده است.
2- درک معانی آیات قران که مصادیق علمی آن کشف شده راحتتر است.
3- انسان به عظمت خدا و کتابش ایمان میآورد.
4- نشان میدهد که قرآن نه تنها در هزار و چهارصد سال پیش، بلکه اکنون هم تعدی میطلبد و میدان رزم را همیشه خالی میبیند. تمام کسانی که در طول تاریخ بر علیه قرآن کتاب نوشتند. هرگز با متن قرآن نتوانستند مقابله کنند، بلکه تنها فحاشی و افترا بستند که بعدها خودشان هم به عجز خود اعتراف کردند.
5- به حقیقت این آیه میشود ایمان آورد که «ذلک الکتاب و لاریب فیه هدی اللمتّقین(بقره/ 2)
6- قرآن با علوم روز منافات ندارد و این بدان معنی نیست که قرآن کتاب علمی صرف است، بلکه قرآن تأییدکننده علم است و علم تنها چاشنی دانش کتاب آسمانی قرآن برای فهم بشر نادان و برای هدایت انسان آزاده است. «لا رطب و لا یأبس الا فی کتاب مبین»، بنابراین از سرگذشت دانشمندان علم ژنتیک بیش از دو قرن نمیگذرد و در حقیقت رسیدگی به ابعاد کامل علمی و شناخت DNA و ژنوم انسان و حیوان و گیاهان بیش از یک قرن هم نمیگذرد و مطالعات کامل ژنی و نقشه کامل ژنوم انسان و گیاهان و حیوانان به کمتر از سی سال پیش بر میگردد.
وراثت گیاهان در قرآن |
خداوند کریم در قرآن مبین بارها اشارت فرمودند که ما گیاهان را زوج زوج آفریدیم! اولینبار گریگور مندل بر روی نخود فرنگیها به این نتیجه رسید که بین گیاهان هم رابطه تزویج موجود است و نتاج حاصله کاملا شبیه به والدین هستند |
ژنتیک انسانی
این در حالی است که دانشمندان مسلمان با مطالعات روزمره و کشفیات جدیدتر این علم به قدرت و عظمت الهی پی میبرند که چگونه انسان جاهل را بعد از خواب هزار و چند صد ساله بیدار کرد و او را تنها در ابتدای راه شناخت قرار داد. به راستی آنچه از علم ژنتیک کشف شد و آنچه که هنوز در حال کشف است تنها گامهای کوچکی است که انسان را به سمت ناشناختههای طبیعت هدایت میکند.
بیش از هر چیزی باید دانست که با گسترش یافتههای علمی، علم ژنتیک شاخهها و تخصصهای مختلفی را در برگرفت که در اصل به دو دسته کلی حیوانی و نباتی تقسیم میشود. ژنتیک و کاربرد ژنتیک در علم پزشکی با کار بر روی حیوانات انجام شد و هنوز هم ابتدا آزمایشات بر روی حیوانات تست میشود و پس از نتیجهگیری بر روی افراد هدف (بیمار) مورد آزمایش قرار میگیرد که در صورت نتیجه دادن بهعنوان یک راهکار یا یک دارو و ... به جهانیان معرفی میشود، لذا بخش اعظمی از این مطالعات، ژنتیک پزشکی است که مبانی آن شامل جفت بودن حیوانات و انسان و نقش وراثت در جفتها است.
علاوه بر آن در انسان همراه با اسپرم و تخمک تمام یاختههای لازم برای تشکیل سلول تخم و انسان جدید طی تقسیمات سلولی و فرمانبری ژنها و دستورانی که DNA و RNA میدهند و سرانجام به لطف خدا و همین ذرات میکروسکوپی زنده و هوشمند انسان بالغی شبیه والدین به وجود میآید. کوچکترین تغییر در یکی از ژنها در حین تقسیم سلولی و حتی بعد از آن موجب بهوجود آمدن کودکی ناقص میشود که میتواند انواع سندرومها باشد و این همه نظم بدون خالق منظم محال است.
مبانی علم ژنتیک چه در مورد حیوانات و انسان در قرآن کریم آمده است. در مورد حیوانات بهترین نمونه آن داستان کشتی نوح است. آنجا که خداوند دستور میدهد تا حیوانات را جفت جفت در داخل کشتی جای دهد. در صورتی که برای خداوندی که میتواند از هیچ همه چیز را بیافریند و از خاک آدم و حوا را بهوجود بیاورد و از مادری به نام مریم بدون پدر فرزندی به نام عیسی(ع) را بوجود بیاورد، بوجود آوردن آن حیوانات فقط نیازمند یک کلام حضرت حق بود. کافی بود میفرمودند: باش، تا بوجود بیاید، اما با جفت جفت کردن حیوانات به بشر نادان فهمانید که لازمه تولید مثل و بقای نسل زوج حیوانی است، بنابراین قرآن کریم نیز انسان را موجودی می داند که از آبی نحیف و پست و بی مقدار بوجود آمده است . یعنی حتی اندازه میکروسکوپی (بیمقدار!!)
میدانیم که برای تخمک حتی فقط یک اسپرماتوزوئید کفایت میکند، لذا قرآن بهصورت کامل ابتدا میآید و جنسها را جدا میکند، یعنی جفت آدمی که جفت نر (یعنی مرد) با آبی که در رحم (جای امن) قرار میدهد. (با برخورد به تخمک و سلول تخم) رفته رفته سلولها از هم متمایز شده و تخصصی میشوند و بافتها را بهوجود میآورند. قرآن کریم میفرماید: «فلینظر الانسان مم خلق»، یعنی انسان ببیند که ما او را از چه خلق کردیم؟ از یک آب جهنده که نیمی از وراثت مرد را با خود به همراه دارد و این آب ارزشی ندارد و اصلا ذات خاکی انسان ارزش ندارد، بلکه بعد متعالی انسان و روح است که دارای ارزش متعالی و مقام مسجودالملایکه است، چون انسان در حقیقت چیزی جز روح نیست. ای برادر تو همه اندیشهای/ مابقی خود استخوان و ریشهای، لذا میفرماید: «ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین»
آنگاه نژاد نوع بشر را از آبی بیمقدار مقرر کرد. سلاله در زبان عرب به هر چیزی که به آرامی از چیز دیگر جدا شده و بیرون کشیده شود، گفته میشود، بنابراین میتوان موجود زنده در منی مرد و زن که همان اسپرم و تخمک است را سلاله نامید، زیرا از میان صدها میلیون اسپرم که بهطور معمول در منی مرد وجود دارد تنها یک اسپرم جدا شده و تخمک را بارور میکند. همچنانکه تخمک از تخمدان جدا شده و با اسپرم در لوله رحم تلاقی میکند.
از طرفی دیگر این سلاله را میتوان ژنهای زنده و DNA نامید که بر روی اسپرم و تخمک قرار دارند و موجبات تقسیم سلولی و تمایز سلولها از یکدیگر را بوجود میآورند، چون کروموزومهایی که بین ژنهای روی اسپرم و تخمک وجود دارد تقریبا حالت تمایز دارد و این دو همدیگر را به سمت خود میکشند و به اصطلاح از اصل حالت اولیه خود جدا میکنند، لذا سلول تمایز یافته دیگر قسمتی از بدن زن نیست، بلکه موجود زنده همراه با مادر است. از طرفی این آب جهنده است. مکانیسم جهش سبب میشود تا اسپرم به کمک شاخکها بتواند به تخمک برسد. «خلق من ماء دافق: خلق شد از آبی جهنده»
موارد طبی و پزشکی جنینشناسی که زیر بنا و مبانی علم ژنتیک انسانی است، را در قرآن به فراوان میتوان دید که با گذشت قرنها و پیشرفت علم اکنون درک مفاهیم آنها ملموستر است. خداوند نطفه مولد انسان را از آن جنس نر نمیداند، بلکه آنرا آمیخته و امتزاج حاصل از ترکیب دو ترشح مرد و زن میداند که زیر بنای تمام یافته های ژنتیک است و چقدر انسان به زحمت افتاد تا بتواند این حقیقت را ثابت کند. اینجا است که قرآن کریم میفرماید: «انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج» همانا ما خلق کردیم انسان را از نطفهای مختلط (نطفه زن و مرد؛ گامت مرد و گامت زن؛ اسپرم و تخمک) و دوباره خداوند کریم در قرآن مبین میفرماید: «انا خلقناکم من ذکر و انثی: همانا ما خلق کردیم شما را از مرد و زن»
این مطلب یعنی مرد و زن با هم یک مرتبه از خاک آفریده شدند، سپس رابطه تناسلیشان فقط از راه و مکانیزم تولید مثل و زناشویی بوده که فرزند حاصل ترکیب دو آب بیارزش است که به لطف خدواند خلیفةالله میشود، چون اوست که میتواند از مس وجود انسانها طلا بسازد، لذا بعد از این مرحله سلول تخم بهوجود میآید که قرآن وارد جزئیات آن نمیشود که چه هورمونهایی ترشح میشود، چه فرآیند پیچیدهای دارد، ولی دست بر روی چیزهایی میگذارد که تمام دانش بشری را دور میزند. میدانیم که سلول تخم در واقع اولین مرحله از آفرینش انسان و شروع مرحله پیش رویانی (مرحله پیش رویان که از ساعت صفر رشد تا پایان هفته دوم را می گویند، مرحله رویانی که از آغاز هفته سوم تا پایان هفته هشتم را میگویند، مرحله جنینی که از آغاز هفته نهم تا موقع تولد را می گویند) است.
با توجه به مطالب فوق اولین مرحله از نظر قرآن کریم مرحله ایجاد نطفه است این مراحل در سوره مؤمنون آیات 12 تا 14 به روشنی بیان شده است: «ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین: سپس قرار دادیم آنرا نطفهای در جایگاهی محکم.»؛ «ثم خلقناالنطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا المضغه عظاماً فکسونا العظام لحماً ثمّ أنشاناه خلقاً أخر فتبارک الله احسن الخالقین: آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان و سپس بر استخوانها گوشت پوشاندیم پس از آن خلقتی دیگر انشا کردیم. آفرین بر قدرت کامل بهترین آفرینند.»
تولید مثل در قرآن |
اساس کار ژنتیک بر اساس تولید مثل و نقش زوجین در تعیین وراثت صفات است که خداوند کریم در قرآن مبین نه تنها در مورد انسان، بلکه در مورد گیاهان و حتی چیزهای دیگری که ما نمیدانیم نیز ارائه کردند که میتواند تولید مثل جنسی ویروسها، میکروبها، باکتریها، قارچها و نماتدها و انواع حشرات و ... باشد |
امام محمدباقر(ع) میفرمایند: نطفه 9 روز طول میکشد تا در قرار مکین استقرار یابد و زیر بنای علم ژنتیک هم شکل گرفته از آن است. علم ژنتیک مطالعه میکند تا در این ایام چه تغییرات ولو کوچک احساسی که باعث تغییر در نوع استقرار DNA و RNA بر روی کرومزوم میشوند، موجبات چه خسارات بزرگی میشوند؟! لذا طبق فرموده قرآن در همین حد مختصر از معلومات میتوان نتیجه گرفت:
1- انسان مولود گامت نر و ماده است «انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج»؛ 2- اسپرم و تخمک در اثر ترکیب با هم سلالهها و ژنهای وراثتی را فعال میکنند. «ثم جعل نسله من سلاله من ماء مهین»؛ 3- مکانیسم رشد سلول تخم و فعالیت آنزیمی بدن (مؤمنون ـ آیه 14)؛ 4- و اینکه انسان وارث صفات پدر و مادر است. «انا خلقناکم من ذکر و انثی»، لذا اگر سیاه شد، اگر سفید شد، اگر نابینای مادرزادی شد، اگر ناشنوای مادرزادی شد، آن ناقصه صفت مغلوبی بود که در ژنوم پدری یا مادری به فرزند به ارث رسیده است که میتواند در همان نسل اول باشد یا نسل ششم تا شصتم باشد، یعنی فرزند به صورت مشترک صفات را از پدر و مادر به ارث میبرد و خداوند چه زیبا و مختصر به انسان نادان که فکر می کرد همراه با منی مرد انسان کوچکی است که در رحم زن قرار میگیرد و زن هیچ نقشی در فرایند و مکانیسم آمیزش تا تولد فرزند ندارد، خط بطلان کشید و بسیار کوتاه و مختصر فرمود که شما انسانها به چه مینازید؟! به آبی ناچیز؟ که حاصل امتزاج و ترکیب آبی دیگر است که بسیار بدشکل و بد بو هم هست و تنها همان احسنالخالقین است که میتواند از موجودی بدبوی کریه انسانی نیکو منظر و زیبا بیافریند.
طبعا این بحث دامنه زیادی دارد که همین قدر از موضوع برای دستیابی به نتیجه کامل است، چون قصد این مقاله ارائه مبانی علمی است که در قرآن به صراحت بیان شده و از دید ما دور ماند و دیگران به نتیجه رسیدند و ما تنها نظارت کردیم. الحق و الانصاف کوتاهیهای زیادی نسبت به قرآن کریم روا داشتیم که به خودمان بر میگردد.
ژنتیک گیاهی در قرآن
خداوند کریم در قرآن مبین بارها اشارت فرمودند که ما گیاهان را زوج زوج آفریدیم! اولینبار گریگور مندل بر روی نخود فرنگیها به این نتیجه رسید که بین گیاهان هم رابطه تزویج موجود است و نتاج حاصله کاملا شبیه به والدین هستند. از طرفی دیگر در نسلهای بعدی مشکلاتی بروز داد که نشاندهنده ژن مغلوب در یکی از والدین بود. مطالعات او سبب بهوجود آمدن انقلابی در دانش زیست شناسی شد. زیستشناسان بزرگ دنیا رفته رفته این دانش را توسعه دادند و با کشف DNA دانش ژنتیک بوجود آمد و از زیستشناسی جدا شد و خود بهعنوان شاخهای از علم طبیعی مورد قبول افتاد. قرآن کریم بسیار بسیار به ازدواج و نسلهای گیاهان اشاره فرموده است که اکنون برای ما درک آن راحتتر است. امروزه بسیاری از گیاهان هستند که پایه نر و پایه ماده جداگانه دارند و گل و میوه یا درختچه دیگر و تخم حاصل امتزاج نر وماده با هم است و پایه جدید نیز یا نر است و یا ماده. مثل میوه کیوی که همه ما از آن استفاده میکنیم. مثل درخت لیلکی و خیلی از درختان دیگر.
دانش طبیعی بهعنوان یکی از معجزات قرآن کریم در دل آیات نهفته است که این اشارات هیچ آسیبی هم به بافت آموزنده قران ندارد و تنها کار آن متکلم بزرگ است که بتواند اینگونه سخن براند و بندگانش با این همه پیشرفت در مقابل آن سر تعظیم فرود آورند و به آن احترام بگذارند. بد نیست بدانیم که علامه طباطبایی نیز در کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم طبیعتگرایی قرآن را اینگونه مطرح میکند :
عصر ما مخالفت با تفکر و تعمق در مسائل ماورای طبیعی رنگ جدیدی به خود گرفته است: رنگ فلسفه حسی. چنانکه میدانیم در اروپا روش حسی و تجربی در شناخت طبیعت بر روش قیاسی پیروز شد.
پس از این پیروزی، این فکر پیدا شد که روش قیاسی و تعقلی در هیچ جا اعتبار ندارد و تنها فلسفه قابل اعتماد، فلسفه حسی است. نتیجه قهری این نظریه این شد که الهیات به سبب خارج بودن از دسترسی حس و تجربه، مشکوک، مجهول و غیر قابل تحقیق اعلام شود و برخی آنها را یکسره انکار کنند. این جریانی بود که در جهان غرب رخ داد.
در جهان اسلام سابقه موج مخالفت با هر گونه تفکر و تعمق از طرف اهل حدیث از یکسو، موفقیتهای پیدرپی روش حسی در شناخت طبیعت از طرف دیگر و دشواری تعمق و حل مسائل فلسفی از جانب سوم، گروهی از نویسندگان را سخت به هیجان آورد و موجب پیدایش نظریهای تلفیقی در میان آنها شد. مبنی بر اینکه الهیات قابل تحقیق است، ولی در الهیات نیز منحصرا لازم است از روش حسی و تجربی که برای شناخت طبیعت مورد استفاده قرار میگیرد، بهرهگیری کرد.
این دسته مدعی شدند که از نظر قرآن تنها راه شناخت خداوند، مطالعه در طبیعت و مخلوقات با استفاده از روش حسی است و هر راهی غیر از این بیهوده است، زیرا قرآن در سراسر آیات خود در کمال صراحت، بشر را به مطالعه در مظاهر طبیعت ــ که جز با روش حسی میسر نیست ــ دعوت کرده است و کلید رمز مبدأ و معاد را در همین نوع مطالعه دانسته است.
شک نیست که قرآن به مطالعه حسی طبیعت دعوت میکند و اصرار فراوانی هم بر این موضوع دارد، ولی آیا مطالعه طبیعت را برای حل تمام مسائلی که خود طرح کرده است کافی میداند. طبیعتشناسی قطعا و مسلما ما را به علم، قدرت و حکمت آفریننده جهان آگاه میکند، اما در همین جهت نیز حداکثر این است که ما را واقف میکند به اینکه آفریننده جهان به کارهایی که در طبیعت انجام میدهد آگاه و بر آنها توانا است: «الا یَعلَمُ مَنْ خَلَقَ و هو اللطیفُ الخبیرُ» (ملک/ 14)
مفهوم زوجیت در قرآن |
در آیه 53 سوره طه نیز میخوانیم:و از آسمان، آبی فرو فرستاد که به وسیله آن زوجهایی از انواع گیاهان مختلف را (از خاک تیره) بیرون آوردیم.» غالب مفسران پیشین، هنگامی که به این آیات رسیده اند، «زوج» را به معنی «نوع» و «صنف» و «ازواج» را به معنی «انواع» و «اصناف» مختلف گیاهان گرفتهاند، چرا که زوجیت به معنی معروفش در مورد گیاهان، در آن زمان بهطور کامل شناخته شده نبود |
در این جهت نیز معرفتی بالاتر را از ما میخواهد و آن اینکه او بر همه چیز بدون استثنا آگاه است و بر همه چیز بلا استثنا توانا است: «و هو علی کل شیءٍ علیمٌ» (انعام/ 101)؛ «فهو علی کل شیءٍ قدیرٌ» (انعام / 17) چگونه از راه مطالعه در مخلوقات، که به هر حال محدوداند، به علم و قدرت نامتناهی واقف میشویم؟
حقیقت این است که مطالعه طبیعت ما را تا مرز ماورای طبیعت رهبری میکند. این راه جادهای است که تا مرز ماورای طبیعت کشیده شده است و در آنجا پایان مییابد و فقط نشانی مبهم از ماورای طبیعت میدهد، یعنی حداکثر اثر مطالعه طبیعت این است که بر ما روشن میکند طبیعت مسخر و مقهور قوه یا قوههای مدیر، مدبر، و شاعر است، اما اینکه خود آن قوه از جایی آمده است یا نه؟ آیا ازلی و ابدی است؟ آیا واحد است یا کثیر؟ بسیط است یا متجزی؟ جامع همه صفات کمال است یا نه؟ علم و قدرتش متناهی است یا نامتناهی؟ آیا قدوس است و در حد اعلای تنزیه است و هر گونه نقص از او مسلوب است یا نه؟ آیا به هر طرف که برویم و به هر سو که بنگریم به طرف خدا رفتهایم و به سوی او نگریستهایم؟ آیا او اول همه و آخر همه است؟ و امثال اینها... که در قرآن مطرح است پرسشهایی است که پاسخ آنها را مطالعه در طبیعت نمیدهد... قرآن اینها را بهعنوان یک سلسله درسها القا کرده است و از طرف دیگر به تدبر و تفکر در آیات قرآنی امر کرده است و از طرفی هم مطالعه طبیعت برای حل این معماها کافی نیست، پس ناچار راهی دیگر برای فهم این سلسله مسائل هست که مورد تأیید قرآن است.»
شهید مطهری از دیدگاه فلسفی این مطلب را بر علیه ناتورالیسمها و پوزیتویسمها بیان کردند که همه چیز را در پس تجربه و آزمون میدانستند و منکر خالق یکتا میشدند، اما ایشان هم تأکید کردند که چه جایگاهی رفیعی طبیعتشناسی و شناخت محیط اطراف در درون قرآن موجود است که یکی از بهترین نمونه آن ژنتیک گیاهی و اشاره به تزویج گیاهان است. در قرآن کریم بیش از 750 آیه اشاره به ظواهر طبیعت میکند ابعاد گوناگون جلوهها و زیباییهای آنرا یادآور میشود. در اغلب این آیات ما را توصیه به مطالعه کتاب طبیعت و پندآموزی آن میکند. در آیات متعددى از قرآن به زوجیت میوهها و گیاهان و انسانها اشاره شده است.(رعد/ آیه 3؛ شعراء آیه 7؛ یس آیه 36) همین مضمون در آیات 5 سوره حج و 10 سوره لقمان و آیات 8-10 سوره ق و ... «... و من کلّ الثمرات جعل فیها زوجین اثنین ....: و هر گونه میوه پدید آورد و همه چیز را جفت بیافرید ... .»
طبیعی است که که خداوند کریم همه حیوانات و گیاهان را جفت جفت آفرید و محصولشان را که حاصل امتزاج و تولید مثل پایههای نر و ماده است را روزی بندگانش فرمود و موجودی در طبیعت نیست که خارج از این معلومات باشد، یعنی همه موجودات دارای فرآیند تولید مثل جنسی هستند، ولو اینکه در جانداران پست مثل قارچها با دارا بودن تولید مثل جنسی میل آنها به چرخه تولید مثل غیر جنسی بیشتر است. در آیه 49 سوره «ذاریات» میخوانیم «و من کل شیء خلقنا زوجین لعلکم تذکرون: از هر چیز دو زوج آفریدیم شاید شما متذکر شوید.»
و در آیه 36 سوره یس میفرماید: «سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لایعلمون: منزه است خدایی که تمام زوجها را آفرید از آنچه زمین میرویاند و از خود آنها و از چیزهایی که نمیدانند.»
این آیه با وضوح بیشتری گستردگی زوجیت را در گیاهان، انسانها و اشیایی که از محدوده علم بشر بیرون است بیان میکند. بسیاری از مفسران، چون برای زوجیت به معنی حقیقی آن (دو جنس نر و ماده) در اینجا مفهومی نیافتهاند، آنرا به معنی اصناف مختلف موجودات جهان تفسیر کردهاند که به صورت زوج زوج درآمده است، مانند روز و شب، نور و ظلمت، دریا و صحرا، خورشید و ماه، جنگ و صلح و غیر اینها، ولی امروز ما تفسیر دقیقتری برای این دو آیه مییابیم، چرا که تحقیقات علمی این حقیقت را به خوبی اثبات کرده که تمام موجودات جهان ماده، از اجزای بسیار کوچکی به نام اتم تشکیل شده، و این اجزاء که در گذشته بهعنوان موجود نشکن (اجزا لاتتجزی) شناخته شده بود و به همین دلیل نام اتم (به معنی نشکن) برای آن انتخاب کرده بودند با سرپنجه علم و دانش بشر، شکستهشده و انرژی اتمی و صنایع مربوط به آن از اینجا نشات گرفته است.
هنگامی که اتم را شکافتند، آنرا مرکب از اجزایی که عمدتا الکترونها (ذرات گردنده اتم که دارای بار منفی الکتریسته هستند) و پروتونها (هسته اتم که دارای بار الکتریسته مثبت است) یافتند و به این ترتیب معنی دقیقتری از زوجیت در تمام ذرات عالم هستی، یعنی وجود دو شی «نر» و «ماده»، «مثبت» و «منفی»، «فاعل» و «قابل» به دست آمد که هیچ استثنایی نیز برای آن وجود ندارد، در حالیکه تفسیری که دانشمندان پیشین میگفتند نه تنها با مفهوم زوجیت چندان سازگار نبود، بلکه استثنائات زیادی نیز پیدا میکرد.
در پنج آیه از قرآن مجید، اشاره به زوجیت در عالم گیاهان شده است در آیه 10 سوره لقمان میخوانیم: «وانزلنا من السماء ماء فانبتنا فیها من کل زوج کریم: از آسمان آبی فرستادیم و به وسیله آن در روی زمین جفتهایی پرارزش، از هر گیاهی رویاندیم.» همین مضمون در آیه 7 سوره شعراء و 7 سوره ق آمده است.
و در آیه 5 سوره حج میفرماید: «و تری الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و انبتت من کل زوج بهیج: زمین را خشک و مرده میبینی، اما هنگامیکه باران را برآن فرو میفرستیم به حرکت در میآید و نمو میکند و از هر جفت زیبایی (از گیاهان) میرویاند.»
در آیه 53 سوره طه نیز میخوانیم: «و انزل من السماء ماء فاخرجنا به ازواجا من نبات شتی: و از آسمان، آبی فرو فرستاد که به وسیله آن زوجهایی از انواع گیاهان مختلف را (از خاک تیره) بیرون آوردیم.» غالب مفسران پیشین، هنگامی که به این آیات رسیده اند، «زوج» را به معنی «نوع» و «صنف» و «ازواج» را به معنی «انواع» و «اصناف» مختلف گیاهان گرفتهاند، چرا که زوجیت به معنی معروفش در مورد گیاهان، در آن زمان بهطور کامل شناخته شده نبود.
عجایب زنبور عسل و قرآن |
بیتردید خداوند کریم بیجهت زنبور عسل را برای مطالعه بندگانش کاندید نکرده است. زندگی جمعی و نظم خاصی که دارند و همچنین ایجاد تزویج بین گیاهان و تولید عسل همگی نشاندهنده عظمت خداوند کریم و مباحث طبیعی و ژنتیکی است که این حشرات در آن نقش دارند |
درست است که در گذشته انسانها کم و بیش فهمیده بودند که بعضی از انواع گیاهان دارای نوعی نر و ماده است و برای بارور ساختن آنها از طریق تلقیح استفاده میکردند (مخصوصا درخت نخل که وجود نر و ماده در آن از قدیمالایام معلوم بوده، و از طریق تلقیح، آنها را بارور میکردند)، ولی نخستینبار در اواسط قرن هجدهم میلادی یک دانشمند و گیاهشناس معروف سوئدی به نام «لینه» این مسأله را اعلام داشت که زوجیت (نر و ماده) در دنیای گیاهان (تقریبا) یک مساله عمومی است و گیاهان نیز همچون غالب حیوانات از طریق آمیزش نطفه نر و ماده بارور میشوند و سپس میوه میدهند، اما چنانکه دیدیم، قرآن مجید دوازده قرن قبل از این دانشمند، پرده از روی این راز برداشته بود و در موارد متعددی به زوجیت در جهان گیاهان اشاره کرده بود، ولی آنها که جرات ابراز این حقیقت را نداشتند زوجیت را به معنی دیگری که برخلاف ظاهر آن بود، تفسیر میکردند.
جالب اینکه گیاهان از این نظر مختلفند، در بسیاری از آنها نر و ماده بر یک پایه قرار دارند و در بعضی دیگر، درختان نر از درختان ماده جدا است، لذا در سوره طه آیه 53 اشاره به «تولید مثل با لقاح نباتات» دارد و مسأله «زوجیت گیاهان» را در سوره رعد آیه 35 (و سوره یس آیه 36) هم اشاره کرده است. و خداوند می فرماید: «سبحانَ الّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضَ وَمِن اَنفُسِهِم وَمِمّا لا یعْلمون: پاک و منزه است خدایی که جفتها را سراسر آفرید چه از آنچه از زمین میروید، چه از خود مردم و چه جفتهایی که از آن خبر ندارند.»
جفتهایی که انسان از آن بیخبر است و یا به تازگی معلوماتش نسبت به آن بیشتر شده است مثل زوجیت میان ویروسها و حتی دانه اتم که دارای بار مثبت نوترون و بار منفی الکترون است و یا میتواند نظیر انواع ویروسها، نماتدها و قارچها باشد که از مکانیسم تولید مثلشان و جفت جفت بودنشان امروز دیگر اطمینان کافی و وافی داریم، ولی برای آن روزگاران سخت و مشکل مینمود. با گذشت علم و پیشرفت تکنولوژی و تولید فناوریهای جدید انسان تازه بیشتر میفهمد که هیچ چیز نمیداند و دایره علم بشر محدودتر از آن است که در آن واحد به همه علوم دسترسی یابد و به ناچار زمان میطلبد تا چهره از حقایق برداشته شود. اطلاعات علمی بهتری نصیب همه بشود.
زنبور عسل فرشته آمیزش گیاهان
کلمه نحل به معنی زنبور عسل در آیات 68 و 69 سوره نحل در جزء 14 قرآن کریم آمده است. ترجمه آیه 68 چنین است: «پروردگارت به زنبور عسل وحی فرستاد!» در اینجا لحن قرآن به طرز شگفتانگیزی تغییر مییابد، در عین ادامه دادن بحثها در زمینه نعمتهای مختلف الهی و بیان اسرار آفرینش در این سوره، سخن از زنبور عسل و سپس خود عسل به میان میآورد، اما شکل یک مأموریت الهی و الهام مرموز که نام وحی بر آن گذارده شده است. نخست میگوید: «و پروردگار تو به زنبور عسل، وحی کرد که خانههایی از کوهها و درختان و داربستهایی که مردم میسازند انتخاب کن.»
نخستین مأموریت زنبوران در این آیه، خانهسازی ذکر شده است. این شاید به خاطر آن است که مسئله مسکن مناسب، نخستین شرط زندگی است و به دنبال آن فعالیتهای دیگر، امکانپذیری است.
در آیه 69 سوره «نحل»، دومین مأموریت زنبور عسل شروع میشود. قرآن میفرماید: «ما به او الهام کردیم که سپس از تمام ثمرات تناول کن و راههایی که پروردگارت برای تو تعیین کرده، به راحتی بپیما.»
سرانجام، آخرین مرحله مأموریت آنها را به صورت یک نتیجه، این چنین بیان میکند، «از درون زنبوران عسل، نوشیدنی مخصوص خارج میشود که رنگهای مختلفی دارد.» نهفته است، جالب اینکه دانشمندان از طریق تجربه به این حقیقت رسیدهاند که زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل میکنند که خواص درمانی و دارویی گیاهان کاملا محفوظ مانده و به عسل منتقل میشود.
در ماجرای برنامه زندگی زنبور عسل و ارمغانی که آنها برای جهان انسانیت میآورد، که هم غذاست و هم شفا و هم درس زندگی، نشانه روشنی از عظمت و قدرت پروردگار است، برای جمعیتی که میاندیشند. همانطور که معلوم است یکی از مأموریتهای زنبور عسل مکیدن شیره گلها و گیاهان برای تولید عسل در معده اول زنبور است. زنبور عسل در معرفی علمی بصورت کاملا مختصر عبارتست از: زنبور عسل با نام علمی (Apis mellifera) از راسته نازک بالان (Hymenoprera) است. زنبور عسل قسمتهای دهانی جونده و مکنده، هر دو را داراست. دگریسی آن کامل است و به طور دسته جمعی زندگی میکند و شامل سه دسته هستند.
1- ملکه (Queen) که تخم میگذارد.
2- نرها (prones) کارشان فقط بارور کردن ملکههای جدید است.
3- کارگرها (Worker) که ماده عقیم هستند و اغلب انواع متعددی دارند.
کندوی زنبور عسل یا به صورت جعبههای مکعبی به ابعاد 50 cm که کندوی modem میگویند و یا به صورت سبد که کندوی بومی میگویند. بدن زنبور عسل به طور متراکم از موهایی پوشیده است که دارای تارهای (Barbs) جانبی کوتاهی است و به راحتی دانهها گرده را میگیرند. در چشمهای مرکب و پاها، موهای صاف وجود دارد پاهای جلویی در حاشیه ساق(tibia) موهای راست و خشن و کوتاهی را دارد و برای تمیز کردن چشمها از گرده گل به کار میرود و برس چشمی (Eye bursh) میگویند.
بالهای زنبور در هنگام پرواز به وسیله قلابهایی به هم درگیر میشوند و یا بال به نظر میرسند و نوک این بالها مسیر شکل را طی میکند. ممکن است 400 بار در ثانیه مرتعش شوند. آروارههای زیرین mandibles در کارگران صاف برای جمعآوری گرده و ساختن شاخهها به کار میرود. آروارههای بالایی maxillae مانند قاشقکهای طویلی بوده و برای جمعآوری گردههای گل به کار میرود.
لب تحتانی تبدیل به خرطوم شده و ضمایم حسی ـ بی (Cabialplas) در اطراف آن قرار دارد. مایع شهد در اثر عمل مکنده حلق به درون چینهدان بزرگ یا معده عسل (Money Stomash) کشیده میشود. چهار لب مثلثی دریچهای را درست میکند و از ورود عسل به معده جلوگیری میکند. بهجز موقعی که جهت تغذیه مورد نیاز است. روده زنبور عسل باریک و دراز است و تقریبا به 100 لوله کوچک، مالپیکی اتصال دارد و روده راست، بزرگ است و به مخرج ختم میشود. در انتهای بدن سوزن وجود دارد که فقط در کارگرها و ملکهها دیده میشود. حس بویایی در زنبوران عسل بسیار قوی و تیز است و چشمها دارای تعداد فراوانی واحدهای بینایی است و دارای مغز نسبتا بزرگ است: زنبوران عسل قادر به تشخیص رنگ قرمز و سیاه از هم نمیباشند.
بیتردید خداوند کریم بیجهت زنبور عسل را برای مطالعه بندگانش کاندید نکرده است. زندگی جمعی و نظم خاصی که دارند و همچنین ایجاد تزویج بین گیاهان و تولید عسل همگی نشاندهنده عظمت خداوند کریم و مباحث طبیعی و ژنتیکی است که این حشرات در آن نقش دارند. جدا از اینکه زنبور خود دارای چرخه تولید مثل است و تولید مثل زنبور بسیار هدفمند است، یعنی ملکه بسیار هوشمند است. به سمتی تخم میریزد که احساس نیاز میکند. مثلا اگر سربازش کم باشد به سمتی تخم میگذارد که بیشتر سرباز شوند، اگر کارگر بیشتری بخواهد به سمتی تخم میگذارد که کارگر بیشتری تولید شوند و این راز را فقط خدا میداند که چگونه یک حشره کوچک این همه هدفمند به آینده امیدوار است و چه زیبا در چرخه تولید مثل طبیعت نقش ایفا میکند و نامه عاشقانه گلی را به گرده گل دیگری میرساند و کتاب عاشقی او همیشه به لطف خداوند کریم باز است و خداوند این حشره را فرشته تزویج بین گیاهان و گلها قرار داد.
نتیجه
مبانی و اساس علم ژنتیک از تولید مثل و تقسیم صفات والدین به فرزندان است که سابقه علمی آن به دو قرن پیش باز میگردد. این اشتباه که پزشکان یونان و ایران قدیم بر آن بودند که بهواسطه منی انسان کوچکی وارد رحم زن میشود و زن در تولید نسل و بقای انسان و پرورش نه ماهه کودک بیتأثیر است با کشف این علم باطل شد و از یادها رفت، چرا که امروز محققان در حال مطالعه بر روی بکرزایی زن نیز هستند، یعنی زن بتواند بدون دخالت مرد موجودی صد در صد شبیه خود را حامله شود و در واقع با این کار به قول پروفسور اشمیث به جنگ با خدا میروند که ما هم میتوانیم مثل حضرت مریم عیسای بیپدری را بیافرینیم، ولی این کار به نتیجه نرسیده و تلاشهای محققان تاکنون هم نتیجهای نداشته است. جدا از آنکه چه انسان تولید بکند یا نکند در اصل کار خداست. این خداوند است که به لطف خود، قسمتی از علم خود را بر بندگانش تفویض میکند و یا به اراده او بندگانش به چنین توفیقی دست مییابند، لذا غرور آفرینش جز تباهی برای دانشمندان آثار دیگری ندارد و تنها آفریننده بیهمتا خدای احد و واحد و صمد است که هر وقت اراده بفرماید تنها کافیست بگوید: باش، پس به وجود میآید.
همانطور که ذکر شد اساس کار ژنتیک بر اساس تولید مثل و نقش زوجین در تعیین وراثت صفات است که خداوند کریم در قرآن مبین نه تنها در مورد انسان، بلکه در مورد گیاهان و حتی چیزهای دیگری که ما نمیدانیم نیز ارائه کردند که میتواند تولید مثل جنسی ویروسها، میکروبها، باکتریها، قارچها و نماتدها و انواع حشرات و ... باشد.
حشرهای به نام شیخک یا دعاخوان Praying Mantis وجود دارد که خداوند آنرا بینظیر قرار داد. هنگامیکه جفت نر به سمت ماده میرود به دستان ماده نگاه میکند، اگر دست چپ را بلند کرد یعنی زیر لفظی میخواهد. غذا میخواهد و هنگامی که زیر لفظی گرفت باز جنس نر به ماده نگاه میکند، اگر دست راست را بلند کرد یعنی اجازه جفتگیری را به او داده است. هنگامی که جفتگیری انجام شد جنس ماده خود جنس نر را میخورد. خداوند آنقدر در دل طبیعت موجودات پیچیده قرار داده است که ناخودآگاه مطالعه آن انسان را به یاد عظمت حضرت باری تعالی قرار میدهد، پس حق با هموست که بفرماید: «و جفتهایی که شما چیزی در مورد او نمیدانید.»
لذا با پیشرفت علم قرآن تنها کتابی است که بهروزتر میشود. بر عکس تورات و انجیل که اعتقاد به تخت بودن زمین و جایی به نام پایان دنیا داشتند و بیچاره گالیله را مجبور به غلط کردم انداختند، اما قرآن کتاب شگفتیهاست. کتابی که هر روز معجزه تازهتری را به همراه دارد. به درستی اگر کسی بخواهد در مورد علوم طبیعی یا همین ژنتیک و مبانی علم ژنتیک در قرآن و اسلام بنویسد. مطمئنا جلدی قطور و یا چند جلد کتاب خواهد شد. بضاعت اندک ما و حوصله کم این همایش اجازه اوراق بیشتر را نمیدهد.
مجددا در آخر تأکید میکنم که بر عکس رشاد خلیفه که هر چیز و ناچیزی را به قرآن و آیاتش میبست تا توجیه کند که فلان علم را قرآن پیشبینی کرده بود، قرآن نیازی به این اراجیف ندارد. قرآن کتاب صرف علمی نیست. کتابی انسانساز است که در کلیه علوم انسانی و طبیعی و حتی ریاضی و علوم دیگر چاشنیهای غافلگیرکننده مانند شاه بیت غزل دارد که خواننده را متحیر و دانشمند را متواضع میکند. کتابی است سرشار از رمز و راز که با کشف هر پدیدهای، زوایای اعجاز بیشتری را از خود نشان میدهد و خداوند خود بهتر میداند که چه فرمود و چه ساخت!*
*نویسنده: حسین قاسمنژاد
با سلام و احترام من دوست دارم با شما تبادل لینک کنم به چه نامی شما را لینک کنم؟ مرا به نام دکتر شیخ (آموزش مسایل جنسی) لینک کنید.
در مورد سوال شما باید بگویم مطلبی که گفته اید غلط است و صحیح نمی باشد یعنی هیچ خونی هنگام رابطه جنسی یا خود ارضایی از بدن خارج نمی شود.