برای دانلود با فرمت wmv کلیک کنید. حجم 12,4mb
برای دانلود با فرمت mp3 کلیک کنید. حجم4,52mb
از امام رضـا(ع) دربـاره بهتـریـن بنـدگـان سـوال شـد. فـرمـود: آنان که هر گاه نیکـى کنند خـوشحال شوند, و هرگاه بدى کنند آمرزش خـواهند, و هر گاه عطا شـوند شکر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر کنند, وهر گاه خشم کنند در گذرند.
');" style="DISPLAY: none">
بقلم: پروفسورکیت مور
چندین سال قبل گروهی از مسلمانان اطلاعات مربوط به جنین شناسی را از قرآن استخراج کردند، سپس تمام اطلاعات قرآنی جمع آوری شده را به انگلیسی ترجمه و به پروفسورکیت مور استاد جنین شناسی عرضه نمودند. از او درخواست شد که نقطه نظر و دیدگاه خود را در مورد اطلاعات جنین شناسی قرآن بیان کند.
دکتر مور بعد از اینکه ترجمه آیات قرآن معرفی شده را به دقت بررسی نمود چنین گفت: اغلب مطالب جنین شناسی قرآن به گونه ای عالی و مطابق با دستاوردهای جدید و مدرن علم جنین شناسی است و به هیچ وجه مغایرتی با آن ندارد. او افزود: معدودی از آیات هم هستند که توجیه علمی دقیقی برای آن ندارم و از آنجائیکه در نوشته ها و مطالعات جدید جنین شناسی نیز در این خصوص اشاره ای نشده است، نمی توانم در صدق و کذب آن نیز نظر دهم برای نمونه می توان به آیه:«بخوان به نام پروردگاری که خلق کرد، پروردگاری که انسان را از علق خلق کرد» اشاره کرد
کلمه علق در عربی سه معنی دارد:
1ـ زالو
2ـ علقة
3ـ خون بسته
دکتر مور در این مورد که، جنین، در بدو امر، مانند یک زالو به نظر می آید، هیچ پیش فرضی نداشت. او در آزمایشگاه، مرحله ابتدائی و میکروسکوپی جنین را با دیاگرام یک زالو مقایسه کرد و از شباهت چشمگیر آندو شگفت زده شد. در عین حال، او اطلاعات جدیدی از توصیفات جنین شناسی را که تاکنون برایش ناشناخته بود، از قرآن استنباط کرد.
دکتر مور در مورد 80 سوالی که در قرآن و حدیث آمده بود، پاسخ گفت. تطابق متن قرآن و حدیث با آخرین دستاوردهای علمی جنین شناسی قابل توجه بود. دکتر مور این چنین می گوید: اگر این، سوالها سی سال قبل از این پرسیده می شد، من قادر به پاسخ بیش از نیمی از آنها نبودم چرا که منابع علمی آنقدر غنی نبود.
دکتر مور کتابی به نام «تکامل بشر» تالیف و بعد از کسب معارف جدید از قرآن و الحاق این معلومات به کتاب خویش در سال 1982 چاپ سوم همان کتاب را تجدید نمود. کتاب مذکور جایزه بهترین کتاب پزشکی با یک نویسنده را دریافت کرد. این کتاب به چندین زبان دنیا ترجمه و به عنوان کتاب درسی جنین شناسی مورد استفاده قرار گرفت.
دکتر مور در هشتمین کنفرانس پزشکی 1981 عربستان چنین می گوید:
جای بسی خوشحالی است که بتوانم سهمی در روشن ساختن آیات قرآن در مورد تکامل انسان داشته باشم. برای من کاملاً روشن است که در این گفته ها از جانب خداوند یا الله برای محمد صلی الله علیه وسلم فرستاده شده است زیرا تقریباً تمامی این علوم تا قرنها بعد کشف نشده بود و برای من قطعی است که محمد قهراً پیامبر خداست
دکتر جان لی سیمپسون (Dr Jan Leigh Simpson)، رئیس بخش جراحی زنان در کالج طب بیلور هوستون امریکا اظهار می نماید: این احادیث، نمی تواند از علوم و دانش عصر محمد صلی الله علیه وسلم گرفته شده باشد (قرن 7 میلادی) و بیانات ایشان می رساند که نه تنها ژنتیک و دین اسلام، با هم ناسازگاری نداشته، بلکه در حقیقت دین (اسلام) می تواند با افزودن تعالیم وحی به بعضی از شیوه های سنتی، علم را هدایت کند......
که قرنها بعد، حقانیت آن به اثبات رسیده که هم مؤید علم است و هم سندیت قرآن را که از جانب خداوند است را تحکیم می کند.
انسان از نطفه خلق شده است:
قرآن مجید بیش از 11 بار یادآوری می کند که انسان از نطفه خلق شده است به معنای مقدار بسیار ناچیزی از مایع (همچون یک چکه از مایع) که بعد از خالی کردن یک پیمانه در آن باقی می ماند. این موضوع در چندین آیه از قرآن آمده است: { یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّى وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ ذلک بانّ الله هو الحق و انّه یحیی الموتی و انه علی کل شیء قدیر*و انّ الساعه اتیه لاریب فیها و انّ الله یبعث من فی القبور.} [الحج : 5]
«ای مردم از پروردگارتان بترسید که زلزله قیامت هنگامة بزرگی است روزی که آن را ببینید مادران شیرده، کودکان شیرخوارشان را از یاد خواهند برد و زنان باردار بار خود را بر زمین گذارند و مردم را مست خواهی دید، حال آن که مست نیستند، ولی عذاب خدا شدید است گروهی از مردم ناآگاه دربارة خدا به مجادله برمیخیزند و از شیطانهای سرکش پیروی میکنند بر شیطان مقرر شد که هرکس با او دوستی کند به گمراهیش افکند و بر آتش سوزان رهنمونش شود ای مردم اگر از برانگیخته شدن شک دارید بدانید که ما شما را از خاک آفریدیم. پس آنگاه از نطفه و خون بسته و مضغه شکل یافته و شکل نایافته، تا (قدرت خود را) بر شما آشکار کنیم، و جنینهایی را که بخواهیم تا زمانی معین در رحم مادران نگه میداریم، آنگاه شما را به صورت طفلی برون آوریم تا به حد رشد و بلوغ برسید، در این میان بعضی از شما میمیرند و بعضی آنقدر عمر میکنند که به اوج فرتوتی و پیری میرسند آنچنان که چیزی از آموختههای خود را به خاطر نخواهند داشت. زمین را خشک و مرده میبینی اما زمانی که باران را بر آن بفرستیم به حرکت میآید و رشد میکند و انواع گیاهان زیبا را برویاند. این به خاطر آن است که بدانید خدا حق است و مردگان را زنده میکند و بر هر چیز تواناست. و به راستی در رستاخیز شکی نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها آرمیدهاند زنده میکند.
اخیراً علوم تأیید کرده اند که تنها یک اسپرم از سه میلیون اسپرم (بطور متوسط) برای بارور کردن اووم (تخمک) مورد نیاز است و معنای آن، این است که (یکیازسه میلیون )مقدار اسپرمها (مقداری بسیار ناچیز) برای باروری کافی است.
مراحل جنینی:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آَخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ[ سورة المؤمنون: 12 - 14 ]
ما انسان را از عصاره ای از گل آفریده ایم . سپس او را به صورت نطفه ای در آورده ودر قرار گاه استوار جای میدهیم. سپس نطفه را به صورت لخته خونی،واین لخته خون را به شکل قطعه گوشت جویده ای،واین تکه گوشت جویده را بسان استخوان ضعیفی در میاآوریم،وبعد بر استخوان گوشت می پوشانیم،واز آن پس او را آفرینش تازه ای بخشیده وپدیده دیگری خواهیم کرد،والا مقام ومبارک خداوند است که بهترین اندازه گیرندگان وسازندگان است.
از نظر علمی:جنین در اولین مرحله، (معلق و آویزان) به دیواره رحم آویزان است، از نظر شکل شباهت به زالو داشته و مانند زالو رفتار کرده و خون می مکد، و خونش را از جفت مادر خود تامین می کند. و در سومین مرحله معنی آن لخته خون و خون بسته است. در مرحله علقه، که هفته سوم و چهارم بارداری است خون در عروق بسته شکل می گیرد. جنین با خصوصیت لخته خون (خون بسته) ظاهر زالو را به خود می گیرد.
در 1677، leeuwenhoekو Hammاولین دانشمندانی بودند که سلول اسپرم (اسپرماتوروآ) را با میکروسکوپ مشاهده کردند. آنها براین تصور بودند که سلول اسپرم مینیاتوری از انسان را در خود دارد که با رشد در رحم تبدیل به نوزاد می شود که به «تئوری شکافتن»theory) perforation (مشهور بود.
هنگامیکه دانشمندان اورم (تخمک زن) را بزرگترین اسپرم (نطفه) یافتند افرادی چون De Grafگمان کردند که مینیاتور جنین در تخمک قرار دارد. بعدها، در قرن 18 «تئوری میراث والدین» (biparentral inheritance) توسط Maupertuisارائه و گسترش یافت. تبدیل علقه به مضغه، به معنی چیز جویده شده؛ (اثر دندان بر آن مشخص است) یا خوردنی کوچکی که در دهان می گذاریم همچون آدامس. هر دو معنا از نظر علمی صحیح است. پروفسور مور یک قطعه موم لاستیکی را به اندازه و شکل جنین در مرحله مضغه درآورد و آنرا بین دندانها قرار داد و به شکل (مضغه) شد و آنرا با تصویر مراحل اولیه جنینی مقایسه کرد اثر دندانها آنرا بندبند نموده بود که در حکم ستون فقرات (در ابتدای شکل گیری) است. مضغه به (عظام) استخوان تغییر شکل می دهد و استخوانها با گوشت یا ماهیچه ها پوشانده می شود.
سپس خداوند آنرا به آفریده دیگر تبدیل می کند. پروفسور مارشال جانسون یکی از دانشمندان برجسته امریکا، و رئیس دپارتمان آناتومی و مدیر انستیتو Daniel دانشگاه توماس جفرسون فیلادلفیا است که درباره آیات قرآن مربوط به جنین شناسی از او سوال کردیم:
توصیف های مراحل جنینی موجود در قرآن نمی تواند تصادفی و اتفاقی باشد. احتمال دارد که محمد صلی الله علیه وسلم یک میکروسکوپ بسیار قوی داشته ولی قرآن مربوط به 1400 سال پیش است در حالیکه میکروسکوپ قرنها بعد از محمد نبی صلی الله علیه اختراع شد و پروفسور جانسون با لبخند گفت که البته اولین میکروسکوپ اختراع شده قادر نبود بیش از 10 برابر بزرگنمایی کند و تصویر آن هم واضح نبود.
بعد او گفت: هیچ ضدیت و مغایرتی با این حقیقت که واسطه الهی در بیانات محمد صلی الله علیه در کار است، نمی یابم
براساس نظر دکتر مور، طبقه بندی مدرن مراحل تکامل جنینی که در سراسر جهان به کار برده می شود چندان ساده و قابل فهم نیست چون این مراحل براساس عدد شناخته شده اند مانند مرحله 1، مرحله 2 ، ولی تقسیم بندی واضح قرآن برپایه تمایز و شکل، نمای بسیار سهل و آسان مراحلی را که جنین طی می کند بیان کرده است. این فازهای مختلف تکامل جنینی یک توصیف جذاب علمی را در بردارد که بسیار قابل فهم و کاربردی است، همچنین آنچنانکه مراحل تکامل جنینی بشر در آیات زیر آمده است:
{أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى } [القیامة :36- 39]
«آیا انسان گمان میکند به خود رها میشود؟ آیا نطفهای از منی نبود که در رحم ریخته شد و بعد به صورت علقه درآمد و آفرید و موزونش ساخت و او را از دو صنف نر و ماده قرار داد»
الَّذِی خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ فِی أَیِّ صُورَةٍ مَّا شَاء رَکَّبَکَ[الإنفطار:7- 8]
«آن خدایی که تو را از هیچ خلق کرد و به صورتی تمام و کامل بیاراست و با اعتدال برگزید بهر صورتی که خواست می تواند خلق کند»
جنین تا حدی شکل گرفته،تا حدی شکل نگرفته است:
در مرحله مضغه: اگر یک برش در جنین بدهیم و ارکانهای داخلی را جدا کنیم خواهیم دید که بیشتر آنها شکل گرفته اند در حالیکه بعضی از آنها هنوز کاملا مشخص نشده اند.
بنابر نظر pro . Jahnson اگر ما جنین را یک آفریده کامل بدانیم، فقط اعضایی راکه قبلا پدیدار شده اند، توصیف کرده ایم. در حالیکه هنوز آفریده و مخلوق کامل نیست و اگر جنین را یک آفریده کامل بدانیم، فقط اجزایی را که هنوز پدید نیامده اند توصیف کرده ایم.
حال آیا این پدیده در خلقت کامل است یا ناقص؟ هیج توصیفی بهتر از توصیف و مرحله بندی قرآن در پدیده جنینی نیست.«تا حدی شکل گرفته و تا حدی شکل نگرفته»، همچنان که در آیه زیر آمده است.
از نظر علمی، ما می دانیم که در مرحله اولیه تکامل تعدادی سلول وجود دارند که تمایز می یابند و تعدادی سلول هنوز غیر متمایز هستند و بنابراین بعضی از اعضاها شکل گرفته و بعضی هنوز شکل نگرفته اند.
حس بینایی و شنوایی:
اولین حسی که در نمو جنین تکامل می یابد حس شنوایی است. جنین می تواند صداها را بعد از هفته بیست و چهارم بشنود. متعاقب آن، حس بینایی تکامل می یابد و بعد از هفته بیست و هشتم، شبکیه چشم به نور حساس می شود. آیات قرآن نمو حواس در جنین را اینگونه بیان می کند.
{ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِ وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَّا تَشْکُرُونَ{[السجدة : 9]
سپس آن را نیکو بیاراست و از روح خود در آن بدمید و شما را دارای گوش و چشم و قلب و هوش گردانید باز بسیار اندک شکر و سپاسگزاری حق می کنید.
{انّا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعاً بصیراً انّا هدیناه السِبیل امِا شاکراً و امِا کفوراً} [الإنسان :2-3]
«انسان را از اختلاط نطفه آفریدیم تا او را بیازماییم و شنوا و بینایش کردیم. راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد خواه ناسپاس.»
در این آیات حس شنوایی قبل از بینائی آورده شده است بنابراین توصیف قرآنی با کشفیات جنین شناسی جدید کاملا مطابقت دارد.
خلاصه:
بر خلاف آنچه که تصور می شود وجود حقایق علمی در قرآن کاملا با علوم زیستی انطباق دارد و قرآن از طریق این آیه:}إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ} [آل عمران : 190]
«محققاً در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز دلایلی روشن برای خردمندان است.» همه بشریت را به تفکر در پدیده های جهان دعوت می کند.
شواهد علمی قرآن به وضوح اثبات می کند که قرآن از جانب خداوند است. هیچ بشری قادر نبوده در 14 قرن قبل، کتابی را بوجود آورد که حاوی آنچنان حقایق علمی عمیقی باشد که قرنها بعد توسط بشر کشف شود.
قرآن یک کتاب علمی نیست بلکه کتاب نشانه ها و آیات است، این نشانه ها آدمی را برآن می دارد تا هدف از خلقت خویش و هماهنگ زیستن با طبیعت را در یابد.
براستی قرآن پیام الهی، خالق و نگهدارنده جهان است و این پیام توحید، همان رسالت پیامبران از آدم، موسی، عیسی تا محمد صلی الله علیه وسلم می باشد.
جو ـــ ارتباط میان جو و زمین
وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ
الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ
واژه «سَماء» در اصل به معنی: "چیزی است که در بالا قرار گرفته (بالای سر قرار گرفته)، و به بالای هر چیزی سماء آن گفته می شود". و در معنی دوم خود از جمله به: سقف و آنچه در تصویر می بینیم اطلاق میشود. و در آیات به معنی «جو» بکار گرفته شده است. و «طباق»: بمعنی طبقه طبقه روی همدیگر است.
(واژه یوم در آیه احتمالاً به معنی زمان و دوره و مرحله بکار گرفته شده است. و اگر به معنی روز بکار گرفته شده باشد، در آن صورت معادل 1000 سال خواهد بود. این موضوع در آیه 47 سوره حج آمده است).
نکات آیات:
1ـــ جو در آغاز خود دودی بوده و در دو روز (یا دو مرحله) به شکل کنونی خود درآمده. 2ـــ جو هفت طبقه (هفت لایه) روی همدیگر است که هر کدام وظیفه خود را دارد. 3ـــ جو و زمین با هم همکاری دوجانبه می کنند. (در رابطه با مطالب دیگر آیه در بخشهای مربوط بخود آنها صحبت شده).
1ـــ جو در آغاز خود دودی بوده و در دو روز (یا دو مرحله) به شکل کنونی خود درآمده است:
روز اول یا مرحله اول جو:
کره زمین هنگام پیدایش خود مذاب بوده و رفته رفته سرد شده و سطح آن منجمد شده ولی در ابتدا ضخامت قشر سطح آن کم بوده، به این خاطر فعل و انفعالات درونی زمین میلیونها آتشفشان ایجاد و فعال کرده بوده است. و فعال بودن میلیونها آتشفشان نیز جو زمین را پر از دود و دودی می کرده است. با گذشت زمان و سردتر شدن زمین و ضخیم تر شدن قشر سطح زمین از آتشفشانها کاسته و کاسته شده است. و فعالیتها شدید خورشیدی بخش عمده ای از آن دودها را سوزانده و از محدوده زمین خارج کرده است.
روز دوم (یا مرحله دوم) جو:
در جای آن دودها و گـازهـای کـیـهـانی مرحله اول، یک جو دومی درست شد که از خود زمین می آمد، (چنانکه آیه مطرح می کند که زمین و جو قرار شده بوده که با هم همکاری کنند). در مرحله دوم جو فعالیتهای آتـشـفـشـانی شـدیـد رخ می دهد و زمین اندازه های زیادی از گازها از جـمـلـه: نیتروژن، امونیاک، دی اکسید کربن، متان و همینطور بخار آب را بیرون می ریزد. وقـتی دمای حرارت کاهش پیدا می کند بخار آب متراکم می شود، ابر درست می کند و باران می بارد و دریاچه و دریای اولیه ایجاد می شود. در عمق بیش از 10 متری آن آبها (یعنی پائـیـنترین عمق برای نفوذ اشعه خطرناک مـاوراء بنـفـش) گیاهان نخستین می رویند. گـیاهان در عمل فـتـوسـنـتـز اکـسیژن به هـوا پس می دهـنـد. در جو مولکولهای اکسیژن (O2) بوسیله اشعه فـوق بـنـفـش تجزیه شده و به اتمهای ساده تبدیل شده (O) و برخی از این اتمها با مـولکولهای اکسـیژن ترکیب می شوند و ازون (O3) را تشکـیـل می دهند. و به این ترتیب جـو شکل می گیرد.
2ـــ جو هفت طبقه (هفت لایه) روی همدیگر است که هر کدام وظیفه خود را دارد:
جو زمین از جنبه های گوناگون به طبقات گوناگون تقسیم می شود. مثلاً از نظر گرما آنرا به پنج طبقه تقسیم می کنند. قرآن آنرا از نظر کار و وظیفه به هفت طبقه تقسیم می کند. تقسیم بندی مورد نظر قرآن می تواند بترتیب زیر باشد:
1) تروپوسفر ( تروپو بمعنی متغیر است و اسفر بمعنی گرد و دایره و منطقه): این طبقه طبقه آب و هواست. ابر، باد، رعد، برق، باران، برف، مه و طوفان در این طبقه است.
2) استراتوسفر: طبقه ای است آرام و تهی از بخار آب و طوفان و دگرگونیها، و بدلیل خشکی آن معمولا ابر در آن درست نمی شود، از گسترش یافتن و پخش شدن طوفانها در تروپوسفر جلوگیری می کند و برای پرواز هواپیماها مناسب است.
3) ازونسفر: طبقه گاز ازن. این گاز نود و نه درصد از اشعه ماوراء بنفش که از خورشید میآید و برای زندگان در روی زمین خطرناک و کشنده است را می مکد.
4) مزوسفر: در این طبقه اجرام آسمانی که از فضا می آیند بدلیل داشتن سرعت بسیار در اصطکاک با جو داغ شده و می سوزند و خاکستر آنها به زمین می رسد. اگر بزرگ باشند فرصت نمی کنند کاملاً بسوزند و خاکستر شوند به این خاطر بخشی از آنها تا زمین رسیده و بر زمین سقوط می کنند.
5) یونوسفر: در خود به سه طبقه تقسیم میشود و مسئولیت انعکاس امواج را دارد هم امواجی که از زمین می آیند و هم امواجی که از خورشید می آیند. همینطور اشعه خطرناک ایکس و بخشی از اشعه ماوراء بنفش قوی را می مکد.
6) ترموسفر: اشعه قوی ماوراء بنفش (که XUV یا EUV نامیده می شود) را می مکد. و در این طبقه ذرات هوا بار دار می شوند (بار الکتریکی می گیرند).
7) اکسوسفر: ذرات در این طبقه نسبت به طبقات پائینی خیلی کم است و این امکان حرکت سریع به آنها میدهد و این بنوبه خود امکان بیرون رفتن از جاذبه زمین به برخی از آنها می دهد. و بیرون رفتن ذرات از زمین نیز برای کم شدن از حجم و وزن زمین ضروری است. در این طبقه ماهواره هائی نیز گردش می کنند.
3ـــ جو و زمین با هم همکاری دوجانبه می کنند:
اگر نسبت دی اکسید کربن در هوا زیاد شود بخش زیادی آن خود را در سطح آبها و در آب باران حل می کند و اکسیژن ضعیف درست می کـند. وقتی باران می بارد و رودخانه راه می اندازد، اکسیژنِ کوههای زمین را تحلیل می برد. و دی اکسید کربن در آب به بی کربنات تبدیل می شود کـه دسـت آخر به دریا برده می شود.
ــــ دامها گاز متان تولید می کنند و به جو می دهند. شالیزارها نیز گاز متان به جو پس می دهند.
دشت نواحی قطبی دی اکسید کربن (co2) از جو می گیرد و متان و دی اکسید کربن (co2) را به آن پس می دهد.
ــــ در نورِ روز درختان دی اکسید کربن (co2) از جو میگیرند و اکسیژن و به جو پس می دهند. و در شب گیاهان اکسیژن مصرف می کنند و دی اکـسـید کربن (co2) پس می دهـنـد. هـمـیـنـطـور وقـتی گـیاهان بخشی از خود را می میرانند دی اکسید کربن(co2) استفاده می کنند که این دی اکسید کربن وقـتی گیاهان می پوسند از آنـهـا آزاد می شود
ــــ از جمله حیوانات و انسانها از جو اکسیژن می گیرند و دی اکسید کربن (co2) به آن پس می دهـند.
دریاها اندازه های زیادی دی اکسید کربن (co2) را از جو می مکند و بخار آب و بخشی از آن دی اکسید کربن را در نواحی استوائی به جو پس می دهند.
ماه و خورشید در طبقات جو و بیرون از آن
أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا
« آیا نمی بینید خدا چگونه هفت (لایه) جو روی را همدیگر آفرید، و ماه را در آنها تابشی گردانید و خورشید را چراغی روشنگر».
(در ابتدای این بخش با معنی و کاربردهای واژه سماء آشنا شدیم. سبع سماوات در این آیه بمعنی طبقات جو است. «طِباق» بمعنی: بصورت طبقه طبقه روی همدیگر بودن است ـــ « نور» بمعنی: تابش و روشنائی بازتابی است ـــ و « سِراج » بمعنی: چراغ روشنگر).
آیه 16 می گوید: و ماه را در آنها (یعنی در طبقات جو) تابشی گردانید و خورشید را چراغی روشنگر، این به این معنی است که ماه بیرون از طبقات جو تابنده نیست و خورشید نیز بیرون از طبقات جو چراغی روشنگر نیست:
همانگونه که آیه میگوید، ماه در طبقات جو بدلیل بازتاب نور آن توسط ذرات گاز و بخار و خاک و غیره تابش دارد و تابان است. ولی بیرون از طبقات جو ماه تابنده نیست و فضا تاریک و سیاه است، چون چیزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. و ما فقط خودِ ماه را می توانیم ببینیم.
همینطور خورشید نیز چنانکه آیه می گوید در طبقات جو بدلیل بازتاب پرتو آن در ذرات گاز و بخار و خاک و غیره چراغی روشنگر است و فضای طبقات جو را روشن می کند، ولی بیرون از طبقات جو خورشید چراغی روشنگر نیست و جائی را روشن نمی کند و فضا تاریک و سیاه است، چون چیزی وجود ندارد که نور آنرا بازتاب بدهد. شب هنگام نیز پرتو خورشید در فضای بالاتر از طبقات جو وجود دارد ولی فضا را روشن نمی کند.
سـقـف بـودن جـو
وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ
« و جو را سقـفی حـفـظ کننده قـرار دادیم»!
نکته آیـه: جو مانند سقف حفظ کننده درست شده:
ـــ همیشه از طرف فضا سنگهای آسمانی بطرف زمین می آیـد، جو آنها را می سوزاند، و آنها ضمن چند ثانیه درخشیدن به پودر تبدیل می شوند و کم کم بدون اینکه دیده شوند به زمین می ریزند.
ـــ جو امواج رادیوئی را بطرف زمین برمی گرداند.
ـــ خورشید انواع واقسام امواج و انرژی از خود ساطع می کـند. قـشر گاز اُزون جو که در ارتفاع میان 30000 تا 40000 متر قـرار دارد، از به زمین رسیدن اشعه ماوراء بـنـفـش کـه می تواند خیلی از موجودات زنده را بکشد جلوگیری می کند.
ـــ قشر جو مانع از بیرون رفتن بخار آب می شود.
ـــ قـشـر دی اکسید جو گرمای زمین را در جو زمین نگه می دارد و فـقـط قسمت ناچیزی از گرما از آن به خارج از جو نفوذ می کند. در صورت نبود ایـن قـشر گرما از محدوده زمین خارج می شود و جو زمین 50 درجه سردتر از آنچه هـست می شود. به این ترتیب جو مانند یک سقـف ما را حفـظ می کند.
دچار سینه تنگی و خـفـقـان شدن با افـزایش ارتفاع
فَمَن یُرِدِ اللّهُ أَن یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإِسْلاَمِ وَمَن یُرِدْ أَن یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقًا حَرَجًا کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاء کَذَلِکَ یَجْعَلُ اللّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ
«به این ترتیب وقـتـی خـدا بخـواهـد کسی را راه ببرد سـیـنه وی را برای اسلام باز می کند، و هر که را بخواهد بحال خود رها کند سینه وی را تنگِ خفه کننده می کند، چنانکه گوئی که دارد در جو بالا و بالاتر میرود. به این ترتیب خدا بر کسانیکه ایمان نمی آورند زشتی و پلیدی زننده می گذارد».
نکـتـه آیه: کسیکه در جو بالا و بالاتر برود دچـار احساس سـیـنـه تـنـگـی خـفــقـان آور می شود:
آیه وضعیت کسیکه اسلام را خوش نمی دارد، وضعیت وی در بـرخورد با اسلام را به وضعیت کسی تشبیه میکند که رفته رفته در جو بالا و بالاتر می رود و دچار سینه تنگی خفه کننده می شود.
از سطح دریا تا ارتفاع 3000 متر اکسیژن به اندازه کافی وجود دارد و انسان می تواند بطور عادی و طبیعی تنفس و زندگی کند. از ارتفاع 3000 متر به بالا اکسیژن به اندازه کافی وجود ندارد و فشار جو کاسته می شود. از آنجا که میان فشار جو بر بدن و فشار خون و مایعات بدن تعادل و توازن وجود دارد، از ارتفاع 4500 یا 4800 متری به دلیل کمبود اکسیژن و پائین بودن فشار جو انسان دچار تنگی نفس می شود. چنانچه بالا رفتن را ادامه بدهد، از ارتفاع 7500 متری به بالا احساس تنگی نفس وارد مرحله خفه شدن می شود. به ارتفاع 15000 متری که برسد توان تحمل پائینی فشار جو و کمبود اکسیژن را ندارد و در صورت نداشتن پوشاک و امکانات ویژه فضا بیهوش شده و می میرد. به این ترتیب چنانکه در آیه آمده کسیکه در جو رو به بالا می رود به نقطه سینه تنگی خفه کننده می رسد. و خداوند همین وضعیت را برای سینه کسانیکه با دین درمی افتند پیش می آورد و آنرا رجس می نامد و رجس بمعنی: زشتی و پلیدی زننده و فرومایه گانه است.
برای دانلود با فرمت wmv کلیک کنید.
برای دانلود با فرمت 3gp کلیک کنید.
لطفا این فیلم را در موبایل خود قرار داده و با استفاده از bluetooth به همه ی کسانی که می شناسید بفرستید.
برای دانلود با فرمت mp3 کلیک کنید.
با تشکر ویژه از آقای امین مدیر وبلاگ مجازی ها به خاطر در اختیار گذاشتن این برنامه ها.
لطفا دوستانی که فرزند کوجک یا نوجوان در خانه دارند به بخش های اول این فایل توجه کنند.
سوری نمل
وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ
و چون قول بر ایشان واجب گردد جنبندهاى را از زمین براى آنان بیرون مىآوریم که با ایشان سخن گوید که مردم [چنانکه باید] به نشانههاى ما یقین نداشتند
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ
و آن روز که از هر امتى گروهى از کسانى را که آیات ما را تکذیب کردهاند محشور مىگردانیم پس آنان نگاه داشته مىشوند تا همه به هم بپیوندند
خداوند در این آیه اشاره می کند که در آینده موجودی از خاک بیروی خواهیم آورد که با ایشان سخن بگوید که نشانه های ما بر آن آشکار شود.
مرحوم علامه ی طباطبایی تفسیر روشنی از این آیه نداشتند اما امروزه می دانیم که تمام قطعات کامپیوتر از فلز تشکیل شده و فلز هم از زمین گرفته شده است.
همانطوری که می دانید همه ی اجزای کامپیوتر در نهایت از خاک تشکیل شده است.
و خداوند در این آیه به درستی اشاره می کند که کامپیوتر بزودی وسیله ای برای هدایت مردم می شود.
کامپیوتر وسیله ی مقدسی است که خداوند در قرآن از آن یاد کرده است .لحظه ای بی اندیشیم بیایید از کامپیوترهای خود به بهترین نحو استفاده کنیم.
تَنزِیلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى
[کتابى است] نازل شده از جانب کسى که زمین و آسمانهاى بلند را آفریده است
سوره ی مبارکه طه آیه ی ۴
اریک فون دانکین در کتاب ارابه ی خدایان خود می نویسد: در مسافتی حدود ۵/۱ میلیون سال نوری تقریبا ۲۰ کهکشان وجود دارد(یک سال نوری عبارت است از مسافتی که نور یک سال طی می کند ۱۸۶۰۰۰*۶۰*۲۴*۳۶۵)و باز این ستارگان در برابر هزاران کهکشان پیچیده ای که تلسکوپ نشان می دهد قایل مقایسه نیست.
هارلو شاپلی ستاره شناس معمولی از روی محاسباتی که انجام داد حدس زد که
۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ ستاره در برد دید تلسکوپ های امروزی قرار داشته باشد.
فاصله های سیارات منظومه ی شمسی برای مسافرت کردن:
از زمین تا ماه 9 ساعت
از زمین تا زهره 43 روز
از زمین تا زهره 82 روز
از زمین تا مریخ 95روز
از زمین تا مشتری 5 ماه
(ژوپیتر) یکسال و نه ماه و 15 روز
از زمین تا زحل (که دارای کمربند است) 3 سال و هفت ماه و 15 روز
از زمین تا اورانوس 7 سال و 8 ماه
از زمین تا نپتون 12 سال
از زمین تا پلوتو 16 سال
از زمین تا نزدیکترین ستاره ی ثابت 120 هزار سال
کهکشان راه شیری ، کهکشانی مارپیچی است که شامل حدود 500 میلیارد ستاره است. این کهکشان حدود 10 میلیارد سال پیش ، از یک ابر عظیم گاز و غبار تشکیل یافت. در قسمت مرکزی کهکشان راه شیری هستهای کروی قرار دارد که ممکن است شامل یک حفره سیاه نیز باشد. هسته توسط گروهی از دنبالههای مارپیچی در برگرفته شده است. این دنبالهها از ستارههای فروزان تازه شکل یافته تشکیل شدهاند. هسته و قرص کهکشان با هالهای از ستارههایی با طول عمر بسیار زیاد ، در بر گرفته شدهاند.
قطر هسته یک کهکشان در حدود 10000 سال نوری است. قسمت احاطه کننده هسته دارای قطری برابر با 100000 سال نوری و ضخامتی برابر با 1000 سال نوری است . هاله کهکشان دارای قطری تا 50000 سال نوری است. منظومه شمسی (شامل ابر اوپتیک-اورت) با عرضی برابر با سه سال نوری نسبتا کوچک به نظر میرسد. خورشید با سرعتی حدود 220 کیلومتر (135 مایل) در ثانیه ، مرکز کهکشان را در مدت زمانی حدود 250 میلیون سال دور میزند. تا کنون خورشید 15 تا 20 دور به گرد هسته کهکشان چرخیده است.
لحظه ای بی اندیشیم اگر محمد(ص) یک عرب معمولی بود و خود قرآن را نگارش کرده بود چگونه نکته ی دیدش به قدری بود که حتی می دانست کائنات دارای چه وسعت بزرگی است؟
در حالی که در روزگار آن دوران نجوم به شکل ضعیف در جهان متداول بود و در شبه جزیره ی عرب اصلا رایج نبوده است؟
سوال دوم علم امروز ثابت می کند جهان از هیچ آفریده شده چگونه کائنات به این بزرگی از هیچ بوجود آمده است؟