آیات اولیه سوره قمر حاکی از این است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته و دو نیم شده است و عکسهایی که توسط فضانوردان موسسه ناسا از سطح کره ماه گرفته شده است شکافهایی را بر روی این کره نشان میدهد که وقوع این معجزه عظیم را اثبات میکند.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا)، متن فوق بخشی از سخنان آیتالله بیآزار شیرازی در نشست «شقالقمر معجزه پیامبر اعظم (ص) با استناد به تحقیقات ناسا» است که به همت معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی (مرکز پژوهشها و فعالیتهای قرآن و عترت)، 12 مهرماه در نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم برگزار شد. ...
دکتر عبدالکریم بیآزار شیرازی با قرائت آیه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» گفت: همانطور که میدانید در قرآن سورهای بهنام «قمر» آمده است. ابتدای این سوره در مورد معجزه بزرگی است که توسط پیامبر (ص) برای مردم مکه ارائه شده است و آن مسأله این است که مردم مکه مانند سایر امم پیشین وقتی با معجزات طبیعی مواجه میشدند آن را حمل بر سحر و جادو میکردند تا این که مطرح کردند که چگونه متوجه شدیم که او پیامبر (ص) است؛ زیرا هر کاری که او انجام میدهد میگویند سحر است.
وی گفت: در این رابطه سران قریش گفتند که سحر جادو در آسمان کارگر نیست بیایید یک معجزه آسمانی از پیامبر (ص) بخواهیم، نزد حضرت رسول (ص) رسیدند و گفتند: اگر تو واقعاً پیامبر خدا هستی و کارهایت گرو جادو نیست، ماه را دو نیم کن. حضرت (ص) فرمودند: اگر من از خدا بخواهم و خداوند این کار را انجام دهد آیا واقعا مسلمان میشوید؟ پاسخ دادند: بله.
وی افزود: ماه در حالت بدر بود که سبب هنگام پیامبر (ص) با سران قریش در طبیعت رفتند و پیامبر آنجا از خداوند متعال درخواست کردند که ماه شکافته شود و این معجزه را مردم مشاهده کنند.
با این دعا ماه شکافته شد به طوری که از میان دو نیمه ماه کوه احر را مشاهده میکردند زمانی که این منظره را مشاهده کردند ابوجهل که عناد نسبت به پیامبر (ص) میورزید گفت: ما مطمئن نیستیم که این سحر نباشد، ما صبر میکنیم تا مردمانی که از صحرا باز میگردند بیایند و از آنها بپرسیم که آیا این صحنه را دیدهاند یا نه؟ و اگر گفتند که دیدیم پس جادو نیست پس از مدتی افرادی از صحرا بازگشتند و مورد سئوال قرار گرفتند و در پاسخ گفتند آری ما دیدیم که ماه دو نیم شده است در عین حال برخی دست از عناد برنداشتند.
وی در ادمه سخنانش گفت: در این زمینه آیات اولیه سوره قمر نازل شده است آنچه که این آیات بیان میکند این است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته است و دو نیم شده است و صریحا میفرماید: «وَانشَقَّ الْقَمَرُ» دوم اینکه شکاف آنقدر بزرگ است که به عنوان آیت خدا یا معجزه الهی یاد شده است «و إن یروا آیة اگر ببیند این آیت و معجزه الهی» راه سوم برخی شکافته شدن ماه را مشاهده کردند؛ اما این را باز به حساب سحر و جادو گذاشتند و «وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُّسْتَمِرٌّ» برخی این معجزه را تکذیب کردند و «وَ کَذَّبُواْ بِآیَاتِنَا» و بسیاری فعل گذشته «انشَقَّ» را به فعل مضارع که در آینده است تفسیر کردند و این دو نیم شدن به عنوان یکی از آثار ظهور صورت میگیرد.
وی گفت: اما این معجزه مانند معجزه قرآن یک معجزه باقیه شده؛ زیرا بزرگترین امتیاز دین اسلام این است که معجزه دارد، شما اگر از یک یهودی یا یک مسیحی بپرسید که آیا شما معجزهای در دست دارید که نشان دهد دینتان بر حق است میگویند ما عصای موسی (ع) را نداریم که به شما نشان دهیم چگونه اژدها میشود. مسیحیان نیز میگویند ما حضرت عیسی (ع) را نداریم که برای شما مرده را زنده و یا مریض را شفا دهد تا این که شما متوجه شوید.
وی افزود: اما اگر از یک مسلمان بپرسند شما دلیلی بر حقانیت دینتان دارید پاسخ میدهند من یک معجزهای داریم که معجزه باقیه است و مطالب بسیار مختلفی را در زمینههای متفاوت بیان کرده است که امروزه دانشمندان میتوانند آن را مشاهده کنند یکی دیگر از معجزات پیامبر (ص) و آثارش را فضانوردانی که با آپولو به کره ماه رفتند مشاهده کردند و سالها در رابطه با آن مطالعه و تحقیق کردهاند که بحث امشب ما در این باره است.
وی گفت: در این زمینه شخصیتی بهنام دکتر «دیوید پیت کوک» که هم اکنون رئیس کرسی حزب اسلامی بریتانیا است میگوید: من به وسیله آیه «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» مسلمان شدم.
وی میگوید: من علاقهمند به مطالعه ادیان تطبیقی بودم درباره همه ادیان مطالعه کردم به دین اسلام رسیدم، دوستی مسلمان داشتم به او گفتم من میخواهم در رابطه با اسلام تحقیق کنم، قرآنی با ترجمه انگلیسی به من داد و من خوشحال شدم. شب هنگام همین که قرآن را ورق میزدم نظرم جلب سوره قمر شد آن را باز کردم ببنیم قرآن درباره ماه، چه گفته است دیدم قرآن بیان کرده «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ» آن قدر به فکر فرو رفتم و از خدا پرسیدم، بر فرض ماه شکافته شد چگونه دو مرتبه به حالت اولی بازگشت هرچه به فکرم مراجعه کردم برایم قابل هضم نبود به طوری که از قرآن منزجر شدم و آن را کنار گذاشتم و این آیه مرا از مطالعه قرآن منصرف کرد.
وی ادامه میدهد: از آنجایی که کارم خالصانه بود. چند شب بعد تلویزیون برنامهای را دیدم که سه فضانورد را نشان میداد که مطالعات خود را در روی کرده ارائه میکنند. مجری برنامه این سوال را از فضانوران میپرسید که شما بودجه بسیار سنگینی را به کره ماه بردید در صورتی که در کره زمین این همه مردم نیازمند هستند آیا بهتر نبود این پولها را خرج مردم کره زمین میکردید؟ فضانوردان در پاسخ گفتند: پولهایی که ما خرج این سفرها کردیم به بیراهه نرفته است بلکه ما به یک حقایقی دست یافتیم که اگر چندین برابر این پول را خرج میکردیم باز هم ارزشمند بود. مجری میگوید این حقیقت چه بود این همه ارزش داشت؟، آنها گفتند: ما از قبل با رصد کردن ماه شکافهایی را بر روی این کره مشاهده کرده بودیم؛ اما به هیچ وجه نمیتوانستیم در رابطه با آنها اظهارنظر کنیم تا این که به کره ماه رفتیم و توسط آپولوی 10 ،عکسبرداری کردیم و ما از فاصله 14 کیلومتری تصاویری را مشاهده کردیم که اینها به خوبی نشان میداد که این ماه در گذشته یک شکاف عظیمی برداشته است و زمانی که با آپولوی 11 بر سطح کره ماه فرود آمدیم از نزدیک این شکافها را مشاهه کردیم. آنها ادامه دادند و گفتند ما اگر میخواستیم این مسائل را برای مردم بیان کنیم کسی حرف ما را نمیپذیرفت تا این که این سفرهای مکرر باعث شد که ما چنین کشف مهمی را انجام دهیم.
فضانوردان گفتند: موسسه ناسا سالها در این رابطه مطالعه و تحقیق انجام داده است و مقالاتی فراوانی در این رابطه ارائه دادهاند. در این رابطه شکافهایی فراوانی را میتوان توسط عکسها بر روی کره ماه دید این شکافها بر سه نوع است؛ اول شکافهای مارپیچی است دوم شکافهای دایرهای است که گاهی قطرش به هزار کیلومتر میرسد و آخر شکافهای مستقیمی است که به طور کمربندی دور ماه را گرفته است. دانشمندان احتمال میدهند که شکافهای دایرهای در اثر سقوط سنگهای آسمانی است؛ اما شکافهایی کمربندی که دور ماه را گرفته است نمیتواند با سقوط سنگ آسمانی پدید آمده باشد. آنها ادامه دادند: طبق تصاویری که از توسط فضانوردان ارائه شده است کاملا مشخصی میشد که این دو نیم کره چگونه پس از جدا شده از هم به یکدیگر جوش خورده و متصل شدهاند.
وی ادامه داد: دکتر «دیوید پیت کوک» افزود که مسئله شکاف و جوش خوردن در کره زمین هم اتفاق میافتد، در زیر اقیانوسها شکافهای عظیمی ایجاد میشود و سپس با مواد مذاب به هم جوش میخورد که گاهی سبب به وجود آمدن کوههای عظیمی در زیر اقیانوسها میشود. این موضوع را یک دانشمند آلمانی کشف کرده است که این قارههای کره زمین ابتدا یکی بودند یعنی تمام این خشکیها روزی یکی بوده و لذا اگر این قطعات قارهها را هم نزدیک کنیم همه به هم متصل میشوند و یک قاره را تشکیل میدهند و این در اثر شکافی است که در زیر اقیانوس به وجود آمده است و روز به روز به این امتداد قارهها افزوده میشود و فاصله آن بیشتر میشود به طوریکه سالی چند صدم سانتیمتر این فاصلهها افزایش مییابد و این همان معجزه قرآن کریم است که فرموده: «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا» یعنی ما خشکی را کشش و گسترش دادیم و هم میتواند یکی از نکات جالبی باشد که قرآن کریم آمده است و علم روز و دانشمندان آن را کشف کردهاند.
بیآزار شیرازی در ادامه سئوالی طرح کرد و گفت: یک بحثی که این جا مطرح است آن است که اگر شق القمر در زمان پیامبر (ص) صورت گرفته است چگونه مکانهای دیگر آن را ندیدهاند و فقط در عربستان مشاهده کردهاند.
وی در پاسخ به سئوالش گفت: در این باره آثاری است که نشانگر این موضوع است که این معجزه را تنها در عربستان ندیدهاند بلکه در کشورهای دیگر هم دیده شده است در یکی از نسخ خطی هندی که در موزه بریتانیا در شهر لندن قرار دارد درباره مشاهده شقالقمر در 14 قرن پیش سخن گفته شده است و یکی از دانشمندان اسلامی بهنام دکتر «محمد حمیدا» در کتابش که درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) است آن را نقل کرده است.
حجتالاسلام بیآزار شیرازی ادامه داد: او میگوید: یکی از پادشاهان منطقه جنوب غربی هند این انشقاق را در زمان خود مشاهده کرده و مردم این مشاهده را نقل کردند و بعد که عدهای از تجار مسلمان به هندوستان سفر میکنند زمانی که به این شهر میرسند خبر شقالقمر را میشنوند و میگویند ما در هندوستان این واقعه را مشاهده کردیم این تجار صحت حرف آنها را تأیید میکنند و میگویند این معجزه اسلام (ص) است و پادشاه هند فرزند خود را به عربستان میفرستند تا تحقیق کند و زمانی که متوجه میشود این معجزه پیامبر (ص) بود مسلمان میشود.
دیوید پی کوک میگوید: با دیدن این برنامه انقلابی در من به وجود آمد و چه عجیب معجزه خداوند به دست پیامبر خود 14 قرن قبل ارائه کرده و امروزه این فضانوردان به راحتی آن را مشاهده کردند و در اختیار ما قرار دادهاند.
بیآزار شیرازی در توضیح این مسأله که دانشجویان علوم قرآن و حدیث چگونه میتوانند در زمینه تفسیر علمی داخل شوند گفت: در گذشته بعضیها آیات قرآنی را با اقوال دانشمندان مقایسه و بررسی میکردند بعد این اشکال به آنها وارد شد که این فرضیهها و نظریهها تغییر میکند و قرآن یک امر ثابت است و اگر بخواهیم قرآن را با نظریات دانشمندان تطبیق دهیم بعد که این نظریه تغییر یافت قرآن را از آن وجاهت میاندازد.
وی افزود: ولی من معتقدم که آنچه را که قرآن بیان کرده است اصل قرار میدهیم و آنچه را که علم روز بیان کرده است اگر مطابق باشد میآوریم و این چنین نبود که قرآن را به خورد نظریه دانشمندان دهیم بلکه عکس این قضیه بود. امروزه کاملا وضعیت متفاوت شده است اصلا موضوعاتی را با رأسالعین مشاهده میکنیم مانند معجزه شقالقمر که به رأسالعین توسط دانشمندان غربی دیده و توضیح و تبین شده است و این فرضیه و نظریه فلان دانشمندان نیست و تغییر در آن صورت نمیگیرد. مثلا کروی بودن زمین زمانی فرضیه بود به طوری که تا زمان مرحوم صاحب حدائق میگفتند زمین مسطح است ام امروزه کروی بودن زمین را مشاهده و عکسبرداری کردند.
وی در ادامه سخنانش گفت: همچنین بسیاری از حقایق علمی قرآن را امروزه مشاده کردهاند منتهی موضوعات قرآن که علمی است به گفته خود قرآن «قُلْ أَنزَلَهُ الَّذِی یَعْلَمُ» خداوند این قرآن را با علم خودش نازل کرده است نه با علم بشری یعنی علمی وسیع که ارتباط با خدا، آخرت، طبیعت و ماورالطبیعه دارد برخلاف علم بشری که بسیاری محدود است بنابراین قرآن خود وعده کرده است «سَنُرِیهِمْ آیَاتِنَا فِی الْآفَاقِ وَفِی أَنفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ» مابهزودی آیات خود را در کیهان و آفرینش خود انسان را به انسانها نشان خواهیم داد تا معلوم شود خداوند حق است.
بیآزار شیرازی در ایان سخنانش گفت: قرآن حق است چرا که خود میفرماید: «وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ» آن کسانی که اهل علم هستند متوجه میشوند که آنچه که بر تو نازل شده است حق است امروزه بسیاری از دانشمندان بزرگ در آمریکا و اروپا با مشاهده این آیات درباره کیهان و آفرینش بشر و این آیات بسیار با عظمت مسلمان میشوند. ولی متأسفانه ما آیات قرآنی را بسیار سطحی نگاه میکنیم و تنها قرائت میکنیم «وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ یَمُرُّونَ عَلَیْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ» چه بسیار آیاتی که در آسمانها و زمین است و اینها از آن عبور کرده و روی میگردانند.
منبع:http://www.tebyan.net
منبع: http://www.pa.msu.edu/people/frenchj/moon/index2.html
شق القمر از دیدگاه علمی
اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ * وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ
نزدیک گشت ساعت و شکافته گشت ماه. و هرگاه ببینند آیتی روی گردانند و گویند افسونی است نیرومند
معجزه دو نیمه شدن ماه (شق القمر)
طبق روایت مشهور (بعضی ادعای تواتر آن را هم کرده اند) میان عامه و خاصه روزی مشرکان نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: اگر راست می گویی و تو پیامبر خدایی ماه را برای ما دو پاره کن. پیامبر گفت: اگر این کار را انجام بدهم، ایمان می آورید؟ گفتند: آری. و آن شب، شب چهاردهم ماه بود، پیامبر از پیشگاه پروردگار تقاضا کرد آنچه را خواسته اند به او بدهد، ناگهان ماه دو نیمه شد و پیامبر آنها را یک به یک صدا می زد و می گفت ببینید! ولی باز هم ابوجهل ها ایمان نیاوردند و گفتند محمد (ص) ما را سحر و جادو کرده است. این داستان با اختلافات کمی در کتاب های مختلف شیعه و سنی آمده است. (2)
شق القمر از نظر تاریخی
ایرادی که بعضی به مسئله شق القمر گرفته اند این است که اگر این امر واقعیت داشت با آن همه اهمیتی که دارد باید در تواریخ جهان ثبت می شد در حالی که چنین نیست و این واقعه فقط در تواریخ اسلامی ثبت شده است. در تفاسیر مختلف قرآن سعی کرده اندبه طرق مختلف به این ایراد پاسخ بدهند. (3) مثلا در تفسیر نمونه به طور خلاصه اینطور پاسخ این ایراد داده شده است:
الف) باید توجه داشت که ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل رویت است، نه در تمام آن، بنا بر این نمی از مردم روی زمین از این حساب خارجند.
ب) در نیمی از همین نیمکره نیز اکثریت قریب به اتفاق آنها خوابند. زیرا بعد از نیمه شب است. به این ترتیب تنها یک چهارم از مردم جهان می توانند از چنین حادثه ای با خبر شوند.
ج) در بخش قابل رویت نیز هیچ مانعی ندارد که قسمت های قابل توجهی از آسمان ابری و چهره ماه با ابر پوشیده شده باشد.
د) حوادث آسمانی در صورتی جلب توجه می کنند که یا مانند صاعقه ها توام با سر و صدای شدید باشند، یا مانند خسوف و کسوف، کلی نور به طور کامل قطع شود. آن هم برای یک مدت نسبتا طولانی.
هـ) به علاوه وسائل ثبت مطالب در تاریخ و نشر آن در آن زمان ها محدود بود، و حتی تعداد باسوادها بسیار کم بودند و کتاب های خطی بود، مثل امروز نبود که حوادث مهم، برق آسا به وسیله رادیوها و تلویزیون ها و مطبوعات در سراسر جهان منتشر شود. با توجه به این جهات، هرگز نمی توان از عدم ذکر این حادثه در غیر تواریخ اسلامی تعجب کرد، و آن را دلیلی بر نفی آن گرفت. (4)
این پاسخ معقولی است ولی بسیاری از مفسران از روایات کهن هند آگاهی نداشته اند. اما شادمان می شدند اگر خبر می یافتند که در آن پاره از جهان حکایت می کنند که فردی به نام شاه Shakrawati Farmad در جنوب هند به راستی دو نیمه شدن ماه را به چشم دید. به همین نحو می گویند که مسلمان شدن مردم نخستین آبادی های مسلمان شبه قاره هند در نتیجه همین معجزه صورت گرفته است و آنها که این واقعه را رویت کرده بودند مدتی بعد که مسلمانان به آنجا رسیدند به این معجزه گواهی دادند و ایمان آوردند. خانم آنه ماری شیمل در کتاب And Muhammad Is His Messenger به این موضوع اشاره می کند. (5) (6) جالب است یاد آور شویم که در اواخر قرون وسطا، مینیاتوری در دربار کوته راجپوت (هندو) نقاشی شده است که شق القمر را با همه جزئیات آن نمایش می دهد. (7)
می گویند نیل آرمسترانگ بر سطح ماه خط مستقیمی دید و درازای آن را حدود 240 کلیومتر برآورد کرد، که به روشنی ثابت می کند ماه در زمان های قدیم دو نیمه شده بود. (8) در امتداد همین خط The Straight Wall قرار گرفته است که دیواری است به طول حدودا 110 کیلومتر که دانشمندان علت به وجود آمدن آن را یک زلزله در زمان های قدیم می دانند. ارتفاع این دیوار طبیعی که از برخورد گسل های ماه به وجود آمده است به 300 متر می رسد.
(منبع) ببینید برخورد چقدر شدید بوده است که دیواری به این عظمت به وجود آورده است. واقعا این دیوار در اثر یک زلزله به وجود آمده یا ..؟
The Straight Wall. It's about 70 miles long. It's actually a fault line formed from a moonquake in the ancient past. The
هر فرد برای خود هدفهای مهمّی را در نظر میگیرد. پاره ای در کوتاه زمان و برخی دراز مدّت در عین حال هیچیک از این نیازها به ارزش یکی از نعمتهای مهمّ زندگی ما نیست تــــنـفـّـس
اگر برای یک دقیقه قادر به نفس کشیدن نباشید حاضر می شوید تمام دارایی خودرا بدهید تا دوباره به تنفس خود ادامه دهید برای حدودا یک دقیقه دیگر هوش و حواس خودرا از دست خواهید داد مغز شما در دو یا سه دقیقه بعدی از کار خواهد افتاد و زندگی شما به پایان می رسد هریک از سلّولهای بدن ما احتیاج به اکسیژنی دارد که بواسطه تنفّس تامین می شود ضربان قلب، حرکت عضله ها، تجزیه سلّول، قدرت تفکّر و بسیاری دیگر هیچیک بدون وجود اکسیژن انجام پذیر نیستند در این فیلم خواهید دید که تنفس چه موهبتی است وچگونه اعضای فعال این سیستم هریک معجزه آسا این کار را برای ما انجام می دهند و شما شاهد گوشه ای از خلاقیتهای پروردگار توانا خواهید بود
برای دانلود فیلم THE MIRACLE OF RESPIRATION - FARSI هارون یحیی کلیک کنید.
جرج جرداق حدود سال 1926 میلادی در جدیده مرجعیون واقع در جنوب لبنان در یک خانواده مسیحی چشم به جهان گشود. پدر و مادرش منتسب به یک قبیله یمنی بادیه نشین بودند و نسبت به مسائل فرهنگی، علمی و ادبی و آموزش اهتمام خاصی داشتند. آنان به حضرت علی (ع) بسیار ارادت میورزیدند و بر سر درب خانه خود، سنگی را نصب کرده بودند، که روی آن جمله لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار حک شده بود. برادر بزرگش به نام فواد جرداق شاعر و زبان شناس بزرگ لبنان بود، که تالیفات زیادی دارد.
جرج جرداق دوره ابتدایی را در شهر خود به پایان رسانید، سپس به بیروت که یکی از مراکز مهم آموزش عربی محسوب میشد، عزیمت نمود. او با نبوغ ذاتی، علاقه و شوق به کسب علم و تلاش شبانه روزی، پیشرفت فوقالعادهای در تحصیل داشت.
از دوازده سالگی با تشویق برادر بزرگش به مطالعه نهج البلاغه پرداخت و بخشهای زیادی از این کتاب را حفظ کرد. جرج جرداق در سنین کودکی همواره با قرآن و نهج البلاغه مانوس بود و مدام آنها را مطالعه میکرد.
بیش از سیزده سال نداشت، که اولین اثر خود را به صورت نمایشنامهای منظوم، در رابطه با آداب دوستی نوشت.
در سن هفده سالگی که در دبیرستان تحصیل میکرد، کتابی تحت عنوان عن الموسیقی و کتاب دیگری به نام الفیلسوف نوشت و منتشر ساخت. این کتابها مورد استقبال بسیاری از نویسندگان برجسته عرب، مثل دکتر طه حسین قرار گرفت و به عنوان کتاب درسی برای دانشجویان دورههای عالی کشور مصر تعیین شد.
جرج جرداق بعد از پایان تحصیلات، تدریس ادبیات و فلسفه اسلامی را در دانشگاه بیروت بر عهده گرفت و ضمن تدریس به عنوان نویسنده با مطبوعات عربی و هم چنین با رادیو تلویزیون لبنان همکاری داشت. علاوه بر این شعر میسرود و اشعارش از حیث زیبایی، وزن و موسیقی ممتاز بود، به طوری که بسیاری از خوانندگان مشهور عرب، اشعار جرج جرداق را برای آوازهای معروف و ماندگار خود بر میگزیدند.
جرج جرداق در نویسندگی روش تازهای انتخاب کرد، که از لحاظ ظرافت، تصویرگری، عمق و تاثیرگذاری، شیوهای جدید و تازه بود و به همین دلیل است که بسیاری از آثار این نویسنده توانا، به زبانهای دیگر ترجمه و منتشر شده است.
این استاد آزاده علاوه بر مقالات علمی و برنامههای رادیویی و تلویزیونی، بیش از سی کتاب ارزشمند تالیف کرده است. کتابهای جرج جرداق متنوع و در زمینههای قصه، تاریخ، هنرهای نمایشی، نقد و بررسی، مفاسد آمریکا و دو مجموعه شعر میباشد.
یکی از مهمترین آثار جرج جرداق که آن را در 28 سالگی نوشته کتاب امام علی، صدای عدالت انسانی است، که در سال 1958 میلادی انتشار یافت. این کتاب در پنج جلد تدوین گردیده است و انتشار آن به عنوان یک حادثه عظیم در جهان اندیشه اسلامی، نظر بزرگان شیعه و سنی را به خود جلب نمود.
استاد توفیق ابراهیم درباره این کتاب مینویسد:
این کتاب عالیترین شاهکاری است، که به جهان عرب اهداء گردیده و بزرگترین خدمتی است، که به لبنان و میراث عرب شده است.
هنگامی که از جرج جرداق سوال میکنند، که انگیزهاش از تالیف این کتاب چه بوده؟ وی پاسخ میدهد:
من معتقدم که اختلاف زیادی بین اسلام و مسیحیت وجود ندارد، انسانیت، همه ادیان را در یک نقطه جمع میکند. همه ادیان در واقع یک دین هستند و اختلاف بین ادیان، در حقیقت ناشی از اختلاف زمانی و شرائط حاکم بر زمانهای مختلف است. او ادامه میدهد:
در دوران کودکی موقعی که از مدرسه خارج میشدم، زیر درخت بلوط مینشستم و به حفظ کردن سورههای قرآن و خطبهها و مواعظ امام علی (ع) میپرداختم، با چنین حال و هوایی چگونه میتوانستم، درباره نهج البلاغه چیزی ننویسم، در حالی که قانون اساسی دلانگیز نهج البلاغه، مهمترین متون فلسفی و ادبی عرب را که هر دانشجویی به آن نیاز دارد، در خود جای داده است.
از آغاز تحصیل در مدرسه و دانشگاه، با این موضوع آشنا و مانوس بودم و دریافتم که علیرغم آن چه نویسندگان معروف مانند عفاد و دیگران درباره امام علی (ع) نوشتهاند، درباره زندگی امام علی (ع) تحقیق برجستهای انجام نگرفته و نویسندگان تنها به اثبات حقانیت او در ولایت و خلافت پرداختهاند، لذا این انگیزه در من بوجود آمد که درباره نهج البلاغه فکر کنم و به چیزی که دیگران، از پرداختن به آن باز ماندهاند، بپردازم و...
بعضی از آثار جرج جرداق، درباره حضرت علی (ع) و نهج البلاغه، که به زبان فارسی ترجمه شده است عبارتند از:
1 - امام علی (ع) صدای عدالت انسانی، توسط سید هادی خسروشاهی و مرحوم استاد مصطفی زمانی در شش جلد.
2 - شگفتیهای نهج البلاغه، توسط فخرالدین حجازی.
این دانشمند متعهد و آزاداندیش، هم اکنون در منطقه شرقی بیروت زندگی میکند، منطقهای که به عنوان یک منطقه بسته مسیحی، معبر هیچ مسلمانی نمیباشد، شخصیت بزرگی را در دل خویش پرورش داده است، که حقیقت جوئی، همه مرزها را در برابرش فرو ریخته است. جنگ ویرانگر سالهای اخیر بیروت، این پایگاه فرهنگی و ادب عرب را به ویرانهای مبدل کرده و بیروت شرقی و غربی را با حصاری خونین، از هم جدا ساخته است، اما در وراء همین مظلومیت هایی که بر مسلمانان رفته، چشمه هایی از انصاف و عشق، در دل جرج جرداقها تراویده است، که علی (ع) را چونان خورشیدی میبینند، که بر همه انسانها لازم است، از پرتو نور و حرارتش بهره گیرند و گرم شوند.
حضرت علی صدای عدالت انسانی نوشته ی جرج جرداق جلد 1
حضرت علی صدای عدالت انسانی نوشته ی جرج جرداق جلد 2
نوشته: دکتر عبد الرؤوف مخلص
قرآن کریم در آیات 30 و 31 سورهء نازعات میگوید:
]وَالأَرْضَ بَعْدَ ذَلِکَ دَحَاهَا، أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَمَرْعَاهَا[
«و زمین را بعد از خلقت آسمان بگسترانید و از آن آب و گیاه پدید آورد»
آیهء کریمهء فوق، به وضاحت میرساند که زمین از آغاز امر خلقت به شکل کنونی خود نبوده، بلکه مدت زمان طولانیی بر آن گذشته است که خدای عزّوجلّ آن را در طی این مدت هموار و آمادهء بهرهبرداری ساخته است.
آیهء کریمه به طوری شگفتانگیز با جدیدترین اکتشافات علمی تفسیر میشود، چه تازهترین رهآوردهای علم جدید با این آیهء مبارکه انطباق کامل دارند. این رهآورد جدید علم، همانا «تئوری دورشدن قارهها از یکدیگر» یا «Theory Of Drifting Contionents» میباشد. خلاصهء آنچه را که این تئوری مطرح ساخته، عبارت از این است که قارههای کرهء زمین در زمانی از زمانها اجزای به هم چسبیدهء یکدیگر بوده اند و سپس آرام آرام به پارچهشدن و دورگردیدن از همدیگر آغاز نموده و به این ترتیب تدریجاً قارههای جداگانهیی را که دریاها و اقیانوسهای بزرگ در میان آنها حایل گردیده است، تشکیل دادهاند. این نظریّه برای اولین بار در سال 1915م و درست در هنگامی مطرح گردید که متخصص و کارشناس مشهور علم «طبقات الارض» استاد «فرید واگنر» آلمانی چنین اعلام نمود: «اگر ماتمام قارهها را به همدیگر نزدیک گردانیم، این قارهها طوری با هم متصل و پیوسته میگردند که یک پیکر واحد و همسان را تشکیل میدهند، بی آنکه در میان آنها کمترین فاصله و یا شکاف ناهمگونی قرارداشته باشد. درست همانگونه که در بازیهای معما گونهء موسوم به «Jigsawpazzle» رونما میگردد».
شواهد و قراین زیاد علمیی وجود دارد که به تئوری دانشمند آلمانی فوق الذکر قوت و قطعیت میبخشد. از جملهء این شواهد وجود کوههای همانند و یکسان در سواحل دریاهای مختلف است، کوههای که عمر زمینی آنها نیز یکی میباشد. نشانهء دیگر عبارت از وجود حیوانات، نباتات و ماهیهای همانند و هم خانواده در این سواحل دور از همدیگر است. البته همین مشاهدات است که دانشمند مشهورعلم نباتات پرفسور «رونالدگود» را وا داشته تا در کتاب «جغرافیای گلهای نباتی» «Geography Flowering Plants» چنین بگوید : «دانشمندان علم نباتات به اتفاق تئوریی را که میگوید: بخشهای مختلفهء زمین روزگاری به یکدیگر پیوسته بودهاند، پذیرفتهاند چه بدون پذیرش این تئوری، تفسیر پدیدهء وجود نباتات همانند در قارههای مختلف نیز ناممکن میشود».
شواهد علمی فوق به تنهایی کافی بود تا تئوری «پیوستگی قارهها» را قطعی سازد، اما بعد از اکتشافات علم جاذبهء فسیلی «Fossil Magnetism» دیگر هیچ جای تردید و درنگی در مورد علمی بودن تئوری فوق الذکر باقی نماند؛ زیرا دانشمندان فوسیلشناس بعد از بررسی فوسیلها و سنگوارههای مختلف، این توانمندی را پیدا کردند تا موقعیت هر سرزمینی را که در آن اشیا و اجسام به سنگوارههای فوسیلی تبدیلشده اند، مشخص گردانند. چنانکه بررسیهای علم فوسیل شناسی با قوانین «جاذبیت زمینی» نیز مورد تأیید قرار گرفته است؛ قوانینی که اثبات میکند بخشها و قارههای مختلف زمین در روزگاران بسیار دور، نه در مکانهای فعلی خود بلکه درست در مکانهایی قرار داشته اند که تئوری «دورشدن قارهها از همدیگر» آنها را مشخص گردانیده است.
پروفسور «بلاکیت» استاد علوم طبیعی در فاکولتهء سلطنتی لندن در این رابطه میگوید:
«بررسی سنگهایی در کشور هند نشان میدهد که این سنگها در حدود هفتاد میلیون سال قبل، در جنوب خطّ استوا قرار داشته اند. به همین ترتیب، بررسی کوههای جنوب افریقا نشاندهندهء این حقیقت است که قارهء افریقا، سیصد میلیون سال قبل، از قطب جنوب جدا شده است».
بلی عزیزان! باید گفت که آیهء (31 ) سورهء مبارکهء نازعات که محور بحث این حلقهء ماست، در توصیف تطوّر تکاملی زمین، واژهء «دحو» را به کار گرفته است که معنی آن هموارکردن و پراکنده ساختن است. چنانکه اعراب میگویند: «دَحَا الْمَطَرُ اَلْحصی ـ باران سنگریزهها را هموار و پراکنده ساخت». و این البته عین همان مفهوم انگلیسی «Drift» را میرساند که در امر تعبیر از تئوری جدید جغرافیایی فوق، به کار گرفته شده است.
بناءً با این توافق تکاندهندهء علم جدید با متن آیهء مبارکه، حتی شکاکترین انسانهای روی زمین هم نمیتوانند به این حقیقت ایمان نیاورند که این کلام معجز بیان، فقط میتواند از نزد ذاتی صادر شود که با علم و قدرت لایزال خویش، بر گذشته، حال و آینده به طور یکسان احاطه دارد. سبحانک یاربّ!
از زمانی که عملیه و توانای پرواز برای بشر میسر شد دانشمندان به یک پدیده ای طبیعی پی بردند که عبارت از کمبود آکسیژن در طبقات بالای فضاست. وقتی انسان به بالا میرود و در فضا قرار میگیرد این امر را درک میکند و احساس نفس تنگی مینماید و هرچه بالا میرود احساس خفقان میکند و تا حدی که دیگر زندگی بدون آکسیژن غیر ممکن میگردد. از همین رو خدمه های پرواز به مسافرین می آموزند که که هرگاه طیاره به ارتفاع بیشتر از 35 هزار قدم بلند شود خریطه های اکسیژن های مصنوعی را استفاده کنند. ولی قرآنکریم در چهارده قرن قبل و قبل از کشف عملیهء پرواز به این امر اشاره کرده است: ( فمن یریدالله أن یهدیه یشرح صدره للإسلام و من یرید أن یضله یجعل صدره ضیقاً حرجاً کأنّما یصّّعّد فی السّماء. ـ کسی را اراده کند خداوند که هدایت کند اورا، گشاده میسازد سینهء او را به اسلام و کسی را که بخواهد گمراه کند میگرداند سینهء اورا تنگ، مشکلدار گویا اینکه به آسمان بالا میرودـ )(انعام : 125)
در گذشته متقدّمین این آیت را مطابق فهم خود و زمان خود تفسیر میکردند و میگفتند: یعنی همانند کسیکه تلاش میکند تا به آسمان برود، ولی نمیتواند. یا اینکه؛ کسی تلاشی کاری را کند که محال است. علم جدید آمد و معجزه علمی قرآن ظاهر شد و یک اتفاق عجیبی را میان آیت قرآن و واقعیت علمی ایجاد کرد. این یک تصدیق دیگری بود درین عصر بر راستی نبوت محمد(ص). قسم بخداست این قرآن چه زیبا و پذیرفتنی است!
همه می دانند دانه چیست... ولی شاید تاکنون به این فکر نکرده اند که این همه گونه های بیشمار از گیاهان و درختان به چه صورت از قطعه چوبی به این کوچکی پدید آمده است. اگر با دقّت بیشتری به دانه بنگرید در می یابید که دانه بدرستی یک معجزه است. رنگها، طرح ها، رایحه ها و تمامی خصوصیاتی که مربوط به گیاه می شود همگی درون یک دانه ناچیز نهفته است.
با دیدن این فیلم شاهد آن خواهید بود که موجودی به کوچکی یک دانه ، خود اثبات وجود پروردگار لایزال است
معجزه علمی قرآن در مورد جو زمین و آسمان ها، کرسی و عرش خداوند....
در قرآن خداوند توجه ما را به موضوع مهمی در مورد جو زمین جلب می کند.
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (٣٢)
"و آسمان را سقفی محافظ قرار دادیم ولی آن ها از نشانه های او روی گردان هستند."سوره انبیا آیه ۳۲
این خاصیت آسمان با تحقیقات دانشمندان در قرن ۲۰ ثابت شد. جوی که اطراف زمین را فراگرفته است دارای عملکرد های حیاتی بسیار مهمی است. یک نقش آن حفاظت کردن زمین در مقابل شهاب سنگ های کوچک و بزرگ است تا به زمین برخورد نکنند.
علاوه بر این، جو زمین تشعشعات خورشیدی را صافی می کند و اجازه نمی دهد که همگی آن ها از جو عبور کنند زیرا بسیاری از آن ها برای حیات روی کره زمین بسیار خطرناک هستند. جالب است که جو تنها تشعشات مفید و بی ضرر شامل نور قابل مشاهده ، فرکانس محدوده اشعه فرابنفش و امواج رادیویی را اجازه عبور می دهد. تمامی این تشعشعات برای حیات روی زمین ضروری هستند. فرکانس محدوده اشعه فرابنفش که جو زمین تنها مقداری از آن را اجازه عبور می دهد برای انجام عمل فوتوسنتز که در گیاهان انجام می شود بسیار مهم است. بیشتر تشعشعات فرابفش قوی که از طرف خورشید ساطع می شوند توسط جو گرفته می شوند و فقط قسمت ضروری و کمی از آن طیف به زمین می رسد.
نقش حفاظتی جو به این جا خاتمه نمی یابد. جو همچنین زمین را در مقابل دمای بسیار کم فضای بیرونی که حدود ۲۷۰ درجه سانتی گراد زیر صفر است حفاظت می کند.
شکل بالا نشان دهنده شهاب سنگی است که به طرف زمین در حال حرکت می باشد. خرده سنگ هایی که در فضا سرگردان هستند و تعدادشان بسیار زیاد می باشد خطر زیادی برای زمین دارند. اگر به سطح ماه نگاه کنید می بینید که دارای فرورفتگی های عمیقی است که در اثر برخورد شهاب سنگ ها با آن می باشد. ولی خداوند خالق جو زمین را به گونه ای آفریده است تا این اجرام اجازه رسیدن به زمین نداشته باشند و قبل از رسیدن به سطح زمین در اثر حرارت زیاد به وجود آمده در اثر اصطکاک با جو ذوب می شوند. خداوند را به خاطر این نعمت بزرگ شاکر هستیم؟
بسیاری از ما حتی به آسمان بالای سرخودمان نگاه نمی کنیم چه برسد به اینکه به نقش آن توجه کنیم. تصور کنید که این نقش جو در حفاظت در مقابل سنگ های آسمانی وجود نداشت، آن وقت زمین به چه شکلی در می آمد؟ آن وقت ساکنان زمین باید دائم در مورد برخورد سنگ ها نگران باشند.
به این تصویر نگاه کنید.
تصویری از حفره عظیمی می باشد که در اثر برخورد یک شهاب سنگ در صحرای آریزونای آمریکا ایجاد شده است.
انرژی ساطع شده از خورشید آن قدر زیاد است که حتی تصور آن برای ما مشکل می باشد. یک انفجار خورشیدی معادل ۱۰۰ میلیارد بمب اتمی است که آمریکا در جنگ جهانی درشهر هیروشیمای ژاپن انداخت. به شکل شماره ۴ نگاه کنید. در هر لحظه ده ها انفجار از این نوع در خورشید رخ می دهد.
انرژی ساطع شده از خورشید آن قدر زیاد است که حتی تصور آن برای ما مشکل می باشد. یک انفجار خورشیدی معادل ۱۰۰ میلیارد بمب اتمی است که آمریکا در جنگ جهانی درشهر هیروشیمای ژاپن انداخت. به شکل شماره ۴ نگاه کنید. در هر لحظه ده ها انفجار از این نوع در خورشید رخ می دهد. ۵۸ ساعت بعد از یکی از این انفجارات مشاهده شد که عقربه های قطب نماها حرکاتی غیر عادی نشان می دهند و دمای جو زمین در ارتفاع ۲۵۰ کیلومتری به بیش از ۲۵۰۰ درجه سانتی گراد رسید. بدون وجود جو مناسب و کمربند ون آلن، این تشعشعات زندگی را روی زمین به سرعت نابود می کرد.
مگنتوسفر (magnetosphere) یا میدان مغناطیسی اطراف زمین که به خاطر میدان مغناطیسی خود زمین به وجود می آید، زمین را در مقابل اجرام آسمانی، تشعشعات خورشید و ذرات کیهانی حفاظت می کند. این میدان مغناطیسی که در شکل شماره ۴ آن را می بینید به نام کمربند ون آلن نیز شناخته شده است و صدها کیلومتر بالاتر از جو زمین قرار دارد. دکتر Hough Ross در مورد اهمیت کمربند ون آلن می گوید:
در حقیقت زمین بیشترین چگالی را در میان تمامی سیارات منظومه شمسی دارد. هسته زمین که از دو فلز نیکل و آهن تشکیل شده است عامل به وجود آمدن این میدان مغناطیسی است. این میدان مغناطیسی نیز به نوبه خود کمربند ون آلن را به وجود می آورد که زمین را در مقابل بمباران تشعشعات خورشیدی حفاظت می کند. اگر این حفاظ وجود نداشت حیات روی زمین غیر ممکن بود. تنها سیاره دیگری که میدان مغناطیسی دارد مریخ می باشد اما قدرت آن ۱۰۰ برابر کم تر از قدرت جو زمین است. حتی سیاره زهره که خواهر سیاره زمین می باشد دارای میدان مغناطیسی نیست و این میدان فقط برای زمین خلق شده است.
این تنها گوشه ای از معجزات علمی قرآن در مورد کیهان بود. آیات بسیاری در قرآن وجود دارد که انسان ها را به تامل در این مورد جلب می کند.
یکی از عبارات قرآنی که هنوز برای بشر قابل فهم نیست مفاهیم عرش و کرسی خداوند می باشند. خداوند در آیه زیر می فرمایند که آسمان را هفت طبقه آفریدیم و آسمان اول را با ستارگان مزین ساختیم:
فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَی فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (١٢)
پس آن ها را {به صورت} هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانی کار {مربوط به} آن را وحی نمود و آسمان{این} دنیا را به چراغ ها مزین نمود و {آن را نیک} نگاه داشتیم؛ این است اندازه گیری های آن نیرومند دانا.
پس آن چیزی که ما تا به حال توانسته ایم با تلسکوپ ها مشاهده کنیم و تا فاصله ۱۵ میلیارد سال نوری جلو رفته ایم تنها آسمان اول می باشد که خداوند اشاره می کند که ما آن را با ستارگان مزین ساختیم. حال شش آسمان دیگر چه می باشند هنوز کشف نشده است.
خداوند در آیه ۲۵۵ سوره بقره می فرمایند:
اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌٔ وَلا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلا بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ وَلا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (٢٥٥)
خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابی سبک او را فراگیرد و نه خوابی گران؛ آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است از آن او می باشد. کیست که به جز اذن او در پیشگاهش شفاعت می کند؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می داند و به چیزی از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمی یابند. کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته است و نگهداری آن ها بر او سخت نمی باشد و اوست والای بزرگ.
همان طور که می بینیم خداوند می فرمایند که کرسی او آسمان ها و زمین را فراگرفته است پس کرسی خداوند بسیار بزرگ تر از هفت آسمان می باشد که ما آسمان اول آن را با تلسکوپ می بینیم.
مساله زمانی بغرنج تر می شود که اصطلاح دیگری در قرآن است به نام عرش. مثلا:
وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ فِی سِتَّهِٔ أَیَّامٍ وَکَانَ عَرْشُهُ عَلَی الْمَاءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلا سِحْرٌ مُبِینٌ (٧)
و اوست که آسمان ها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود تا شما را بیازماید که کدامیک نیکوکارترید و اگر بگویی: (( شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد)) قطعا کسانی که کافر شده اند خواهند گفت: ((این {ادعا} جز سحری آشکار نیست))
به نظر من انسان برای کشف این مفاهیم راهی به جز مکاشفه ندارد. انسان ها تا دور دست های کیهان را با تلسکوپ های نوری و رادیویی بررسی کرده اند، به اعماق زمین رفته اند ، از الکترون ها عکس برداری کرده اند اما کم تر انسان هایی با مراجعه به درون خود به دنبال کشف ناشناخته ها هستند.
شعری با مضمون زیر از یکی از شعرای پارسی گو هست که ما را متوجه این قضیه می کند:
ای نسخه اسرار الهی که تویی ای آینه جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
در وجود انسان ها تلسکوپ هایی بسیار قوی تر و بهتر، وسایل ارتباطی خیلی دقیق تر و بسیاری قابلیت های دیگر نهفته است. شاید آیه زیر گواهی بر این مدعا باشد:
وَعَلَّمَ آدَمَ الأسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَهِٔ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (٣١)
و خداوند همه معانی آن ها را به آدم آموخت سپس آن ها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می گویید از اسامی این ها به من خبر دهید.
همان طور که خداوند فرموده اند فرشتگان قادر به درک قدرت هایی که خداوند در وجود انسان ها به ودیعه نهاده است نیستند. حتی شیطان نیز بی اطلاع بود وگرنه سر تعظیم فرو می آورد.
یکی از کسانی که توانسته به این قابلیت ها دست پیدا کند و تجلی اسما الهی باشد، شاعر ایرانی پارسی گویی است که ۸۰۰ سال پیش مثنوی معنوی را سروده و اکنون ما و دنیای غرب با خواندن اشعار او می بینیم که تفکراتش تطابق کامل با علم امروزه دارد. این شاعر چنان پرآوازه شده که از یک طرف کشور ترکیه در تلاشی بیهوده می خواهد او را ترک بخواند و غربی ها هم او را شخصیتی متعلق به همه می دانند ولی او ایرانی است و ایرانی باقی خواهد ماند.
در مثنوی او شعری با مضمون زیر است
آن امانت کاسمانش برنتافت وز قبول او زمین هم روی تافت
در دل یک ذره ماوا می کند در درون حبه جا می کند
آنچه مطلوب جهان شد در جهان هم تو داری بازجو از خود نشان
من عرف زین گفت شاه اولیا۱ عارف خود شو که بشناسی خدا
از خداوند خواستاریم که ما را با خود آشنا سازد که آنکس که خود را شناخت، خدای خود را هم شناخته است.
ترجمه و تالیف: احسان اشرفی