نور خورشید نور اصلی و نور ماه نور بازتابی است
هُوَ الَّذى جَعَلَ الشَّمسَ ضِیاءً وَ القَمَرَ نُوراً
یونس ۵
«اوست که خورشید را نور اصلی و ماه را نور بازتابی قرار داد».
«ضیاء و ضوء» درخشش و تابشی است که از خود شئ ساطع می شود، مانند تابش و درخشش چراغ و شمع. و «نور» روشـنـائی و تابـشی است که از خـود شئ ساطع نمی شود بلکه بازتاب تابش ضیاء است. و اینکه آیه می گوید: خـورشـیـد «ضیاء» است و ماه «نور»، به این معنی است که تابش خورشید از خود آن است ولی تابـش ماه از خـود آن نیست بـلـکه بازتاب تابش خورشید است. (این موضوع در سوره نوح و به نقـل از حضرت نوح آمـده. یعـنی وی چند هـزار سال پـیش از میلاد حضرت مسیح به مـردم گـفـتـه بـوده که: تـابـش خـورشید از خود آن و تابش ماه بازتاب تابش خورشید است. ولی مردم طـبـق معـمـول بوی می خندیده اند).
وَ الشَّمْس وَ ضُحَاهَا – وَ الْقَّمَرِ إذا تَلَاها – وَ النَّهَارِ إذا جَلاهَا – وَ اللیْل إذا یَغْشَاهَا
شمس ۱-۴
« سوگند به خورشید و پرتو آن ــ و به ماه وقتیکه آنرا بازتاب می دهد ــ و به روز وقتیکه آنرا متجلی می کند ــ و به شب وقتیکه آنرا می پوشاند»
نکته آیات:
روز پرتو خورشید را متجلی می کند و شب آنرا می پوشاند:
تصویری که می بینیم تصویر کره زمین است که از فضا گرفته شده است. چنانکه می بینیم فضا در اصل سیاه و تاریک است، هر چند نور و پرتو خورشید در فضا وجود دارد اما متجلی نیست، ولی آن بخشی از زمین که روبروی خورشید قرار دارد و روز نامیده می شود آن را متجلی می کند. که ارتفاع آن حدوداً ۱۰۰ کیلومتر از جـو است. و با چرخش زمین و رفتن روز بجای شب، شب آن بخش متجلی پرتو خورشید را می پوشاند.
منبع http://www.altaha.mihanblog.com
در آیه 3 و 4 سوره قیامت می خوانیم : " أَ یحَْسَبُ الْانسَانُ أَلَّن نجَّْمَعَ عِظَامَهُ ــ بَلىَ قَادِرِینَ عَلىَ أَن نُّسَوِّىَ بَنَانَه ؛ آیا انسان گمان می کند که استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد، آری ما قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم ". سوره 75: القیامة
در روایات می خوانیم، یکی از مشرکین عرب به نام عدی بن ابی ربیعه، که مردی بسیار لجوج و متعصب بود نزد پیامبر (ص) آمد و از روز قیامت و چگونگی و زمان آن سوال کرد، و گفت: اگر آن روز را با چشم خودم هم ببینم باز تو را تصدیق نمی کنم و به تو ایمان نمی آورم، چگونه می توان باور کرد که خداوند این استخوانهای (پوسیده) را گردآوری کند، این باور کردنی نیست.
« بنان » در لغت به معنی انگشتان (و گاه به معنی سرانگشتان) آمده است، از ماده « بن » به معنی اقامت گرفته شده، و از آنجا که انگشتان مایه اصلاح احوال اقامت انسان در جهان است، به این نامیده شده است.
انگشتان نقش بسیار مهمی درزندگی انسان دارند و از عجایب خلقت محسوب می شوند، هر چند به واسطه اینکه دائما در اختیار ما است، از اسرار آن غافلیم. اگر انگشتان دست کسی قطع شود، هیچ گونه کار ظریفی را نمی تواند انجام دهد. نوشتن، ورق زدن کتاب، غذا خوردن بطور راحت، تلفن کردن، باز کردن درها به وسیله کلید و انواع صنایع ظریف و دقیق و حتی صنایع دیگر، مانند انواع کارهای مربوط به ماشینها، بلکه گرفتن اشیای سنگین با دست نیز برای او غیر ممکن است، حتی کم شدن یکی از انگشتان می تواند ضربه ای به بسیاری از کارهای روزمره انسان برند. به همین دلیل چهار پایان به خاطر نداشتن انگشت بسیاری از کارها را با دهان یا سر، انجام می دهند.
به تعبیر دیگر می توان گفت: وجود انگشتان در انسان، یکی از عوامل مهم پیشرفت تمدن او است، و تعبیر به «بنان» از ماده اقامت و دوام، اشاره لطیفی به همین حقیقت است چرا که بدون آنها، اقامت در جهان برای او مشکل است.
آیه فوق می گوید: نه تنها استخوانهای بزرگ که استخوانهای ریز و ظریف او را نیز می توانیم در قیامت منظم کنیم.
جمعی از مفسران نیز احتمال داده اند که منظور از تسویه بنان متصل ساختن آنها به یکدیگر، و به صورت سم چهارپایان در آوردن می باشد، ولی این تفسیر هیچ گونه مناسبتی با ایات سوره ندارد.
به هر حال از نکاتی که این آیه، می تواند اشاره به آن باشد کشف مهمی است که در عصر ما نسبت به خطوط سر انگشتان شده است، زیرا این معنی مسلم شده که خطوط سر انگشتان هر کس معرف شخص او است، و از هر امضایی اطمینان بخش تر و دقیقتر است، امضایی که هیچ کس نمی تواند آن را جعل کند، در حالی که پیچیده ترین امضاها قابل جعل است، به همین دلیل در عصر ما مساله « انگشت نگاری» به صورت علمی در آمده و در مراکز انتظامی دایره مخصوصی برای آن وجود دارد، و از طریق آن بسیاری از مجرمان شناخته می شوند، کافی است که یک سارق، هنگامی که وارد اطاق یا منزلی می شود، دست خود را بر دستگیره در، یا شیشه اطاق و یا قفل و صندوق و صندلی بگذارد و اثر آن، روی آنها بماند یا اینکه در یک ماجرای قتل سلاحی کشف شود که اثر انگشت کسی بر آن اسلحه باشد، فورا از آن نمونه برداری کرده و با سوابقی از سارقان و مجرمان، یا افرادی که درآن حادثه مظنون به نظر می رسند تطبیق می دهند و مجرم را پیدا می کنند.
بنابراین تفسیر، آیه می گوید: نه تنها ما می توانیم استخوانهای بزرگ و کوچک را جمع آوری کنیم بلکه حتی توانایی داریم انگشتان و سرانگشتان هر کس را با تمام ویژگیهایش که از ظریفترین خصوصیات بدن او است، تنظیم کنیم و به حال اول باز گردانیم.
به تعبیر دیگر بازگرداندن بنان و تنظیم آن (فراموش نکنیم که «تسویه» منظم ساختن و مرتب نمودن است) شامل تمام خصوصیات و جزئیات، و از جمله خطوط سر انگشتان می شود.
تناسب این معنی با مساله قیامت که دادگاه بزرگ عدل الهی است و مجرمان و گنهکاران باید در آن تعقیب شوند، بسیار جالب است، چرا که در دنیا نیز از این مساله، بیش از همه جا در دادگاهها بهره گیری می شود.
منبع: مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج8، ص186
هیچ وقت تیغ و چیزهای تیز رو تو کیسه زباله هایت نریز……………به فکر دستان کوچکی که در آن دنبال چیزی میگردند باش
همانطور که می دانید کروموزوم زن شامل xx و کروموزوم مرد شامل xy است و فردی که y را داشته باشد مرد و کسی که هر دو xx را داشته باشد زن است و نطفه ی مرد شامل xy است که هم شامل نطفه ی زن و هم شامل نطفه ی مرد است!
پاسخ یکی از دوستان مخالف
سلام دوست من، این فیلم رو حتمن ببین، مقایسه نظریه های علمی و مذهبی هست..
http://www.youtube.com/watch?v=9M1sAUqLg0o
خوشحال میشم نظرتون رو در مورد فیلم بدونم، ندگی من و کاملن عوض کرد
باید بگم دوست نازنین توی خود ویدئو هم گفت تئوری تکامل یعنی تئوری که 200 ساله اثبات نشده شما لطفا به ایراداتی که در این لینک به این تئوری گرفته شده را هم ببینید
http://mmosadegh.blogspot.com/2010/10/blog-post_24.html
ثانیا توی قرآن جاهاییش با تئوری داروین هم پوشانی دارد من بطور مطلق این نظریه را رد نمی توانم بکنم.
توی جایی از قرآن گفته م انسان را ار خاک آفریدیم این هیچ تناقضی با تکامل نداره
در جایی دیگه
« و (خدا) هشت جفت (4 نوع) از دامها را برای شما پائین آورد». زمر آیه 6
این دقیقا به تغیر اندازه ی بدن حیوانات اشاره می کنه که با داروین هیچ تناقضی نداره
به نظر من ما باید حد وسط داستان آفرینش و تکامل را بگیریم یعنی هم این بوده و هم آن.
تماشای ویدئوهای دکتر صحافی با کیفیت بالا
http://www.aparat.com/name/ramin
در حال تکمیل
گسترش جهان (کائنات)
وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ .» (سوره الذّاریات آیه 47)
و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم، و بىگمان، ما [آسمان] گستریم.
کلمه آسمان در بیشتر قسمتهای قرآن کریم به عنوان کهکشان هم مورد استفاده قرار می گیرد. در این آیه بیان می شود که کهکشانها و جهان همواره در حال بزرگ شدن و وسعت پیدا کردن می باشد، این مطلب هم در اوایل قرن20 به اثبات رسید.
این تئوری و ایده که جهان دارای ابتدا بوده و بدون هیچ وقفه ای در حال بزرگ شدن می باشد در اوایل قرن 20 توسط دانشمند و فیزک دان روسی اَلِکساندر فِریدمَن و محقق بلژیکی گیورگ الِمِتر به صورت یک نظریه بیان شد و در سال 1929 با تحقیقات ستاره شناس آمریکایی اِدوین هابل به صورت رسمی به ثبت رسید. این ستاره شناس با مشاهده مستمر کهکشانها توسط تلسکوپ بسیار قوی، به این مطلب پی برد که ستاره ها و کهکشانها همواره از هم دور و از یکدیگر فاصله می گیرند، اگر در نظر بگیرم که کهکشانها از یکدیگر به طور دائم در حال فاصله گرفتن می باشند پس جهان که از همین کهکشانها تشکیل شده مرتب در حال بزرگ شدن می باشد.
حرکت اجرام آسمانی و افلاک مدار ستارگان
خداوند بزرگ در آیه 40 سوره مبارکه یس میفرماید :
« لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ . »
نه خورشید را سزد که به ماه رسد، و نه شب پیش گیرنده بر روز است، و هر کدام در مدارى شناورند.
آسمان شناسان پیشین معتقد بودند که فلک جسم مدور بزرگ و شفافی است که ستارگان در آن میخ کوب شده است ولی قرآن عقیده آنان را تکذیب می کند و مطابق آنچه امروزه روشن شده است می گوید فلک یعنی مدار ، افلاک یعنی مدار ستارگان و هر ستاره ای برای خود مدار مستقلی است این مطلب ازبعضی آیات قرآن به وضوح بر می آید .
در تفسیر مجمع البیان نوشته :
نه خورشید را زیبد که به ماه برسد و در سرعت و حرکت و مسیر خود آن را دریابد و نه بر شب سزاوار است که بر روز پیشى گیرد؛ چرا که خورشید منزلگاههاى خود را بر اساس نظم و برنامهاى که آفریدگارش براى آن مقرّر فرموده است، به صورت آرامتر و در مدت یک سال مىپیماید، امّا ماه منزلگاههایش را در مدت بیست و هشت شبانه روز؛ آفریدگار جهان حرکت آنها را به صورت دور زدن و دورانى قرار داده، امّا مدار هرکدام و سرعت حرکت هریک به گونهاى سازمان یافته است که تا بر اساس این نظم و وصف هستند که هیچ یک دیگرى را درنمىیابد؛ آرى، خورشید دوران خود را در برجهاى دوازده گانه در یک سال طى مىکند، در حالى که کره ماه منزلگاههاى خویش را در یک ماه سپرى مىنماید و همین گونه شب هرگز نمىتواند بر روز پیشى گیرد. «عکرمه» در این مورد مىگوید: هیچ گاه دو شب با هم گرد نمىآیند و به هم پیوند نخواهند خورد تا میان آن دو روز نباشد، بلکه شب و روز در پى یکدیگرند و این را خدا مقرر فرموده است. وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ و هریک در مدارى - که پدیدآورنده آنها بر ایشان مقرّر داشته است - شناورند. عیاشى در تفسیر خود آورده است که: «ابن حاتم» مىگفت من در خراسان بودم که وجود گرانمایه حضرت رضا(ع) روزى در مرو و در کاخ «حبرى» بود و مأمون و وزیر مشاورش «فضل بن سهل» نیز حضور داشتند. پس از پذیرایى و خوردن غذا، آن حضرت ضمن بیانى فرمود: روزى مردى از یهود در مدینه نزد من آمد و پرسید، به باور شما شب زودتر آفریده شده است، یا روز؟ و کدامین آن دو پیشتر پدیدار شدهاند؟ به باور شما پاسخ این پرسش چیست؟ هریک از حاضران چیزى گفتند و روشن شد که پاسخ درست و قانعکنندهاى ندارند. «فضل بن سهل» رو به حضرت رضا (ع) نمود و گفت: خداى کار شما را هماره به سامان آورد، خود پاسخ این پرسش را بفرمایید. حضرت فرمود: بسیار خوب آیا از قرآن پاسخ دهم یا از حساب و نجوم؟ آنگاه ضمن بیانى روشنگرانه، از جمله به این آیه شریفه استدلال کرد و فرمود: آفریدگار این دو پدیده تفکّرانگیز مىفرماید: لَا الشَّمْسُ یَنبَغِی لَهَا أَن تُدْرِکَ الْقَمَرَ ... نه خورشید را زیبد که به ماه برسد و نه شب حق دارد که بر روز پیشى گیرد. وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ و هریک از خورشید و ماه و ستارگان در مدار مقرّر خود سیر مىکنند و در این فضاى بىکران و گسترده شناورند.
مبدا آفرینش
دقیق ترین نظر علمی که منجمان تا کنون به آن دست یافته اند این است که همه کرات و اجرام آسمانی ابتدا به صورت گاز بوده سپس در اثر جاذبه بین ذرات گازها به صورت اجسام و اجرام سماوی و به صورت فعلی در آمدند. قرآن نزدیک ترین مطلب را در این باره در هزار و چهارصد سال پیش فرموده است آن هم در زمانی که شاید هنوز هیچ نظریه پردازی در این باره اظهار نظر نکرده بود خداوند در سوره فصلت آیه 11 می فرماید :
« ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ »
سپس آهنگ [آفرینش] آسمان کرد و آن بخارى بود پس به آن و به زمین فرمود خواه یا ناخواه بیایید آن دو گفتند فرمانپذیر آمدیم .
سحاب چشم گربه (Cat’s Eye Nebula)
موقع انفجار و فرو پاشی ستارگان ، گازها و موجهای حاصله
ترکیبی بسیار زیبا بمانند گل رز ایجاد می کنند.
عکس ناسا (NASA) که توسط تلسکوپ هابل (Hubble Telescope) گرفته شده است :
این پدیده در قرآن مجید در سوره الرحمن آیه 37 بیان گردیده
است:
فإذا انشقت السماء فکانت وردة کالدهان
چگونه 1400 سال پیش که هیچ تلسکوپی وجود نداشته
اینچنین قرآن این صحنه را توصیف میکند !؟
لحظه ای بیاندیشیم.......
خبر فتح مکه
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاء اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُؤُوسَکُمْ وَمُقَصِّرِینَ لَا تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِن دُونِ ذَلِکَ فَتْحًا قَرِیبًا
حقا خدا رؤیاى پیامبر خود را تحقق بخشید [که دیده بود] شما بدون شک به خواستخدا در حالى که سر تراشیده و موى [و ناخن] کوتاه کردهاید با خاطرى آسوده در مسجد الحرام درخواهید آمد خدا آنچه را که نمىدانستید دانست و غیر از این پیروزى نزدیکى [براى شما] قرار داد
اگر به این آیه دقت کنیم این آیه پیروزی دیگری را قبل از پیروزی فتح مکه پیشبینی می کنددر حقیقت همانطور که در این آیه آمده مسلمانان ابتدا خیبر و سپس مکه را فتح کردند.
اعلام حوادثی که در آینده اتفاق می افتد تنها بخشی از حکمت های قرآن کریم است
شبی رسول اکرم در خواب دیدند که مومان وارد مسجدالحرام می شوند و دور خانه ی خدا طواف می کنند بعد از آنکه ایشان از خواب بیدار شدند این خبر خوش را به مومنان دادند..
در آیه ی 27 سوره ی فتح خداوند به پیامبر الهام کرد که این آیه به تحقق خواهد پیوست.
نکته جالب این است پیامبر وقتی این خبر را به مومنان دادند که پیروزی مسلمانان غیر ممکن به نظر می رسید حتی تعدادی از یاران ایشان نیز نسبت به ایشان دچار تردید شدند!
هم چنین خداوند در آیه ی دیگری از این سوره نیز به این موضوع اشاره می کنند:
وَهُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ عَنْهُم بِبَطْنِ مَکَّةَ مِن بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا
و اوست همان کسى که در دل مکه پس از پیروزکردن شما بر آنان دستهاى آنها را از شما و دستهاى شما را از ایشان کوتاه گردانید و خدا به آنچه مىکنید همواره بیناست
جنگهای ایران و روم
«غـُلِـبَـتِ الـرُّومُ ـ فی اَدْنـَی الاَرْضِ وَ هُـمْ مِـنْ بَعْـدِ غَـلَـبـِهـِمْ سَـیَـغـْـلِـبـُونَ »! روم ۱-۲
« رومیان مغلوب(ایرانیان)شدند - در جنگی که در نزدیک تر زمین واقع شد و انها پس از مغلوب شدن فعلی به زودی بر ایرانیان باز غلبه خواهند کرد»!
جالب ترین نکته ی این آیه رخ دادن این واقعه ی تاریخی در پایین ترین منطقه ی جهان از لحاظ ارتفاع از سطح دریاست که رومی ها از نیروهای کشورمان شکست خوردند.
در آن دوران نیز هیچ وسیله ای برای مشخص کردن پست یا بلند بودن ارتفاع زمین وجود نداشت.
پیروزی ایرانیان به رومی ها در منطقه ی بهرالمیت در محل رسیدن به مرزهای اردن فلسطین و سوریه رخ داد بحر المیت 395 متر زیر دریاست و ازلحاظ جغرافیایی پست ترین نقطه ی زمین است.
لینک مربوط به دریای مرده در ویکی پدیا
این آیه در سال 620 میلادی درست 7 سال قبل از شکست بزرگ ایرانیان از رومیان نازل شد روم در آن دوران چنان شکست سختی خورد که امکان نجاتش تقریبا وجود نداشت اما قرآن کریم به پیروزی نهایی رومیان در جنگ نیز اشاره می کند.
(توضیح در آن زمان خسروپرویز به خاطر کودتای آزاد مردی به نام بهرام چوبینه به امپراتوری روم پناهنده شد با دختر قیصر روم ازدواج و سپس با لشگری به ایران حمله و بهرام چوبینه را نابود کرد((حادثه ای که اگر رخ نمی داد می توانست ایران را از شر حملات عمر در امان نگه دارد)) )
توضیح:بزودی در باره ی ریشه ها و علل شکست ایرانیان در برابر سپاه عمر خواهیم پرداخت.
در پست بعدی در باره ی پشبینی عجیب قرآن در مورد سالم ماندن بدن فرعون خواهیم پرداخت.
وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیاتِهَا مُعْرِضُونَ (انبیاء/32)
و آسمان را سقفی محفوظ[بر فراز زمین]قرار دادیم، که اینان از نشانههای آن روی گردانند».
بر مبنای آیه یاد شده،آسمان، بر فراز زمین و حتی دیگر کرات نیز، چون سقفی مستحکم، سپری محافظ در برابر خطرات ناشی از سقوط یا برخورد شهاب سنگهای آتشین و نیز اشعه های مضر و کشنده کیهانی است.
یافته های علمی اخترشناسان قرن بیستم پرده از این راز گشوده است که بقای حیات در روی زمین برای انسانها، حیوانات و گیاهان، در گرو وجود پوشش هوایی مخصوصی است که بتواند با کارکردهایی چندگانه هم جلوی برخورد شهاب سنگها و تشعشعات مرگبار خورشید را گرفته و هم ضمن عبور پرتوهای بی خطر ولی حیاتی و نیز امواج رادیویی خورشید، دمای زمین را همواره متعادل نگاه دارد.
و این بعدیست از اعجاز طبیعی قران کریم و گواه صدقی بر حقانیت این کتاب آسمانی.
توضیح بیشتر اینکه «گرد زمین را پوشش هوایی ضخیمی فرا گرفته، که عمق آن به 350 کیلومترمیرسد. هوا از گازهای«نیتروژن»-به نسبت 03/78 درصد و«اکسیژن»به نسبت99/20 درصد و اکسید کربن به نسبت 04/0 درصد و بخار آب و گازهای دیگر بهنسبت 94/0 درصد ترکیب یافته است. این پوشش هوایی با این حجم ضخیم و بااین نسبتهای گازی فراهم شده در آن، هم چون سپری آسیب ناپذیر، زمین را دربر گرفته و آن را از گزند سنگهای آسمانی که به حد وفور (1) به سوی زمین میآیند و ازهمه اطراف، تهدیدی هولناک برای ساکنان زمین به شمار میروند، حفظ کرده زندگی را بر ایشان امکان پذیر میسازد.
فضا انباشته از سنگهای پراکندهای است که بر اثر از هم پاشیدگی ستارههایمتلاشی شده به وجود آمدهاند. از این سنگها به صورت مجموعههای بزرگ وفراوانی پیرامون خورشید در گردشند و روزانه تعداد زیادی از این سنگها موقعنزدیک شدن به کره زمین به وسیله نیروی جاذبه به سمت زمین کشیده میشوند. اینسنگها برخی بزرگ و برخی کوچک و با سرعتی حدود(60-50) کیلومتر در ثانیهبه سوی زمین فرود میآیند، که سرعتی فوق العاده است. ولی هنگامی که وارد لایههوایی میشوند در اثر سرعت زیاد و اصطکاک فوق العاده با ذرات هوا، داغ شده شعلهور میشوند و در حال سوختن یک خط نوری ممتد به دنبال خود ترسیممیکنند و به سرعت محو و نابود میشوند که به نام شهاب سنگ شناخته شدهاند.
برخی از این سنگ پرتابها آن اندازه بزرگاند، که از لایه هوایی گذشته، مقداری ازآن به صورت سنگهای سوخته با صدای هولناکی به زمین اصابت میکند.
این خود از آثار رحمت الهی است که ساکنان زمین را از آسیب پرتابهایآسمانی فراوان در امان داشته و پوششی بس ضخیم آنان را از گزند آفاتگرداگردشان محفوظ داشته است که اگر چنین نبود، امکان حیات بر روی کره زمینمیسر نبود. به علاوه در مورد پوشش اطراف زمین وجود لایه ازن از اهمیتبالاییبرخوردار است. این لایه که در اثر رعد و برق به وجود میآید، زمین را در برابرپرتوهای مضر کیهانی محافظت میکند. اگر این لایه نبود حیات روی زمین ممکننمیشد. که تفصیل آن در جای خود آورده شده است. پس همواره باید گفت:
...سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ (زخرف/13).»
پاک و منزه است کسی که این را مسخر ما ساخت، وگرنه ما توانایی تسخیر آن را نداشتیم »(2)