خورشید یکی از نشانههای الهی است که خداوند در قرآن از آن و حرکتهای ان یاد کرده و به آن قسم خورده است2. از این رو ،بسیاری از مفسران و صاحبنظران و متخصصان کیهانشناسی در این مورد اظهار نظر کردهاند. آیاتی که در این مورد به آنها استناد شده عبارتاند از:
« وَآیَةُ لَهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَاهُمْ مُظْلِمُونَ وَالشَّمْسَ تَجْرِی لِمُسْتَقَرِّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلیِمِ.» [سوره یس(36)، آیه 37ـ38].
« نشانهای [دیگر] برای آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن بر میکنیم و به ناگاه آنان در تاریکی فرو میروند و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است. تقدیر آن عزیز دانا این است
قرآن کریم معجزه جاویدان حضرت محمد r است. دانشمندان از دیرباز وجود گوناگونی را برای اعجاز قرآن بیان کردهاند. همزمان با کشفیات علمی در دو قرن اخیر،اعجاز علمی قرآن نیز مطرح شد. عدهای از مفسران و صاحبنظران کوشیدهاند تا با انطباق پارهای از آیات قرآن بر کشفیات جدید علوم تجربی، این ادعا را به اثبات برسانند. یکی از مواردی که این انطباق از دلیلها و قرینههای استوار برخوردار است. آیات مربوط به خورشید و حرکات آن است.
نوشتاری که پیشرو دارید که به بررسی همه جانبه این موضوع پرداخته است.
1ـ مقدمه
اعجاز علمی قرآن به مطالب و اسرار علمی گفته میشود که در قرآن بیان شده و در عصر نزول قرآن برای بشر ناشناخته بوده و پس از پیشرفت علوم در سدههای اخیر کشف شده است. هر چند تفسیر علمی قرآن کریم سابقهای هزار ساله دارد، ولی ادعای اعجاز علمی قرآن در دو قرن اخیر مطرح شده است. در این دوره برخی از کشفیات علوم تجربی توسط دانشمندان بر آیات قران منطبق شده و صحت و اتقان این کتاب الهی بیش از پیش به اثبات رسیده است.
با تحقیق به عمل آمده توسط نگارنده معلوم شد که مفسران و صاحبنظران در مورد اعجاز عملی قرآن بیش از 300 آیه را مورد استناد قرار داده و آنها را با علوم تجربی منطبق ساختهاند. با نقد و بررسی مطالب ارائه شده در تفسیرها و کتابهای مربوطه به این نتیجه رسیدیم که تنها شش مورد را میتوان از دلیلهای اعجاز علمی قرآن برشمرد. این شش مورد عبارتاند از: حرکت خورشید، نیروی جاذبه ، لقاح ابرها، زوجیت اشیا، ترتیب مراحل خلقت انسان و ممنوع بودن شرابخواری.1
در این مقاله، به اعجاز علمی قرآن در بیان حرکات خورشید میپردازیم.
2- خورشید و حرکات آن در آیات قرآن
خورشید یکی از نشانههای الهی است که خداوند در قرآن از آن و حرکتهای ان یاد کرده و به آن قسم خورده است2. از این رو ،بسیاری از مفسران و صاحبنظران و متخصصان کیهانشناسی در این مورد اظهار نظر کردهاند. آیاتی که در این مورد به آنها استناد شده عبارتاند از:
« وَآیَةُ لَهُمْ اللَّیْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَاهُمْ مُظْلِمُونَ وَالشَّمْسَ تَجْرِی لِمُسْتَقَرِّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلیِمِ.» [سوره یس(36)، آیه 37ـ38].
« نشانهای [دیگر] برای آنها شب است که روز را [مانند پوست] از آن بر میکنیم و به ناگاه آنان در تاریکی فرو میروند و خورشید به [سوی] قرارگاه ویژه خود روان است. تقدیر آن عزیز دانا این است.»
«لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلُّ فِی فَلَکِ یَسْبَحُونَ» [سوره یس (36) آیه 40]
نه خورشید را سزد که به ما رسد، و نه شب به روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند.
« وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» [ سوره انبیاء(21) آیه 43]
« اوست آن کسی که شب و روز و خورشید و ماه را پدید آورده است. هر کدام از این دو در مداری [معین] شناورند.»
« وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ یَجْرِی لِاَجَلِ مُسَمّیً» [سوره رعد(13)آیه 2]
« و خورشید و ماه را رام گردانید؛ هر کدام برای مدتی معین به سیر خود ادامه میدهند.»
« وَسَخَّرَ لَکُمْ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ » [سوره ابراهیم(149 آیه 33]
« خداوند خورشید و ماه را در حالی که هر دو در حال حرکت هستند، به نفع شما مقهور و مسخر گردانید.
2ـ1ـ نکتههای تفسیری
1ـ آیات بالا برای معرفی نشانههای حق است و به مردم یادآوری میشود تا ایمان آنان تقویت شود: از این رو، آیات سوره یس با کلمه «وَآیَةُ لَهُمة...» شروع میشود و آیه 2 سوره رعد با جمله « لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ» ؛ « امید که شما به نقادی پروردگارتان یقین حاصل کنید» پایان مییابد.
2ـ « لام» در کلمه « لمستقر» ممکن است به چند معنا باشد:
الف: لام به معنای « الی» (خورشید به سوی قرارگاه خود روان است)3؛
ب: لام به معنای «فی» (خورشید در قرارگاه خود روان است)4؛
ج: لام برای غیات «تا» باشد(خورشید تا قرارگاه خود روان است)5؛
د: لام به معنای تأکید باشد(خورشید روان است مر قرارگاه خود را).
3ـ آیه بالا به نحو دیگری نیز قراءت شده است: « وَ الشَّمْسُ تَجْرِی لامُسْتَقَرَّلَهَا » ؛ « خورشید روان است و قرارگاه ندارد.6»
4 ـ کلمه مستقر در « لمستقر » ممکن است میمی، یا اسم زمان و یا اسم مکان باشد . پس بدین معناست « خورشید به طرف قرار گرفتن خود حرکت میکند » و یا تا آن جا که قرار گیرد حرکت میکند.» یعنی تا سرآمدن اجل آن و یا زمان استقرار و یا محل استقرارش حرکت میکند7.»
این احتمال(سرآمدن اجل یا زمان اسقرار) به وسیله آیه « کُلِّ یَجْرِی لاِجَلِ مُسَمّیً » [سوره رعد(13) آیه 2] تأیید میشود؛ چرا که « لاجل مسمی» به جای « لمستقرلها» به کار رفته است. مگر آن که ادعا شود که آیه « وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمْسْتَقَرِّلَهَا» [سوره یس (36) آیه 38] میخواهد در مورد خورشید به مطلب تازهای اشاره کند که در آیات دیگر [سوره فاطر(35)آیه 13؛سوره رعد(13)آیه 2؛ سوره زمر(39) آیه 5] اشاره نشده بود. یعنی خورشید و ماه هر دو زمان استقرار و پایان زمانی حرکت دارند و علاوه بر آن، خورشید پایانمکانی نیز دارد.
5 ـ ابن کثیر نیز در تفسیر خود در مورد « لمستقر لها » دو احتمال را مطرح کرده است:
اول : مقصود مستقر مکانی باشد. یعنی تحت عرش الهی که نزدیک زمین است.
دوم : مقصود انتهای سیر خورشید در قیامت باشد8.
6ـ فلک در لغت به معنای کشتی است و فلک به معنای مجرای کواکب است که به سبب شباهت آن با کشتی (در شناور بودن) فلک نامیده شده است9.
تفسیر نمونه در معنای فلک نوشته است:
« کلمه فلک در لغت به معنی برآمدن پستان دختران و شکل دورانی به خود گرفتن است سپس به قطعاتی از زمین که مدور است و یا اشیای مدور دیگر نیز اطلاق شده و از همین رو به مسیر دورانی کواکب نیز اطلاق میشود.10»
سید هبة الدین شهرستانی با ذکر 14 دلیل اثبات میکند که کلمه « فلک» در اسلام به معنای مدار نجوم و مجرای کواکب است11.
7ـ یسبحون از ماده « سباحت» در اصل به معنای حرکت سریع در آب و هواست12.
8ـ دائبین از ریشه « دأب» است که به معنای « ادامه دادن به سیر » است ، و به معنای عادت مستمره هم میآید13.
البته تفسیر نمونه نوشته است: دائب از ریشه « دئوب» به معنی استمرار چیزی در انجام یک برنامه به صورت یک حالت و سنت است... ولی در معنی دائب، « حرکت در مکان » نیفتاده است؛ و لذا نورافشانی و اثر تربیتی، خورشید را مدلول دائب میکند14.»
اما به نظر میرسد که با توجه به سخن راغب اصفهانی ایشان به یکی از معانی دائب توجه نکرده است(ادامه دادن به سیر) . هر چند که تفسیرنمونه هیچ منبع لغوی را نیز در این مورد معرفی نکرده است.
3ـ خورشید و حرکات آن در تاریخ علم
خورشید ستارهای است که هر انسانی میتواند هر روز آن را ببیند و حرکت کاذب روزانه (از طرف مشرق به مغرب)15 همیشه توجه انسان را به خود جلب کرده است.
انسانها تا قرنها فکر میکردند که خورشید به دور زمین میچرخد و هیئت پیشیده بطلمیوسی نیز بر همین اساس پایهگذاری شده بود که زمین، مرکز جهان 16. حکیم مزبور کره زمین را ساکن و مرکز کلیه کرات پنداشته بود.
« سه چهارم از سطح زمین را آب فراگرفته و کره هوا به مجموع خاک و آب احاطه کرده و کره هوا را کره آتش در میان گرفته و آتش را کره قمر در آغوش دارد. (فلک قمر را جز خود ماه ستارهای نیست) و پس از فلک قمر افلاک عطارد و زهره و شمس و مریخ و مشتری و زحل به ترتیب هر فلک بعدی محیط بر فلک قبلی است و هر یک را فقط یک ستاره است که هم به نام آن نامیده میشود.
پس از فلک زحل کره هشتم یا فک ثوابت است که جمیع کواکب ثابته مانند میخ بر پیکر آن کوبیده است. پس از فلک هشتم کره نهم یا فلک اطلس است که تمام افلاک هشتگانه به ترتیبی که ذکر شد؛ در شکم آن جا دارد. (مانند پیازی که لایهلایه بر همدیگر هستند) فلک مزبور خالی از ستاره و دارای قطر نامحدود است... و در یک شبانهروز با کلیه افلاکی که در جوف آن است، به گرد زمین میچرخد.17»
هیئت بطلمیوسی هفده قرن بر فکر بشر حکومت کرد و پس از آن کپرنیک (1544 م ) هیئت جدید (هیئت کپرنیکی) را ارائه داد که بر اساس آن زمین به دور خورشید میچرخید؛ ولی شکل چرخش را دایرهای میدانست که پس از کپلر(1650 م) شکل بیضوی گردش زمین به دور خورشید را کشف کرد. سپس عقیده این دو نفر توسط گالیله ایتالیایی مدلل گردید 18 و از آن پس نظام منظومه شمسی به صورت نوین پایهگذاری شد که سیارات به دور خورشید میچرخد (عطارد ـ زهره ـ زمین ـ مریخ ـ مشتری ـ زحل ـ اورانوس ـ نپتون ـ پلوتون ).
ولی هنوز عقیده اخترشناسان (حتی کپرنیک، کپلر و گالیله) بر آن بود که خورشید ثابت ایستاده است19. حتی در ادعانامهای که علیه گالیله در دادگاه خوانده شد، او را به اعتقاد به سکون خورشید(برخلاف گفته کتاب مقدس که خورشید را که متحرک میدانست20) متهم کردند و او حاضر نشد حرکت خورشید را بپذیرد21.
در اعصار جدید روشن شد که خورشید دارای چند حرکت است:
اول: حرکت وضعی که هر 5/25 روز یک بار به دور خود میچرخد.
دوم: حرکت انتقالی از جنوب آسمان به سوی شمال آن که هر ثانیه 5/19 کیلومتر همراه با منظومه شمسی حرکت میکند.
سوم : حرکتی انتقالی که با سرعت 225 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان میگردد؛ که در این حرکت نیز منظومه شمسی را به همراه خود میبرد22.
البته برای خورشید حرکتهای دیگری نیز گفته شده که در « نکتههای علمی» اشاره میکنیم.
4ـ اسرار علمی در آیات مربوط به خورشید
در مورد آیات مربوط به حرکت خورشید مفسران قرآن دو گروه شدهاند:
گروه اول: مفسران قدیمی؛ مفسران قرآن کریم از دیر زمان در پی فهم آیات مربوط به حرکت خورشید بودند ولی از طرفی نظریه هیئت بطلمیوسی بر جهانیان سایه افکنده بود و از طرف دیگر، ظاهر آیات قرآن (در مورد حرکت خورشید و زمین در مدار خاص خودشان)هیئت بطلمیوسی را برنمیتافت. از اینرو، برخی از مفسران در پی آن شدند تا با توجیه خلاف ظاهری آیات قرآن را با هیئت بطلمیوسی و حرکت کاذب روزانه خورشید سازگار کنند.
طبری (310 ق) در تفسیرش حرکت خورشید را بر همان حرکت روزانه، و محل استقرار خورشید را دورترین منازل، در غروب میداند23.
طبرسی(م548 ق)، مفسر گران قدر شیعه میگوید:
« در مورد استقرار خورشید سه قول است:
یک: خورشید جریان مییابد تا این که دنیا به پایان برسد. بنابراین، به معنای این است که محل استقرار ندارد؛
دو: خورشید برای زمان معینی جریان دارد و از آنجا تجاوز نمیکند؛
سه: خورشید در منازل خود در زمستان و تابستان حرکت میکند و از آنها تجاوز نکند.
پس همان ارتفاع و هبوط خورشید محل استقرار اوست24».
شهرستانی در مورد آیه:« کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ » [سوره یس (36) آیه 40] نوشته است: « هر یک در فلکی شنا میکنند.»
مکرر گفتیم که ظاهر این آیه با هیئت قدیم راست نمیآمد؛ زیرا بنابر آن هیئت،حرکت کوکب در جسم فلک ممتنع است و از این جهت قدما ظاهر آیه را حمل بر مجاز کرده سباحت را هم به معنای مطلق حرکت گرفته و گفتهاند مقصد این است که هر ستارهای با فلک خود بالتبع حرکت میکند.»
این در حالی است که در آیه « فی » (در) دارد یعنی خورشید در فلک و مدار شناور است .
همچنین در مورد آیه « وَالشَّمْسُ تَجْرِی»[سوره یس (36) آیه 38] نوشته است: « متقدمان بدین آیه احتجاج کرده حرکتی را که از طلوع و غروب آفتاب مشاهده میشود متعلق به جرم خورشید دانستهاند. ولی در معنای کلمه « مستقر» دچار اضطراب و اختلاف عقیده شدهاند.
... برخی گفته آفتاب سیر میکند تا مستقر خود که برج حمل است. (که لازمه آن سکون خورشید در برج حمل است و این معنا باطل است)25»
عجب این است که صاحب تفسیر نمونه نیز در تفسیر آیه «کُلُّ فِی فَلَکِ یَسْبَحُونَ» [ سوره یس (36) آیه 40] احتمال میدهد که مقصود همین حرکت خورشید بر حسب حس ما یا حرکت ظاهری [کاذب و خطای دید] باشد و آن احتمال را در کنار احتمالات دیگر میاورد و رد نمیکند.26 در حالی که این آیات در مقام شمارش آیات خداست و حرکت کاذب نمیتواند آیه و نشانه الهی باشد27.
گروه دوم: مفسران و صاحبنظران جدید؛ پس از آن که در هیئت جدید، حرکت زمین به دور خورشید معنای جدیدی پیدا کرد و متخصصان، صاحبنظران و مفسران قرآن در این مورد اظهار نظرهای متفاوتی کردند و برداشتهای زیبایی از آیات به عمل آوردند، که بدانها اشاره میکنیم:
الف: حرکت انتقالی خورشید در درون کهکشان راه شیری (حرکت طولی9؛}
مفسر معاصر، آیة الله مکارم شیرازی پس از اشاره به تفسیرهای « تجری» [سوره یس(36) آیه 38] نوشته است:
« آخرین و جدیدترین تفسیر برای آیه فوق همان است که اخیراً دانشمندان کشف کرده اند. آن، حرکت خورشید با مجموعه منظومه شمسی در وسط کهکشان ما به سوی یک سمت معین و ستاره دوردستی که آن را ستاره وگا نامیدهاند، میباشد.28»
در جای دیگر« جریان » را اشاره به حرکت طولی میداند29.
تذکر: در این معنا باید « لام » در « لمستقر لها » را به معنای « الی » بگیریم. یعنی: « خورشید به سوی قرارگاه خود جریان دارد.» همانگونه که برخی از نویسندگان عرب بدان تصریح کردهاند.
یکی از صاحبنظران پس از این که حرکت خورشید از جنوب به سوی شمال آسمان را 5/19 کیلومتر در ثانیه میداند، در ادامه به آیه 2 سوره رعد و 33 سوره ابراهیم در مورد حرکت خورشید استناد میجوید30.
یکی دیگر از نویسندگان معاصر در مورد کلمه « مستقر » در آیه « تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا » نوشته است:
« این حرکت به سوی قرارگاه شاید همان حرکت خورشید به سوی ستاره وگا باشد که علم نجوم امروز بدان پی برده است و سپس آن را معجزه علمی قرآن میداند31.»
علامه طباطبایی u پس از آن که جریان شمس را همان حرکت خورشید میداند، نوشته است:
« اما از نظر علمی تا آنجا که بحثهای علمی حکم میکند قضیه درست بر عکس (حس) است. یعنی خورشید دور زمین نمیگردد بلکه زمین به دور خورشید میگردد و نیز اثبات اینکه خورشید یا سیاراتی که پیرامون آن هستند به سوی ستاره(نسر ثابت 9 حرکت انتقالی دارند... .32»
سید هبة الدین شهرستانی حرکت خورشید را به طرف ستارهای بر ران راست « جائی» معرفی میکند و در جای دیگر آن را به طرف مجموعه نجوم (هرکیل) میداند33؛ و کلمه « تجری» را اشاره به حرکت انتقالی خورشید میداند34.
طنطاوی در تفسیر الجواهر نیز پس از ذکر مقدمهای در انواع حرکات، آیه بالا را بر حرکت خورشید و مجموعه همراه او به دور یک ستاره (کوکب) حمل میکند و سپس مطالبی طولانی در مورد حرکتهای هواپیماها، اتومبیلها و ... میدهد که ربطی به تفسیر آیه ندارد35.
در همین مورد، کتاب زنده جاوید و اعجاز قرآن اثر مهندس محمد علی سادات، و نیز قرآن و اخرین پدیدههای علمی، اثر مهندس جعفر رضایی فر، و نیز القرآن الکریم و العم الحدیث ، اثر دکتر منصور محمد حسب النبی، مطالب مشابهی دارند.
ب: حرکت انتقالی خورشید همراه با کهکشان: (حرکت دورانی)
آیة الله مکارم شیرازی: در مورد آیه « کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ » [سوره یس(369 آیه 40] « هر کدام از آنها در مسیر خود شناورند» دو احتمال میدهند:
یک: حرکت خورشید به حسب حس ما یا حرکت ظاهری[حرکت کاذب روزانه خورشید که در اثر حرکت زمین به خطا دیده میشود وعرف مردم این حرکت را به خورشید نسبت میدهند.]؛
دوم: منظور از شناور بودن خورشید در فلک خود، حرکت آن همراه با منظومه شمسی و همراه با کهکشانی که ما در آن قرار داریم، میباشیم؛ هر چند که امروزه ثابت شده است که منظومه شمسی ما جزئی از کهشکشان عظیمی است که به دور خود در حال گردش است .
در پایان، این آیه « فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ » را اشاره به حرکت دورانی خورشید میداند که برخلاف هیئت بطلمیوسی حاکم در زمان نزول قرآن سخن گفته است و بدین ترتیب معجزه علمی دیگری از قرآن به ثبوت میرسد36.
یکی از صاحبنظران نیز پس از آن که حرکت دورانی خورشید را هر 200 میلیون سال یک بار با سرعت 225 کیلومتر در ثانیه به دور مرکز کهکشان می داند به آیه 2 سوره رعد و 33 سوره ابراهیم برای اثبات حرکت خورشید استناد میجوید37.
دکتر موریس بوکای با استناد به آیه 33 سوره انبیاء و 40 سوره یس « کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ » نتیجه میگیرد که قرآن تصریح کرده که خورشید روی مداری حرکت میکند. در حالی که این مطلب بر خلاف هیئت بطلمیوسی رایج در عصر پیامبرr بود. او میگوید« با این که نظر بطلمیوس در زمان پیامبر اسلام r هم مورد گرایش بود در هیچ جای قران به چشم نمی خورد. »
سپس با اشاره به ترجمههای غلط قرآن به زبان فرانسه که فلک را به معنای مغسوس (کره آسمانی ـ میله آهنی) آوردهاند چون نمیتوانستند حرکت دورانی خورشید را تصور کنند. میگوید اولین ترجمه قرآن که به زبان فرانسوی کلمه « فلک» را « مدار» ترجمه کرد ترجمه « حمیدالله» دانشمند پاکستانی بود38.
سید هبة الدین شهرستانی در مورد حرکت خورشید و منظومه شمسی(از قول برخی) نقل کرده است:
« خورشید با همه اتباع خود به دور روشنترین ستارهای که در ثریاست میچرخد و نام آن ستاره به زبان فرنگی « الکبوتی» و به زبان عربی « عقد الثریا» است.»
برخی دیگر از نویسندگان مثل عبدالرزاق نوفل همین حرکت دورانی را به آیات قرآن [سوره یس (36) آیه 40] نسبت دادهاند.»39
استاد مصباح یزدی نیز با طرح آیه بالا [سوره یس(36) آیه 40] نوشته است:
« قرآن، فلک را چون دریایی میداند،که اجرام در آن حرکت دارند و شناورند. پیداست که منظور فضایی است که این اجرام بر آن حرکت میکنند و مدار حرکتشان را در آن فضا تعیین میکنند . نه آنچنان که قدما میگفتند: فلک حرکت میکند و آنها در فلک ثابتاند.
قرآن از ابتدا« فرضیه فلکیات» قدیم را مردود دانسته است... پس از این آیه میتوان استفاده برد که اجرای علوی، همه در حرکتاند و این چیزی است که نجوم جدید اثبات میکند.» 40
تذکر: به نظر میرسد که ظاهر آیه همین معنای دوم (حرکت خورشید در یک مدار) است که با توجه به جمله ذیل آیه « کُلُّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ » تأیید میشود.
ج: حرکت وضعی خورشید به دور خود
در تفسیر نمونه آمده است:
« بعضی دیگر آن « تجری» [سوره یس(36) آیه 38] را اشاره به حرکت وضعی کره آفتاب دانستهاند؛ زیرا مطالعات دانشمندان به طور قطع ثابت کرده که خورشید به دور خود گردش میکند.»41
سپس در پاورقی توضیح داده است که بر طبق این تفسیر « لام» در «المستقرلها»به معنای «فی» (در) است.42
تذکر: در این صورت معنا این گونه میشود: «خورشید در قرارگاه خود جریان دارد.» [و به دور خود میچرخد].
احمد محمد سلیمان نیز در کتاب القرآن و العلم نوشته است کلمه لام در عربی 13 معنا دارد و سپس توضیح میدهد که اگر لام به معنای «فی» باشد حرکت وضعی خورشید را میرساند و اگر به معنای « الی» باشد حرکت انتقالی خورشید را میرساند و سپس میگوید این معجزه بلاغی قرآن است که یک کلمه «لمستقرلها» دو معجزه علمی را باهم میرساند43.
سید هبة الدین شهرستانی نیز از علامه مرعشی شهرستانی (سید محمد حسین 9 و غیر او نقل میکند که احتمال دادهاند؛ کلمه « مستقر» به معنای محل استقرار و حرف لام به معنای « فی» و مقصود حرکت وضعی آفتاب باشد44.
یکی از صاحبنظران نیز پس از آن که حرکت وضعی خورشید را 5/25 روز یک مرتبه به دور خود معرفی میکند به آیه 2 سوره رعد و 33 سوره ابراهیم در مورد اثبات حرکت خورشید استناد میجوید45.
برخی دیگر از نویسندگان مثل؛ محمد علی سادات، آیه 38 و 40 سوره یس را دلیل حرکت وضعی خورشید گرفتهاند46.
یکی دیگر از صاحبنظران نیز با ذکر این که ممکن است لام در کلمه « لمستقر» به معنای «فی» یا « تأکید» باشد آن را اشاره به حرکت وضعی خورشید میداند47.
د: ادامه حیات خورشید تا زمان معین
یکی از صاحبنظران در مورد آیه «کُلُّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمّیً » ؛ « هر یک از خورشید و ماه تا زمان معینی به گردش خود ادامه میدهند» نوشته است:
« ظاهراً مقصود از این که خورشیدو ماه تا زمانی معینی به گردش خود ادامه میدهند. این است که زمانی فراخواهد رسید که این چراغهای آسمانی خاموش گردد و آن روز قیامت است.48»
همین معنا را سید هبة الدین شهرستانی در مورد آیه « وَالشَّمْسً تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا » پذیرفته و نوشته است: مقصود از جریان حرکت انتقالی آفتاب است در اعماق فضا و مراد از « مستقر » زمان استقرار است نه مکان استقرار و معنا چنین میشود: آفتاب حرکت میکند تا هنگامی که باید قرار گیرد. یعنی روز قیامت.
تذکر: در این صورت « مستقر » را در آیه اسم زمان معنا کردهاند.
فیزیکدانان جدید نوشتهاند:
« خورشید میتواند تا 10 میلیارد سال بدرخشد و از این عمر طولانی پنج میلیارد سال آن گذشته است. بنابراین، اکنون خورشید در نیمه راه زندگی خود قرار دارد.49»
هـ : حرکات درونی خورشید
به نظر میرسد که کلمه « تجری » در آیه «وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا » معنای دیگری را نیز بدهد. یعنی بین کلمه « تحرک» و تجری» تفاوتی هست و آن این که کلمه « تحرک» فقط حرکت را میرساند مثل حرکت اتومبیلی که به جلو یا عقب میرود ولی زیر و رو نمیشود. اما کلمه « تجری» در مورد مایعات مثل آب به کار میرود که در هنگام حرکت علاوه بر جلو رفتن، زیر رو هم میشود و بر سر هم میخورد.
امروزه دانشمندان کشف کردهاند که خورشید علاوه بر حرکت وضعی، انتقالی طولی، انتقالی دورانی دارای یک حرکت دیگر هم هست؛ چرا که درون خورشید همیشه انفجارات هستهای صورت میگیرد تا انرژی نورانی و گرما را تولید کند و روشنی بخش ما باشد. 50 و همین انفجارات باعث زیر و رو شدن مواد مذاب داخل خورشید شده و گاه تا کیلومترها به بیرون پرتاب میشود51.
به عبارت ، دیگر خورشید فقط حرکت نمیکند بلکه مثل آب جریان دارد و همیشه زیر و رو میشود؛ و این لطافت تعبیر قرآنی غیر از طریق وحی نمیتواند صادر شده باشد و از این رو ممکن است اعجاز علمی قرآن را برساند.
تذکر: در این جا ممکن است گفته شود که با توجه به کاربرد واژه « تجری » در قرآن که در مورد حرکت ماه و خورشید هر دو بکار رفته است[ سوره فاطر(35) آیه 13؛ سوره زمر(39)آیه 5؛ سوره لقمان(31) آیه 29] « وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلُّ یَجْرِی لِاَجَلٍ مُسَمّیً » [سوره رعد(13) آیه 2] در حالی که ماه از مواد مذاب تشکیل نشده است. پس همیشه، واژه تجری به معنای مذاب بودن، متعلق به جریان(مثل آب و خورشید نیست. بلکه این تعبیر کنایه است که در این موارد فضا را مثل یک اقیانوسی در نظر گرفته است که ماه و خورشید مثل یک کشتی در آن شناور هستند . پس این واژه دلالت قطعی بر یک معنا(شناور بودن یا مذاب بودن) در مورد خورشید ندارد . از این رو نمیتوان گفت که اعجاز علمی قرآن را ثابت میکند.
تذکر دیگر: برخی از صاحبنظران (دکتر السید الجمیلی) نیز با طرح آیه 36 سوره یس حرکت خورشید و منظومه شمسی را 700 کیلومتر در ثانیه دانستهاند. ولی نوع حرکت را مشخص نکردهاند که ، دورانی به دور مرکز کهکشان است یا مستقیم52.
5ـ نتیجه
در مورد انطباق حرکتهای خورشید با آیات قرآن، میتوان به نتیجههای زیر رسید:
1ـ سه احتمال در کلمه « مستقر» [سوره یس (36) آیه 38] وجود دارد: مصدر میمی ـ اسم مکان ـ اسم زمان. همچنین چند احتمال در معنای لام « لمستقر» وجود دارد: به معنای الی ـ فی ـ غایة . در مورد کلمه « جریان » چهار احتمال وجود دارد: حرکت انتقالی طولی ـ حرکت وضعی ـ ادامه حیات زمانی ـ حرکت درونی خورشید.
در اثر ضرب این احتمالات در یک دیگر عدد 36 حاصل میشود. یعنی 36 احتمال در معنای آیه متصور است و ممکن است در واقع همه این احتمالات مراد آیه باشد.
پس این احتمال هم وجود دارد که جریان (حرکت) دیگری هم برای خورشید وجود داشته باشد که کشف نشده و آن هم مراد باشد . از این رو، نمیتوان به طور قطعی گفت که مقصود آیه یکی از این احتمالات است و نفی احتمالات (شناخته شده یا کشف نشده) دیگر کرد.
البته همانطور که بیان کردیم ظاهر آیه [سوره یس (36) آیه 37ـ40] همان معنای دوم (حرکت دورانی خورشید در یک مدار ثابت ) است، که با واژه « یسبحون» در ذیل آیه تأیید میشود.
2ـ حرکت انتقالی خورشید به طرف یک مکان نامعلوم را میتوان از کلمه «لمستقر » استفاده کرد. اما تعیین این مکان (ستاره وگا ـ جائی یا هرکیل یا ...) و یا تحمیل آن بر آیه قرآن صحیح به نظر نمیرسد؛ چرا که تعیین قطعی این مکان مشخص نیست. از اینرو، نمیتوان مکانهای حدسی را به قرآن نسبت داد.
3ـ اشارات صریح قرآن به حرکت خورشید ( هر کدام از معانی حرکت و جریان را که در نظر بگیریم) از مطالب علمی قرآن و نوعی رازگویی است؛چون که قرآن کریم در زمانی سخن از مدار (فلک) خورشید و جریان و حرکت واقعی آن گفت که هیئت بطلمیوسی فقط همین حرکت کاذب را به رسمیت میشناخت و این مطلب عظمت علمی قرآن و آورنده آن (پیامبر اسلام r ) را نشان میدهد.
4ـ آیا این اشارات علمی قران اعجاز علمی آن را اثبات میکند؟
در این مورد میتوان تفصیل قایل شد؛ یعنی بگوییم بخشی از این حرکتها قبلاً توسط کتاب مقدس گزارش شده بود از این رو، اخبار قرآن در این مورد اعجاز علمی نیست. اما آن بخشی که توسط کتاب مقدس گزارش نشده بود و توسط قرآن بر خلاف هیئت بطلمیوسی بیان شد، اعجاز علمی قرآن است.
قسم اول یعنی بخشی که کتاب مقدس خبر داد، همان جملهای است که میگوید: « و [خورشید ] مثل پهلوان از دویدن در میان شادی میکند.53»
از این جمله فقط حرکت انتقالی دورانی خورشید استفاده میشود چون پهلوانان در میادین به طرف جلو و به صورت دورانی میدوند54. اما حرکتهای دیگر مثل حرکت انتقالی طولی و حرکت وضعی و حرکت زمانی و حرکت درونی خورشید از ابتکارهای قرآن است، و اعجاز علمی آن را ثابت میکند.
منبع:www.kavirsky.blogfa.com