معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

برسی تهمتی زشت به امام حسین (ع)

شایعه را دشمن سفارش می دهد، منافق می سازد و نادان باور می کند “دکتر علی شریعتی”

————–

**مدتی است که بعضی سایت ها اطلاعات و روایات مجعولی را از پیامبر اسلام (ص) و ائمه شیعه (ع) نقل می کنند. یکی از این موارد، حدیثی است منسوب به امام حسین (ع):

پایداری مردم ری در برابر تازیان به اندازه ای بر سران عرب گران آمد که امام حسین؛ پیشوای سوم شیعیان؛ در نامه ای به فرماندار ری نوشت: ما از تبار قریش هستیم و هواخواهان ما عرب و دشمنان ما ایرانی ها هستند. روشن است که هر عربی از هر ایرانی بهتر و بالاتر؛ و هر ایرانی از دشمنان ما هم بدتر است؛ ایرانیها را باید دستگیر کرد و به مدینه آورد؛ زنانشان را به فروش رسانید و مردانشان را به بردگی و غلامی اعراب گماشت. (منبع: سفینه البحار و مدینه الحکام و آثار ؛ صفحه 164، نویسنده: شیخ عباس قمی)

tah

قصد من از این نوشتار، بررسی این حدیث از سه بعد مختلف است: الف) بررسی مذهبی این حدیث ب) بررسی تاریخی این حدیث ج) بررسی ماخذ این حدیث:

الف) بررسی مذهبی این حدیث:

تشخیص دادن بعضی از احادیث جعلی خیلی آسان است و کافی است که از قرآن، سنت پیامبر (ص)، و عقل مان استفاده کنیم.

نژاد پرستی از منظر قرآن:

از نظر قرآن تبعیض نژادی کاملا غیر قابل قبول است:

1- ای مردم از پروردگارتان پروا کنید، آنکه شما را از یک تن آفرید و همسرش را نیز از او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد. (1)

2- ای مردم ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم. و شما را در شاخه ها و تیره ها قرار دادیم تا یکدیگر را بازشناسید. گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست (نه نژاد و تیره شما!) (2)

نژاد پرستی از منظر سنت پیامبر (ص):

اصولا یکی از شعارهای اسلام مبارزه با نژادپرستی و مظاهر اشرافیت بود و اولین مومنین به پیامبر اسلام هم بردگانی چون یاسر و سمیه و بلال بودند. مدت ده سالی که پیامبر در مدینه بود و یک جامعه اسلامی را پایه ریزی کرد را می توان یک مدینه فاضله و یک شهر آرمانی اسلامی نامید، آیا کسی یک نمونه در تاریخ سراغ دارد که برده سیاهی چون بلال حبشی، یا یک برده خارجی مثل سلمان فارسی، در یک جامعه چنان جایگاهی داشته باشند؟

تمام روایات منقول از پیامبر و ائمه همه در مذمت نژادپرستی و تفاخر نژادی هستند بعد چطور می شود که یک حدیث کذایی مخالف قرآن و سنت پیامبر و آنچه که از ائمه سراغ داریم از همه ی این احادیث متواتر میان شیعه و سنی، مستندتر می شود؟ آیا هر عقل سلیمی متوجه نمی شود که این حدیث جعلی است؟ ببینید نظر پیامبر (ص) و ائمه (ع) در مورد تفاخر نژادی چیست:

1- ای مردم خدای شما یکی و پدر شما یکی است، همه از آدمید و آدم از خاک است، هرکس از شما پرهیزکارتر است پیش خدا بزرگوارتر است، عربی بر عجمی جز به پرهیزکاری امتیاز ندارد. (3)

2- محبوب ترین بندگان خدا به نزد وی کسی است که با بندگان او مهربان تر است. (4)

3- بدانید که مردم از آدم پدید آمده اند و آدم از خاک، بزرگوارترین مردم در نظر خدا پرهیزگارترین آنهاست. (5)

4- خوارترین مردم کسی است که مردم را خوار شمارد. (6)

5- بنگر که تو از سرخ پوست و سیاه پوست بهتر نیستی جز آنکه در تقوا از او برتر باشی. (7)

کتاب اصول کافی دو باب را به مذمت تعصب و تفاخر نژادی از منظر پیامبر و ائمه اختصاص داده است:

6- امام صادق (ع) روایت کرده است که رسول خدا (ص) فرمود: هر کس به اندازه خردلی در دلش تعصب ورزی باشد، خداوند او را در روز قیامت با عرب های جاهلیت بر می انگیزد.(8).

7- امام صادق (ع) فرموده است: هر کس تعصب بورزد یا برای او تعصب ورزیده شد، رشته ی ایمان از گردنش جدا می شود. (9)

8- امام سجاد (ع) فرموده است: شگفتا از متکبر فخر فروش که دیروز نطفه بوده است و فردا مرداری خواهد شد. (10)

9- مردی نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: من فلانی پسر فلانی ام، و تا هفت پشت شمرد. رسول خدا گفت: هان که تو دهمین ایشان، در آتش هستی! (11)

10- پیامبر (ص) فرمود: آفت اصالت خانوادگی فخر فروشی است. (12)

11- امام صادق (ع) فرموده است: هر کس از نسبی بیزاری جوید، اگر چه ناچیز باشد، به خداوند کفر ورزیده است. (13)

12- بببینید ابن ابی الحدید (سنی مذهب، متوفی قرن هفتم) در مورد حضرت علی (ع)، پدر امام حسین چه می گوید: مهمترین سبب در خودداری عرب از یاری دادن امیرالمومنین علی (ع) موضوع مال بود که او هیچ شرفی را بر وضع و هیچ عربی را بر عجم فضیلت نمی داد و با سالاران و امیران قبایل بدانگونه که پادشاهان رفتار می کردند رفتار نمی فرمود و هیچ کس را با مال به خویشتن جذب نمی کرد و حال آنکه معاویه بر خلاف این موضوع بود و به همین سبب علی (ع) را رها کردند و به معاویه پیوستند. (14) و ببینید قرآن در مورد این دسته از عرب ها چه می گوید: اعراب کفرپیشه تر و نفاق پیشه تر از دیگرانند و در ندانستن احکام و حدودی که خدا بر پیامبرش فروفرستاده است پیش تر از دیگرانند. (15) آیا به راستی امام حسین (ع) که پرورش یافته محمد و علی و فاطمه است، چنین سخنی گفته است؟ آیا کاملا مشخص نیست که این حدیث جعلی است؟

ب) بررسی تاریخی این حدیث:

نویسنده می گوید: پایداری مردم ری در برابر تازیان به اندازه ای بر سران عرب گران آمد که امام حسین؛ پیشوای سوم شیعیان؛ در نامه ای به فرماندار ری نوشت…

1- گاف اصلی همین جا است: نویسنده مثل اینکه حواسش خیلی پرت بوده یا واقعا شوت بوده که اینطور سوتی داده! امام حسین در سال 4 هجری متولد شد و ری در سال 19 یا 22 هجری فتح شد. یعنی امام حسین در آن زمان 15 یا 18 ساله بوده! من نمی دانم امام حسین که در زمان عمر جوانکی بیش نبوده چه کاره بوده که نامه نوشته به فرماندار ری؟ در حالی که پدرش را خانه نشین کرده بودند!

2- اگر مردم ری پایداری می کردند و شهر فتح نشده بود این فرمانده شهر ری از کجا آمده بود و چه کسی او را منصوب کرده بود که امام حسین برای او نامه نوشته است؟ اگر بعد از فتح ری این اتفاق افتاده است باز هم امام حسین کاره ای نبوده است که به فرماندار ری نامه بنویسد. شهر تحت اختیار عمال بنی امیه اداره می شد!

3- از کی تا به حال ائمه شیعه جزء سران عرب بودند که ما نمی دانستیم؟ از کی تا به حال فرماندهان عرب تحت فرمان ائمه شیعه بودند؟ و از کی تا به حال آنها هواخواهان امامان شیعه بودند؟ در میان ائمه شیعه فقط حضرت علی (ع) پنج سال حکومت کرد و آن هم صرف اصطلاح فساد دستگاه خلافت و جنگ با معاویه و .. شد! بقیه ائمه شیعه به دست همین به اصطلاح سران عرب کشته شدند!

4- در کتاب الفتوح، چگونگی فتح اصفهان و ری نوشته شده است، دوستان می توانند به این کتاب مراجعه کنند و ببینند ری چطور فتح شد. ارتش ساسانی گریخت و مردم ری پیکی را نزد سپاه مسلمانان فرستادند و صلح نامه نوشتند! (16)

ج) بررسی ماخد این حدیث:

همانطور که دیدیم نویسنده بخشی از صفحه 164 کتاب سفینه البحار را اسکن کرده بود و متن عربی اش را نیز ترجمه کرده بود. اسکن کامل آن صفحه را (اینجا) ببینید. قسمتی که زیر آن خط کشیده شده است همان قسمتی است که نویسنده اسکن کرده و متاسفانه بدون رعایت امانتداری مطلبی ناقص و با ترجمه ای تحریف شده ارائه کرده بود.

1- نویسنده اینجا هم یک اشتباه بزرگ دیگر انجام داده است. این حدیث که در کتاب سفینه البحار آمده است منقول از امام صادق (ع) است نه امام حسین! یکی از کنیه های امام صادق (ع) نیز ابی عبدالله است که نویسنده گمان کرده بود منظور امام حسین است و بعد شروع به داستان پردازی در مورد امام حسین و مردم ری کرده بود!

2- در زمان بنی امیه حکومت به شدت باورهای نژادپرستانه داشت و عجم را موالی می خواندند و آنها را از عرب پست تر می شمردند. مرحوم عباس قمی، در سفینه البحار صفحه 164 این حدیث و چند حدیث دیگر را در کنار هم برای بیان فضیلت های عجم و خدمات آنها به اسلام آورده است نه مذمت آنها! و اینطور می گوید: امام صادق (ع) گفته است: اگر قرآن بر عجم نازل می شد عرب به آن ایمان نمی آورد. (خداوند) قرآن را بر عرب نازل نمود و عجم به آن ایمان آوردند و این فضیلتی برای عجم باشد. در ادامه آن حدیث کذایی از امام صادق آمده است: ابو عبدالله فرمود: که ما از قریشیم و شیعه ما عرب است و دشمن ما عجم است بیان اینکه “عرب” در مدح همان کس باشد که از شیعیان ماست اگر چه از غیر عرب باشد و آنکس که در مذمت است همان دشمنان ما هستند حتی اگر عرب باشند. مرحوم قمی آن حدیث را با این مفهوم نقل کرده است. و اگر فرض کنیم که این حدیث صحیح است با این معنی و مفهوم نقل شده است که متاسفانه نویسنده هم حدیث را به صورت ناقص نقل کرده بود و هم ترجمه ای نادرست و تحریف شده از آن ارائه کرده بود.

در ادامه صفحه 164 کتاب سفینه البحار می خوانیم: زمانی که اسیران دربار فارس به مدینه وارد گردیدند عمر بن خطاب خواست که زنان آنان را به فروش رساند و مردان آنها را برده قرار دهد تا آنها افراد پیر و فرتوت و ضعیف را بر دوش خود قرار دهند و طواف کعبه دهند پس امیر مومنان علی (ع) فرمود که پیامبر دستور داده است گرامی دارید کریم قوم را اگر چه مخالف شما باشند و این قوم فارس حکیمان کریم هستند و با ما صلح پیشه کردند و رغبت در دین اسلام نمودند. پس آنها را آزاد می نماییم در راه خدا، این حق من و حق بنی هاشم است. و نیز منصور خلیفه عباسی قومی را از مردمان عجم برای قتل امام جعفر صادق خواست. اما آنها امام (ع) را اکرام نمودند و در مقابل او به رسم ادب به خاک افتادند. امام رضا (ع) فرموده است: خداوند متعال منت گذارد به این دین بر اولاد عجم و از برخی از نزدیکان پیامبر منت سلب نماید. علی (ع) فرموده است می بینم عجم را که در خیمه هایی که در مسجد کوفه برافراشته اند قرآن را به مردم همانگونه که نازل گردیده تعلیم می نمایند. در کتاب مستدرک السفینه البحار، جلد 7، صفحه 107 (تصویر اسکن شده اینجا) توضیحاتی در مورد سند این احادیث آورده شده است که علاقه مندان می توانند برای اطلاعات بیشتر به آن کتاب رجوع کنند.

منابع و مآخذ:

1- سوره نساء، آیه 1

2- سوره حجرات، آیه 13

3- پاینده، ابوالقاسم؛ نهج الفصاحه [مجموعه کلمات قصار حضرت محمد]، حدیث: 1044

4- همو، همان، حدیث: 578

5- همو، همان، حدیث: 467

6- همو، همان، حدیث: 250

7- همو، همان، حدیث: 562

8- اصول کافی، کتاب ایمان و کفر، باب تعصب، حدیث: 2545

9- همان، همان، همان، حدیث: 2544

10- همان، همان، باب فخر و کبر، حدیث: 2629

11- همان، همان، همان، حدیث: 2633

12- همان، همان، همان، حدیث: 2634

13- همان، همان، باب بیزاری جستن از نسب، حدیث: 2720

14- جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج: 1، ص: 314

15- سوره توبه، آیه 9

16- ابن اثم کوفی؛ الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی، ص:253

————————————

** این مقاله در پاسخ به شایعه پراکنی هایی نوشته شده است که در چند ماه گذشته در سطح وسیعی بصورت ایمیل پخش شد و وبلاگهای معارض اسلام و نیز برخی تلویزیونهای ماهواره لس آنجلسی با آب و تاب آنرا بعنوان یافته جدید !! تبلیغ کردند . بدیهی است آنچه این تبلیغات مسموم دنبال میکنند نتایج آماری حاصل از آن است و در واقع ساده لوحی است اگر فرض شود این گونه تردستی ها کار عده ای جوان بی تجربه معترض به حکومت باشد. بدون شک آنان که در طراحی این شایعات سرمایه گذاری میکنند زمینه و موقعیت سیاسی و اجتماعی جامعه و نیز پتانسیل پذیرش بدون تامل آنها را در نظر می گیرند.

متاسفانه آدرس اینترنتی و لینکهای نویسنده محترم و بی نام این مقاله فعال نمی باشد.

آیا خدا وجود دارد؟

آیا خدایی هست؟

درباره ی نویسنده:
برای مرلین آدامسون، به عنوان کسی که سابقاً یک ملحد بوده است، بسیار مشکل بود که دعاهای پاسخ داده شده و طریقة زندگی دوست صمیمی خود را نادیده بگیرد. در حالی که مرلین ایمان و اعتقادات دوستش را زیر سوال میبرد و به مبارزه میطلبید، از دیدن آن همه شواهد عینی در ارتباط با وجود خدا شگفتزده شد. پس از یک سال تحقیق مداوم و مصر، او به دعوت خدا برای ورود به زندگیاش پاسخ مثبت داد. مرلین دریافته است که ایمان به خدا با دلایل و مدارک اثباتپذیر است و بسیار با ارزش میباشد.

آیا خدایی هست؟

آیا خدا وجود دارد؟ در اینجا پنج دلیل صریح و واضح وجود دارد تا باور کنید خدا واقعاً آنجاست.

به نوشته مارلین آدامسون

آیا مایل نیستید برای یک بار هم که شده کسی شواهد و مدارکی را که دال بر وجود خداوند است به شما نشان دهد؟ بدون اینکه دستان خود را پیچ و تاب داده و یا اظهاراتی از این قبیل را بیان کند که: «تو لاجرم مجبور هستی باور کنی.» این مقاله تلاشی خالصانه است تا از طریق ارائة دلایلی چند، وجود خدا را ثابت نماید.

ابتدا این را در نظر داشته باشید که اگر کسی حتی امکان وجود خدا را نیز نپذیرد و با این موضوع مخالفت کند، در این صورت هر دلیلی که ارائه شود، آن را توجیه کرده و با تعبیر و توضیحی آن را مردود خواهد شمرد. درست شبیه این میماند که کسی کلاً نپذیرد که انسان توانسته است بر روی کرة ماه قدم بزند. در این صورت هیچ فرقی نمیکند که دربارة این موضوع چه مقدار اطلاعات به او داده شود؛ طرز فکر او تغییر نخواهد کرد. اگر به این شخص عکسهای مستندی از فضانوردان نشان داده شود که در حال راه رفتن بر روی کرة ماه هستند، و یا مصاحبههایی را که با فضانوردان شده است به او نشان دهند و یا حتی سنگهایی را که از سطح کرة ماه جمعآوری شده ببیند، تمامی این شواهد و مدارک برای چنین شخصی بیارزش خواهد بود. زیرا که او قبلاً این نتیجهگیری را کرده است که انسان نیست به کرة ماه برود.

وقتی که صحبت از امکان وجود خداوند پیش میآید، کتاب مقدس میفرماید که هستند مردمانی که به اندازه کافی شواهد و مدارک قانعکننده را دیدهاند اما حقیقت وجود خدا را زیر پا گذاشتهاند. (رومیان 1 : 19 - 21) از طرف دیگر کتاب مقدس دربارة کسانی که مایلند بدانند که آیا خدا واقعاً وجود دارد، میفرماید: «و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت.» (ارمیا 29 : 13 - 14) قبل از اینکه به حقایقی که وجود خدا را در بر دارد نگاه کنید، از خودتان بپرسید: اگر خدا وجود دارد، آیا من میخواهم او را بشناسم؟ اگر این چنین است در این جا دلایلی را مطالعه خواهید کرد که میتوانید دربارة آنها تفکر و تعمق کنید...

1. آیا خدا وجود دارد؟ پیچیدگی سیاره ما بر یک طراح اندیشمند دلالت دارد که نه تنها تعمداً عالم هستی را آفریده، بلکه امروز نیز از آن حمایت و نگهداری میکند.

نمونههای بیشماری را میتوان ارائه نمود که نشاندهندة طراحی خداوند است. شاید بتوان گفت که مثالهایی از این قبیل بیانتها است. در این جا تعداد معدودی از این نمونهها را مشاهده خواهید کرد:


کرة زمین... اندازة آن کاملاً صحیح است. اندازة کرة زمین و هماهنگی و تناسب آن با نیروی جاذبة زمین باعث میشود که لایة نازکی که حاوی گازهای نیتروژن و اکسیژن است، در فاصلة تقریباً 50 مایلی سطح کرة زمین قرار گیرد. اگر اندازة کرة زمین همانند سیارة عطارد کوچکتر بود، وجود جو یا اتمسفر در پیرامون کرة زمین غیرممکن میشد. اگر اندازة کرة زمین همانند سیاره مشتری بزرگتر بود، در این صورت اتمُسفر تنها حاوی هیدروژن آزاد میبود. (برگرفته از مقاله ای به قلم آر. ای. دی. کلارک، مجله آفرینش، انتشارات تیندل، لندن، 1946، صفحة 20) کرة زمین تنها سیارة شناخته شدهای است که مجهز به جو یا اتمسفر حاوی ترکیب مناسبی از گازها میباشد و قادر است حیات گیاهان، جانوران و انسان را حفظ کند.


کرة زمین در فاصلة مناسبی از خورشید قرار گرفته است. نوسانات دمای هوا را که با آن مواجه هستیم و چیزی در حدود 30- درجه تا 120+ درجه است را در نظر بگیرید. اگر کرة زمین از خورشید دورتر بود همة ما یخ میزدیم. از طرفی اگر نزدیکتر به خورشید بود، همة ما میسوختیم. اگر کوچکترین تغییری در موقعیت کرة زمین نسبت به خورشید وجود داشت، زندگی بر روی کرة زمین ناممکن میشد. در حالی که کرة زمین با سرعت 67000 مایل در ساعت به دور خورشید میگردد، در عین حال فاصله مطلوب خود را نیز از خورشید حفظ میکند... کرة زمین دور محور خود نیز میگردد و با این عمل این امکان را به وجود میآورد که تمامی سطح کرة زمین هر روز به طور مناسب گرم و خنک شود.


کرة ماه نیز با در نظر گرفتن نیروی جاذبهای که دارد، در اندازة درست و در فاصلة صحیح از کرة زمین قرار گرفته است. کرة ماه باعث ایجاد جزر و مد و حرکات مهمی در اقیانوسها میشود که در نتیجة این حرکات آب اقیانوسها راکد و ساکن نمیماند و در عین حال از سرازیر شدن آب حجیم اقیانوسها به قارهها نیز جلوگیری میشود. (برگرفته از: شگفتیهای خلقت خداوند، انجمن علوم مودی، شیکاگو، ایلینوی)


آب... بیرنگ، بیبو و بدون طعم است. لیکن هیچ موجود زندهای بدون آن قادر به ادامة حیات نیست. بیشترین قسمت گیاهان، حیوانات و انسانها را آب تشکیل میدهد (تقریباً دو سوم از بدن انسان از آب تشکیل شده است). در اینجا خواهید دید که چرا ویژگیهای آب، منحصراً برای حیات جانداران مناسب است:


آب دارای نقطة جوش و نقطة انجماد بسیار بالایی است. آب به ما این امکان را میدهد که در محیطی که دمای هوا نوسانات متغیری دارد زندگی کنیم و آب باعث میشود بدن ما دمای 37 درجة خود را حفظ کند.


آب حلالی جامع میباشد. این خاصیت آب باعث میگردد که هزاران نوع مواد شیمیایی مانند مواد معدنی و مغذی به تمامی قسمتهای مختلف بدن ما برسد و حتی در کوچکترین رگهای خونی ما نیز جریان پیدا کند.


همچنین آب از لحاظ شیمیایی خنثی است. آب قادر است غذا، داروها و مواد معدنی را حمل کند تا در بدن جذب شده و مورد استفاده قرار گیرند بدون اینکه در ترکیب ماده اصلی تغییری ایجاد نماید.


آب دارای خاصیت منحصر به فردی است، یعنی تمایل به کشش به سمت بالا را دارد. به خاطر این خاصیت، آب این قابلیت را دارد که در گیاهان، علیرغم وجود نیروی جاذبة زمین به سمت بالا حرکت کند و آب و مواد مغذی حیاتبخش مورد نیاز برای گیاهان را حتی در بلندترین درختان نیز فراهم سازد.


در زمستان آب از سطح به سمت پایین یخ میزند و قابلیت آن را دارد تا شناور شود، بنابراین ماهیان میتوانند در فصل زمستان زنده بمانند. نود و هفت درصد از آبهای کرة زمین را اقیانوسها تشکیل میدهند. بر روی کرة ما سیستمی طراحی شده است که نمک را از آب اقیانوسها جدا کرده و آب عاری از نمک را در تمامی نقاط کرة زمین تقسیم میکند. با تبخیر آب اقیانوسها، نمک آن باقی مانده و ابرها تشکیل میشوند. باد قادر است تا به راحتی ابرها را پراکنده ساخته و در نتیجه آب در تمامی نقاط کرة زمین برای مصرف گیاهان، حیوانات و انسان مهیا میشود. این یک سیستم پالایش و تامینکننده آب است که به صورت چرخه عمل کرده و آب لازم برای بقای حیات بر روی کرة زمین را به طور مداوم قابل استفاده میسازد.


مغز انسان... همزمان و در آن واحد حجم شگفتانگیزی از اطلاعات را دریافت میکند. مغز شما قادر است اطلاعاتی از قبیل رنگها و اشیائی را که میبینید، دمای محیط اطراف، مقدار فشاری که پای شما بر زمین وارد میکند، صداهای پیرامونتان، احساس خشکی دهانتان و حتی نوع جنس صفحة کلید کامپیوترتان را دریافت کند. مغز شما محل تجمع و دریافت تمامی احساسات، افکار و خاطرات شما میباشد. مغز شما در آن واحد مراقب و پیگیر اعمال دیگری نیز هست که در بدن شما در حال انجام گرفتن است، مانند الگوی تنفسی، حرکات پلک، گرسنگی و حرکات ماهیچههای دستان شما.


مغز انسان میتواند در هر ثانیه بیش از یک میلیون پیام را دریافت کند. مغز شما تمامی دادهها را سنجیده و پیامهایی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستد را تصفیه میکند. در نتیجة عمل غربال اطلاعات و دادهها، برای شما این امکان به وجود میآید که در دنیای خود بتوانید تمرکز کرده و عملکردی موثر داشته باشید. عملکرد مغز انسان با دیگر اعضای بدن تفاوت دارد. مغز انسان دارای هوش و فراستی است که میتواند استدلال کند، احساس کند، خواب ببیند و نقشه بکشد و قادر است با دیگران گفتگو کند.


چشم... قادر است هفت میلیون رنگ را از یکدیگر تشخیص دهد. دارای قابلیت تمرکز خودکار است و میتواند همزمان با مقدار غیر قابل تصور 5/1 میلیون پیام سر و کار داشته باشد. (هیو داوسون، فلسفه چشم، چاپ پنجم؛ نیویورک: مک گروهیل، 1991) فرضیه تکامل بر جهش و تغییراتی تمرکز دارد که از درون آن اورگانیزم موجود پدید میآید. اما فرضیه تکامل بطور کامل توضیح نمیدهد که منشاء به وجود آمدن چشم و مغز چیست... به عبارتی آغاز اورگانیزم زنده از ماده غیر زنده چگونه امکانپذیر است؟


2. آیا خدا وجود دارد؟ عالم هستی آغازی داشته است - چه چیزی عامل و سبب آن بوده است؟


دانشمندان بر این عقیدهاند که جهان هستی ما با انفجار عظیمی از انرژی و نور آغاز شده است که اینک آن را انفجار بزرگ مینامیم. این آغاز منحصر بفردی است که شروع تمامی چیزها را باعث شده است: آغاز جهان هستی، آغاز فضا و حتی نخستین آغاز خود زمان.


رابرت جاسترو، متخصص فیزیک نجوم، از منکرین وجود خداست که خود سخنان خویش را توضیح میدهد: «بذر تمامی آنچه تاکنون در جهان هستی اتفاق افتاده است در همان لحظه اول کاشته شد؛ وجود هر ستاره، هر سیاره و هر موجود زندهای نتیجه رویدادهایی است که حرکت آنها در لحظه انفجار کیهانی شروع شده است. به عبارتی، لحظه آفرینش... جهان هستی به یکباره بوجود آمد و ما نمیتوانیم بفهمیم که چه چیزی سبب شد تا این اتفاق بیفتد.» (رابرت جاسترو؛ «پیغام از جانب پروفسور رابرت جاسترو»؛ LeaderU.com؛ 2002)


استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل در فیزیک، توضیحات بیشتری میدهد: «در آن لحظه انفجار، دمای عالم هستی تقریباً یکصد هزار میلیون (10 به توان 11) درجه سانتیگراد بوده است. ... و عالم هستی از نور آکنده گشت.» (استیون وینبرگ؛ سه دقیقه اول: نگاهی مدرن به سرچشمه عالم هستی؛ (Basic Books، 1988)؛ صفحه 5)


عالم هستی همیشه وجود نداشته است. آن دارای آغازی بوده... چه چیزی باعث آغاز آن شده است؟ دانشمندان هیچ توضیحی برای انفجار ناگهانی نور و ماده ندارند.


3. آیا خدا وجود دارد؟ عالم هستی به وسیله قوانین یک شکل طبیعی عمل میکند. چرا اینگونه است؟


شاید به نظر برسد که بخش عمدهای از زندگی متغیر میباشد، اما به چیزهایی نگاه کنید که میتوانیم یک روز پس از روز دیگر بر روی وقوع آنها حساب کنیم: جاذبه زمین ثابت است، اگر یک فنجان قهوه داغ را بر روی پیشخوان بگذاریم، پس از مدتی سرد خواهد شد، کره زمین در هر 24 ساعت یکبار دور خود میچرخد، و سرعت نور هرگز تغییر نمیکند... سرعت نور بر روی کره زمین و در کهکشانهای دیگر همواره ثابت است.


چگونه میتوانیم قوانین طبیعت را که هرگز تغییر نمیکنند تشخیص دهیم؟ چرا عالم هستی تا این اندازه منظم و قابل اطمینان است؟


حتی دانشمندان بزرگ نیز معترفند که این موضوع تا چه اندازه عجیب است. هیچ نیاز و ضرورت منطقی وجود ندارد که یک جهان هستی از این قوانین پیروی کند، چه رسد به اینکه نسبت به قوانین ریاضی نیز وفادار بماند. این شگفتی از آنجا سرچشمه میگیرد که هیچ الزامی وجود ندارد تا جهان هستی اینگونه رفتار نماید. تصور جهانی که در آن شرایط موجود به شکل غیر قابل پیشبینانهای لحظه به لحظه تغییر کند، و یا حتی جهانی که در آن به ناگاه چیزی به وجود آید و یا از بین برود کار بسیار سادهای است. (دینیش دسوزا، چه چیزی درباره مسیحیت تا این اندازه عالی است؛ انتشارات رگنری، 2007، فصل 11)


ریچارد فیمن، برنده جایزه نوبل در الکترودینامیک کوانتومی، گفت: «اینکه چرا طبیعت وابسته به ریاضیات است یک معماست... این واقعیت که اصولاً قوانین به هر نوعی وجود دارند خود یک نوع معجزه است.» (ریچارد فیمن، «مفهوم همه اینها: افکار یک شهروند دانشمند»، (نیویورک: Basic Books، 1998)، صفحه 43)


4. آیا خدا وجود دارد؟ کدهای DNA رفتار یک سلول را برنامهریزی کرده و به آن آگاهی میدهند.


تمامی دستورالعملها، تعالیم، و آموزشها با قصد و هدفی انجام میگیرند. کسی که یک کتاب راهنما مینویسد این کار را به منظور خاصی انجام میدهد. آیا میدانستید که در هر یک از سلولهای بدن ما یک کد راهنما با جزئیات کامل وجود دارد که شبیه به یک برنامه کامپیوتری بسیار کوچک است؟ شاید بدانید که یک برنامه کامپیوتری از تعدادی ارقام صفر و یک نظیر 110010101011000 ساخته شده است. ترتیب قرار گرفتن این ارقام به کامپیوتر میگوید که چه بایستی بکند. کد DNA موجود در هر یک از سلولهای بدن ما بسیار شبیه به این است. DNA از چهار ماده شیمیایی ساخته شده است که دانشمندان آنها را به صورت اختصاری A، T، G و C نامگذاری کردهاند. این مواد شیمیایی در سلول بدن انسان به این شکل چیده شدهاند: CGTGTGACTCGCTCCTGAT و غیره. در هر سلول انسان تعداد سه میلیارد از این حروف وجود دارد!!


همانطور که شما میتوانید تلفن خود را طوری برنامهریزی کنید تا در مواقع معینی زنگ بزند، DNA نیز سلول را راهنمایی میکند. DNA برنامهای است که حاوی سه میلیارد حرف میباشد و به سلول دستور میدهد که چگونه باید عمل کند. این یک کتاب راهنمای کامل است. (فرانسیس اس. کالینز، مدیر پروژه ژن انسان و نویسنده کتاب زبان خدا، Free Press، نیویورک، 2006)


چرا این موضوع تا این اندازه شگفتانگیز است؟ هر کس باید این سوال را از خود بپرسد... این برنامه اطلاعاتی چگونه سر از سلول انسان در آورد؟ اینها صرفاً مواد شیمیایی نیستند. اینها مواد شیمیایی هستند که دستور میدهند و با جزئیات کامل قانون وضع میکنند و دقیقاً مشخص میسازند بدن شخص چگونه بایستی پرورش یابد.


جایی که صحبت از این اطلاعات برنامهریزی شده وجود دارد، دلایل طبیعی و زیستشناختی قادر به ارائه توضیح نیستند. شما نمیتوانید دستورات و اطلاعاتی چنین جامع و دقیق را در جایی بیابید بدون اینکه کسی عمداً آن را ایجاد کرده باشد.


5. آیا خدا وجود دارد؟ ما میدانیم که خدا وجود دارد زیرا که او به دنبال ما است. خداوند دائماً خود را به ما مینمایاند و در جستجوی آن است که ما به او روی آوریم.


من خود زمانی یک ملحد بودم. مانند اغلب ملحدین، موضوع ایمان مردم به خدا مرا بسیار آزار میداد. نمیدانم چرا ما منکران خدا این همه وقت، توجه و انرژی خود را صرف تکذیب کردن چیزی میکنیم که حتی باور نداریم وجود دارد؟! چه عاملی باعث میشود ما اینگونه رفتار کنیم؟ زمانی که من یک ملحد بودم، غرض و مقصود خود را با کمک و حمایت از مردم فقیر و بیچاره نشان میدادم، میخواستم از خواب و خیال بیدارشان کنم و به آنها کمک کنم تا متوجه شوند که امیدشان کاملاً واهی و بیهوده است. اگر بخواهم صادق باشم باید اعتراف کنم که انگیزة دیگری نیز داشتم. در حالی که ایمانداران را به مبارزه میطلبیدم، کنجکاو بودم ببینم که آیا آنها میتوانند مرا طور دیگری متقاعد بسازند یا خیر. قسمتی از تلاش و کوششم این بود که از موضوع مورد بحث دربارة خدا رهایی یابم. اگر میتوانستم به طور قاطع و نهایی به ایمانداران ثابت کنم که در اشتباه هستند، آن موقع دیگر بحثی در میان نبود و من میتوانستم به راحتی و آزادانه به دنبال زندگی خودم بروم.


من این را درک نمیکردم که چرا موضوع و بحث خداوند تا این حد بر ذهن من سنگینی کرده و فکرم را مشغول خود ساخته بود. دلیلش این بود که خدا بر این موضوع اصرار میورزید. من به این نتیجه رسیدهام که خدا میخواهد تا ما او را بشناسیم. خداوند ما را با این هدف و مقصود خلق کرده است که او را بشناسیم. خداوند با شواهدی که وجودش را ثابت میکند، ما را احاطه کرده و این پرسش را درست روبروی ما قرار داده است که آیا او واقعاً وجود دارد یا خیر. من قادر نبودم از این فکر که ممکن است خدا واقعاً وجود داشته باشد خلاصی و رهایی بیابم. در واقع روزی که این واقعیت را تصدیق کردم که خدا وجود دارد، دعای من اینگونه شروع شد: «خیلی خوب، تو برنده شدی...» ممکن است دلیل نهفتهای که باعث میشود منکرین خدا هنگام روبرو شدن با ایمانداران تا این حد احساس ناراحتی و پریشانی کنند این باشد که خداوند فعالانه دارد آنها را تعاقب میکند.


من تنها کسی نیستم که چنین تجربهای را داشته است. مالکوم ماگریج که یک مولف سوسیالیست و فلسفی است، میگوید: «من به نوعی این تصور و اندیشه را داشتم که در کنار تحقیق و جستجویی که انجام میدادم کسی در تعقیبم بود.» سی. اس. لوییس میگوید که به خاطر دارد: « ... شبهای متوالی زمانی که فقط یک لحظه ذهنم از کار دور میشد، احساس میکردم کسی که به هیچ عنوان مشتاق نبودم ملاقاتش کنم بیامان و پیوسته سعی میکرد به من نزدیک شود. بالاخره تسلیم شدم و پذیرفتم که خدا، خداست و زانو زده دعا کردم: شاید آن شب من در تمام انگلستان محزونترین و بیمیلترین کسی بودم که زندگیاش تغییر کرده بود.»


در نتیجه شناخت خدا، لوییس کتابی با عنوان «متعجب از مسرت و شادی» نوشت. من نیز هیچ توقع و انتظاری جز این نداشتم که وجود خدا را آنگونه که مستحق بود تصدیق کنم. با این حال پس از گذشت چندین ماه از محبتی که خدا نسبت به من داشت شگفتزده شدم.

اشاره ی قرآن به معلق بودن زمین و سیارات در فضا

 

وتری الجبال جامده وهی تمر مر السحاب-کوه ها را بینی و گمان میکنی ساکن هستند حال آنکه مانند ابرها حرکت دارند- آیه 88 سوره نمل
اشاره به در حرکت بودن زمین.

ان الله یمسک السموات و الارض ان تزولا و لئن زالتا ان امسکهما من احد من بعده-
همانا خدا آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا نیفتند و اگر بیفتند بعد از او هیچ کس آنها را نگاه نمی دارد- آیه 41 سوره فاطر
اشاره به معلق بودن زمین و آسمان 

 

آیه دیگری که اشاره به معلق بودن کرات دارد آیه 40 سوره یس است که میگوید:
و لا الشمس نبغی لها أن تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون- نه برای خورشید سزاوار است که به ماه رسد و نه شب به روز پیش میگیرد و هر کدام از آن‏ها در مسیر خود شناورند-
نکته مهم در این آیه این است که از فعل "یسبحون" به معنی شناور بودن استفاده میکند که بیانگر معلق بودن کرات است.

انفجار بزرگ و خدا

آیا از هیچ خلق شده‏اند، یا آنکه خودشان خالق [خود] هستند؟ آیه ۳۵-۳۶ سوره ی طور 



هیچ چیز نمی تواند هیچ چیز را بی آفریند!قبل از اینکه کائنات شروع شود چیزی باید وجود داشته باشد!

آن انرژی هست انرژی ابدی است اولین قاتون ترمودینامیک به این موضوع اشاره می کند.

انرژی نمی تواند درست شود یا نابود شود نه شروعی داشته باشد نه پایانی این تعریف ترمودینامیک است.

همچنین شما نمی توانید ادعا کنید که این انرژی همیشه در کائنات وجود داشته است چن علم می گوید کائنات همیشه وجود نداشته است!

قبل از اینکه کائنات شروع شده باشد منبع انرژی تامین شده بود به گونه ای که هیچ کس نمی تواند تصور آن را بکند.

با توجه به این که انتقال انرژی به ترلیون ها ستاره و بیلیون ها کهکشان از یک منبع انرژی خارج از کهکهشان وجود دارد که انتقال یا تبدیل آن انرژی به کائنات را انجام داده است

این به این معناست که خالق این انرژی بزرگ:

خداست.

انرژی مورد نیاز برای انفجار بزرگ از کجا تأمین شده است؟
اگر قانون بقای ماده و انرژی را قبول کنیم انرژی مورد نیاز برای انفجار عظیم از متلاشی شدن چه مقدار ماده به وجود آمده است؟
و اگر انفجار بزرگ را قبول کنیم خود معجزه ای بزرگ است


سخنان دکتر فریدون صحافی در باره ی بیگ بنگ و گسترش کائنات mp3 wmv

کلاغ باهوش ترین پرندگان است

 

وقتی که قابیل هابیل به قتل رساند، او را رها ساخت و وحیران ماند و نمى‏دانست با آن، چه کند. خداوند دو کلاغ را چنین مأموریت داد که یکى از آنها دیگرى را بکشد و با منقار و پاهایش چاله‏اى براى آن بکند و سپس او را در آن چاله افکنَد. هنگامى که قابیل ملاحظه کرد، آن کلاغ چگونه کلاغ دیگر را مدفون ساخت، دلش به رحم آمد و دوست نداشت عاطفه‏اى کمتر از آن داشته باشد، از این رو برادرش را در زیر خاک نهان ساخت، حیرت زده و غمگین و پشیمان از کرده خویش با خود گفت: آیا شایسته است که من عاطفه و مهرى کمتر از این کلاغ داشته باشم! این سخن را خداوند سبحان این گونه بیان فرموده است:
فَبَعَثَ اللّهُ غُرَاباً یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَـذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ[المائدة : 31]
پس از آن خداوند کریم زاغی را ( کلاغ)فرستاد( که کلاغی دیگری را کشته بود)تا زمین بکاود وبه او نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند.( هنگامی که دید که آن زاغ چگونه زاغ که کند پنهان کرد)قابیل گفت: وای بر من ! آیا من نمیتوانم مثل این کلاغ باشم وجسد برادرم را دفن کنم؟! پس ( سر انجام از ترس رسوائی و بر اثر فشار وجدان ،از کرده خود پشیمان شد و) از زمرۀافراد پشیمان گردید .
کلاغ مرده را دفن میکند
چرا خداوند پاک کلاغ را برای آموختن حاک سپاری مرده به انسان می فرستد ؟ اکتشافات انجام شده روی پرندگان نشان می دهد که کلاغ دانا ترین پرندگان است و و یژگیهائی دارد که آنرا از دیگر پرندگان جدا می کند ،از مهمترین آنها یکی اینکه حجم مغز آن نسبت به سایر پرندگان بزرگتر است،ودیگر اینکه مرده خود را بخاک دفن می کند. وقتی کسی از کلاغها می میرد،کلاغ دیگر با منقار وچنگالهای خود گور می کند وپس از آن بالهای کلاغ مرده را با گرد می کند وبه کنار بدن آن می آورد ( مثل انسانها) ،وپس از آن مرده را با احترام بلند می کند ودر قبر خود می گذارد وبعد روی آن خاک می ریزد. حتی کلاغی که مرتکب گناه می شود در داد گاه کلاغان گناهگار حساب شده وبه اعدام محکوم می شود و او را بامقار های خود می کشند نیز توسط یکی از کلاغها برای خاکسپاری برده می شود وبهمان ترتیب بخاک سپرده می شود. 

 


باید مرده به خاک دفن شود:
فرستادن کلاغ برای آموزش دادن خاکسپاری مرده به انسان، به این معنی است که مرده می بایست به خاک سپرده شود. و مرده ضمن اینکه خوراکی برای درندگان می شود و می گندد و خاک سپردن آن احترامی به فرد مرده است، هنگامیکه تحلیل می رود و در جو پراکنده می شود بیماریهائی را ایجاد می کند. بنابر این چنانکه آیه مطرح نموده، دین از دیر زمان به انسان یاد داده بوده که مرده را می بایست به خاک سپرد.    


Crow the Most Intelligent of all Birds.

 

Believed to be the cleverest of all birds, the crow belongs to the Corvidae family. Admired as well as feared crows are actually harmless birds that have quite unwittingly been associated with negative qualities. An assembly of crows are called a "murder," although this expression usually appears in poetry rather than scientific. Some people have accepted crows as pets. 

Crows eat everything - from worms and bugs to mice and berries to rotten food and hard nuts. An adult crow needs 11 ounces of feed a day and has been given the name of harming/damaging crops. This is far from the reality as crows will often eat destructive insects thus benefiting the crop. The female crow lays a bunch of 4 to 6 eggs which her mate also takes rotation in hatching. All the members of the family unit help in looking after the little brood. In fact, even prior to the young are hatched, the juveniles from past years and their parent group nesting stuff together. Then the mother to be crow put together this material into a soft nest for herself.

Very caring, social and more or less pillars of bird society, crows guard and protect not own family but they will also dash to the aid of unrelated crows in call for or distress. Mating for life, a crow's strongly knit family unit speaks volumes about its shrewdness and sense of camaraderie.

Crows have particularly good memories, "A crow never forgets", mainly when it comes to something to be feared. But there is extra to crows than just this. Scientists have revealed that these birds can make complicated tools! And they can even fine-tune their designs! The tools that are typically used to dig food out of crevices come in various shapes, wide, narrow, or tapered with a ragged edge. And the kind of tool the crow picks depends on what purpose it is going to be put 

http://www.squidoo.com/crow-bird.

قرآن و پایان کارجهان

 اتم ها آن قدر کوچک هستند که با قوی ترین میکروسکوپ ها نیز دیده نمی شوند. اگر یک میلیون از آنها را کنار هم بگذارید، نقطه ای ریز به اندازه ی نوک سوزنی را تشکیل خواهند داد و هرگاه هزار میلیارد (1000000000000) تا ده هزار میلیارد(10000000000000) از آنها کنار هم چیده شوند، تازه طول این تعداد سرسام آور به یک سانتی متر خواهد رسید. ( رجوع شود به کتاب اتم ، ایزاک آسیموف)

فضای مابین هسته ی اتم و الکترون هایی که گرد آن در حرکت اند، نسبت به حجمشان بسیار وسیع و فضایی خالی و هولناک است. شما اگر یک اتم را یک کیلومتر یعنی 1000 متر فرض کنی، تنها یک متر آن توسط هسته و پرونون اشغال شده و الکترون در فاصله ی یک کیلومتری به دور هسته حرکت می کند. یعنی فاصله ی هسته تا الکترون یک فضای توخالی و بسیار وسیع است.(عقیده ی یک مسلمان ، آیة الله مکارم شیرازی، ص25.)

درواقع کلیه ی موجودات جهان اعم از جاندار و بیجان از موجودی توخالی چون اتم تشکیل یافته اند و چون بیکباره فاصله و فضای خالی اتم ها از بین برود، همه ی موجودات عالم با حفظ وزن قبلی خود به موجودات بسیار ریزی تبدیل خواهند شد و در آن هنگام است که نظم عالم مادی در یک چشم به هم زدن از هم خواهد پاشید . اگر خداوند عالم بخواهد که روزی عمر کائنات و موجودات پایان یابد، کافی است که امر الهی صادر شود و به مرحله ی اجرا درآید و فرمان رسد که تمامی الکترون های اتم های موجودات عالم جدا شوند و هسته ی آن ها به هم جمع شوند.

قیامت به صورت خلق الساعه و بناگهان فرا می رسد...(انبیا/40)

آنگاه است که کره ی زمین به اندازه ی یک نارنج کوچک در خواهد آمد و کلیه اجرام آسمانی نیز به گویهایی به تناسب کوچک و بزرگ سرگردان و آشفته و حیران درخواهند آمد و با یکدیگر برخورد دهشتناکی خواهند داشت. این واقعیتی است که برای ستاره شناسان امروز با نظاره ی ستاره ی بزرگی چون «سیریوس» که در یک چشم به هم زدن به ستاره ی کوچکی تبدیل شد، آشکار گشته است و دور نیست آن روزگار که زمین و خورشید و ماه و سایر ستارگان به چنین سرنوشت هولناکی دچار گردند.

وَجُمِعَ الشَّمسُ وَ القَمَرُ.

آنگاه که خورشید و ماه در هم بپیچند.(قیامت/9)

قرآن چه زیبا این واقعیتی را که دانشمندان علوم طبیعی بتازگی بدان دست یافته اند، ترسیم می کند آنجا که می فرماید:

·        اِذَا الشَّمسُ کُوِّرَت. وَ اِذَا النُّجُومُ انکَدَرَت.

آنگاه که نور خورشید به تاریکی گراید و آنگاه که ستارگان خاموش شوند.(تکویر/1و2)

·        اِذَا السَّماءُ انفَطَرَت. وَ اِذَا الکَواکِبُ انتَثَرَت.

و آنگاه که آسمان شکافته شود و آنگاه که ستارگان فرو ریختخ و از هم پاشیده شوند.(انفطار/1و2)

·        وَ اِذَا البِحارُ سُجِّرَت.

و آن هنگام که دریاها طغیان کنند و به جوش آیند. (تکویر6)

 

دانشمندان در تایید آیه ی فوق می گویند: هر گاه اتم هیروژن که با اکسیژن (در ترکیب آب) ترکیب شده است رها گردد، بر اثر انفجار اتمی، در یک چشم به هم زدن، تمام آب دریا مبدل به یک پارچه آتش و جوش می گردد.(راه تکامل، احمد امین، ج3،ص189)

 

و باز در آیه ی زیل چه زیبا پایان جهان(به وقوع پیوستن صحنه ی قیامت) را در یک چشم به هم زدن ( با از بین رفتن فواصل اتم ها ) بیان می کند:

... وَما اَمرُ السّاعَةِ اِلّا کَلَمحِ البَصَرِ اَو هُوَ اَقرَبُ اِنَّ اللهَ علی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.

... انجام امر قیامت در یک چشم به هم زدن بلکه کمتر خواهد بود، زیرا خداوند بر هر چیزی تواناست.(نحل/77)

سخن از پایان زندگی کلیه ی موجودات ارضی و سماوی سخن گرانی است؛ مرگ خورشید و ماه و زمین و ستارگان و اقمار:« کُلُّ نَفسٍ ذائِقَةُ المَوت ». (آل عمران/185)

این مرگ چه سان صورت می پذیرد؟ آیا تصوری از آن در ذهن آدمی می تواند جای داشته باشد؟ مرگ کائنات چه وحشتناک است.

این مرگ و میر، و به عبارتی پایان عمر موجودات عالم، در چه زمانی از تاریخ پر فراز و نشیب بشریت رخ خواهد داد؟: فردا؟ جمعه ی آینده؟ ده سال دیگر؟ ده میلیون سال دیگر؟ هیچ کس نمی داند.

نداند بجز ذات پروردگار     که فردا چه بازی کند روزگار

 

اما علم بشر تئوری هایی را در این زمینه ارائه داده است که ما به نمونه های تقریبی آن (مرگ مسلم همه ی موجودات) اشاره می کنیم. از جمله ی آنها سخن دکتر ژرژ گاموف صاحبنظر در لم نجوم است که می گوید: «روزی فرا خواهد رسید که زمین (و نیز همه ی سیارات دیگر ) یکباره پس از انفجاری بزرگ به صورت گاز رقیقی در خواهد آمد و این حادثه با چنان سرعتی پیش خواهد آمد که هیچ کس حتی فرصت آن را نخواهد کرد تا بفهمد چه پیشامدی رخ داده است.» (پیدایش و مرگ خورشید، ژرژ گاموف، ترجمه ی احمد آرام، ص163.)

پروفسور «آ.ماسویچ» در کتاب ساختمان خورشید می گوید: «خورشید می درخشد برای اینکه طی فعل و انفعالات هسته ای ، هیدروژن به هلیوم تبدیل می شود. ناگزیر باید فکر کرد لحظه ای فرا خواهد رسید که کلیه ذخایر هیدروژن آن به انتها برسد.

آری، همان طور که اشاره شد، قرآن کریم چهارده قرن پیش از ارائه ی نظریه های علمی بالا که صحت آن امروز بر هیچ دانشمندی پوشیده نیست، وقوع قیامت را در یک چشم به هم زدن بیان داشته است، آنجا که می فرماید:

...وَ ما اَمرُ السّاعَةِ اِلّا کَلَمحِ البَصَرِ اَو هُوَ اَقرَبُ ... .

وقوع رستاخیز در یک چشم به هم زدن و یا کمتر از آن صورت خواهد پذیرفت... .

 

و آن، هنگامی است که سیارگان از مدارشان خارج شوند، نور ستارگان و ماه و خورشید گرفته شود و خورشید و زمین وماه و خورشید گرفته شود و خورشید و زمین و ماه و سایر کرات با یکدیگر تصادم کنند. چه لحظه ی پر التهاب و دهشتناکی! آن زمان است که کوه ها از جا بجنبند، دریاها به جوش و خروش درآیند و آتشفشان های وحشتناکی فوران کنند و در آن روزگار است که برای انسان گریزگاهی نیست.

یا اَیَّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُم اِنَّ زَلزَلَةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیمٌ.

ای مردم، خداترس و پرهیزگار باشید که زلزله ی روز قیامت بز خلایق حادثه ی بزرگ و واقعه ی سختی خواهد بود.(حج/1)

آری، از نظر قرآن وقوع قیامت به طور ناگهانی و غافلگیرانه صورت می گیرد.

بَل تَأتیهِم بَغتَةً... .

قیامت به صورت خلق الساعه و بناگهان فرا می رسد...(انبیا/40)

 

طبق قانون دوم ترمودینامیک و اصل آنتروپی، همه ی اجسام بتدریج حرارت خود را از دست می دهند و رو به نابودی می روند. به این ترتیب روزی فرا خواهد رسید که حرارت در همه ی اجسام مساوی ایجاد شود و آن روز دیگر مرگ کلیه ی موجودات و اجرام آسمانی است و این مسئله خود واقعیت انکار ناپذیری است که نشان می دهد جهان را آغازی بوده و آن را پایانی نیز خواهد بود. به عبارت روشن تر، روزی فرا خواهد رسید که خورشید و ماه و ستارگان و عموماً جهان مادی با تمام تشکیلات مادیش از بین می رود. ( راه بی انتها ، مهندس مهدی بازرگان ،ص480)

در آیه ی دیگری خدا سرانجام عالم را با ذکر «اِقتَرَبَتِ السّاعَةُ وَ انشَقَّ القَمَرُ» بیان می کند. یعنی «وقتی قیامت نزدیک می شود و ماه شکافته می گردد.» (قمر/1)

مطلبی که دانشمندان زمین شناس اخیراً بدان دست یافته اند این است که می گویند روزی بیاید که ماه به دو قسمت یا بیشتر تقسیم گردد و این قسمت ها نیز به نوبه ی خود به طور هول انگیزی منفجر و هزار بار تکه پاره شوند.

«سِر جیمس»، ستاره شناس اروپایی می گوید: « در آینده ماه بقدری رفته رفته به زمین نزدیک می شود که به بی نهایت درجه ی نزدیکی می رسد. در این موقع که زمین در معرض خطرسقوط قرار گرفت، تقدیر الهی که در بر هم ریختن ماه و از هم پاشیدن آن تعلق گرفته ، به مرحله ی اجرا گذاشته می شود.» (گذشته و آینده ی جهان، دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی، ص 183)
منبع وبلاگ