در همان سال نخست بعثت اشاره اجمالی و کوتاه دیگری نیز به مسئله هفت آسمان شدهاست (۳) که پرده دیگری از راز و رمز این پدیده میگشاید: وَالسَّمَاء ذَاتِ الْحُبُکِ إِنَّکُمْ لَفِی قَوْلٍ مُّخْتَلِفٍ
ذاریات ۷- سوگند به آسمانی که دارای ماهیت مختلف است، که شما نیز در گفتار گوناگون هستید. آیه فوق، صفت "حُبُک" را به آسمان نسبت داده است.(۴) حبک چیست که "ذات" آسمان به شمار میرود؟ لغتشناسان، حبک را جمع حِباک (یا حبیکه) به معنای "راهها" (طرائق) ترجمه کردهاند و اصل این کلمه را "بستن و محکمکردن" دانستهاند. مفهوم "زینت و زیبائی" را هم در این کلمه قابل ملاحظه شمردهاند.
از این اشارات لغوی میتوان به طور کلی فهمید که سخن از پدیدهای است که هم متنوع (راه راه، لایه لایه، طیف گونه) است و هم استحکام و زیبائی در ذات آن "نهفته" میباشد.
جوّی که زمین را فرا گرفته و در اصطلاح علمی اتمسفر (Atmosphere) نامیده میشود، در سورههای متعددی از قرآن، به عنوان یکی از آیات الهی، برای انگیزش اندیشه و شناخت گرداننده عالم مطرح شده است. در اشارات ، ۹ بار به هفتگانه بودن این چتر محافظتی، صلابت و لایه لایه (طبقه) بودن آن توجه داده شدهاست که متأسفانه مسلمانان در طول قرون گذشته، با غفلت و بیتوجهی تأسف باری، از کنار آن گذشتهو عمدتاً "خدا" را، به جای نظاره در طبیعت و آیات تکوینی او در آفاق و انفس، عمدتاً در فقه و فلسفه و کلام ذهنی، جستجو کردهاند.
سپر سخت اگر میوهها و محصولات درختی و زراعتی را پوسته محکمی محافظت میکند، زمین را نیز که پدیده پیچیدهای در پرورشگاه کهکشانی است، پوستههائی همچون پیاز، از شر عوامل مضر و مزاحم حفظ میکند.
سومین اشاره اجمالی قرآن به این پدیده، در سال دوم بعثت، در سوره "نبأ" آمده است. پس از توجه دادن مؤمنین به آیات خدا در: زمین، کوهها، زوجیت، خواب آرام بخش، روز روشنی بخش برای کار و تلاش، خورشید نور و حرارت بخش، ابرهای انباشته از باران و ... در وسط این آیات اضافه میکند:
وَبَنَیْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعًا شِدَادًا
آیه ۱۲-و بر فراز شما هفتی قرار دادیم که محکم و سخت است؟!
در اینجا تنها صفتی که برای "هفت" (سبعاً) آورده، "شِداد" است. شِداد جمع شدید است که به هر چیز محکم و سخت گفته میشود. یعنی هر یک از اجزاء آن هفت، محکم و سخت است. ریشه این کلمه "شدّ" است که مفهوم "محکم بستن" دارد. به این ترتیب میتوان گفت زمین با پوشش و پرده محافظتی که هفت لایه دارد، محکم بسته شدهاست!اشاره اجمالی به عملکرد
یکسال بعد، در سال سوّم بعثت، گویا وقت آن رسیده بود که پیروان اولیه پیامبر، در حد درک و دانش خود و در قالب زبان و کلماتی که برای نیازهای اولیه یک جامعه قبیلهای قوام یافته یود، با نقش اصلی هفت آسمان آشنا شوند، که برای دو هدف اساسی:
۱- آراستن آسمان (محیط کار و زندگی انسان)
۲- حفاظت (از حیات)، سامان یافته است، آشناشوند. آیات ۵ تا ۱۱ سوره صافات و آیات ۱۶ تا ۱۸ سوره حجر (نازل شده در سال چهارم بعثت) چنین نقشی را عهدهدار گشتند.
درباره نخستین نقش هفت آسمان (زینت بخشی، زیبائی آفرینی)، نکته قابل توجهی را که مطرح ساخته، و ما امروز با استفاده از اکتشافات علمی در فضا بهتر از گذشتگان میتوانیم به آن آگاهی یابیم، منحصر بودن این زیبائی به لایه پائینی آسمان (نه تمامی لایههای هفتگانه) است، که با دو تعبیر مورد تصریح قرار گرفته است:
إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ
صافات ۶- ما آسمان نزدیکتر را با زینت ستارگان آراستیم
وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَزَیَّنَّاهَا لِلنَّاظِرِینَ
حجر (۱۵) ما در آسمان برجهائی (برای مراقبت) قرار دادیم و آن را برای ناظرین (از سطح زمین) آراستیم.
همانطوری که میدانید، و در کتابهای متعدد علمی مربوط به این موضوع هم نوشته شدهاست، (۵) رنگ لاجوردی آسمان، شفق سرخ رنگ، تلألؤ ستارگان و رژه متنوع ابرها مختص طبقه زیرین جوّ است که به دلیل غلظت هوا، امکان این زینت و تجزیه نور را فراهم میکند و فراتر از این طبقه، آسمان سیاه و ساکت است.
درباره دومین نقش آسمان (مکانیسم حفاظت)، و برای بیان چگونگی این فرآیند، از کلمه شیطان که ظرف لغوی برای معرفی هر موجود (یا پدیده) سرکش و متمرد است، استفاده کرده است. گرچه مسلمانان غیر عرب، در این روزگار لفظ شیطان را مساوی ابلیس تلقی میکنند، ولی معاصرین عرب زبان پیامبر از این خطای ترجمهای مصون بودند.
در آیاتی که اشاره شد، پوسته محافظ زمین را سپری در برابر ذرات و اجرام رانده شده (شیطان رجیم) و پرتوهای غیر مفید خورشید برای حیات زمینی (شیطان مارد) معرفی کرده است. (۶)
در آیات مورد نظر، به طور کنائی، بر کلیات این نقش اشاره کردهاست که شرح آن را در بخشهای دیگر این نوشته انشاءالله میآوریم. انتقاد از عدم توجهاگر از دید ظاهری و چشم خِرَد ما، جوّی که حیات زمینی را در بر گرفته، غایب است و انگیزه و علاقهای برای شناخت عملکردش در خود احساس نمیکنیم، هم به دلیل جهل عمومی نسبت به شگفتیهای آن است، و هم هیچگاه محروم از آن نبودهایم، که در غیبت و غربتش به یادش بیفتیم و قدرش بدانیم!!، و همین غفلت است که قرآن بارها به نقد و نگاه عبرتمان کشیده است.
درست است که دستاوردهای علمی دریچههای نوینی بر این پدیده شگفت گشوده است، که نسلهای قبل را چنین نگاهی میسر نبود، ولی کلیات و اصل و اساس آن نیازی به علم ندارد. همچنانکه اندیشه کردن در نطفهای که از آن آفریده شدهایم، برای هر آدم جاهل و بیسوادی که نه از "ژن" خبر دارد و نه در تمامی عمرش سخنی از جهان حیرتآور ژنتیک شنیده است، امکانپذیر و عبرتآموز است. برای هر انسانی که زیر سقف آسمان زندگی میکند، زیبائی و نقش آن از زوایای مختلف تأمل برانگیز میباشد . از همین روست که ملاحظه میکنیم خداوند از معاصرین نوح(ع) هم انتظار داشته است عنایتی به این آیه اعجابآور میکردند:
أَلَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا (۷)
نوح ۱۶- آیا ندیدید که چگونه خدا هفت آسمان را تو در تو (مطبق) آفرید؟
واژة "کیف" در آیه فوق قابل توجه است، گوئی عقلانیت ایجاب میکرد در "کیفیت" این هفت طبقه قدری اندیشه میکردند! کند و کاو در "کیفیت" چتری که بر فراز ما قرار گرفته است، برای کسی که نگاهش به زمین دوخته نشده و گهگاه نیمه نگاهی هم به آسمان داشتهباشد، همواره طرح شدنی است و فراموش کردن این نگاه از نظر قرآن مذمتآور است:
أَفَلَمْ یَنظُرُوا إِلَى السَّمَاء فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِن فُرُوجٍ (۸)
سوره ق آیه ۶ – آیا (منکران) به سوی آسمان بالای سرشان ننگریستند که چگونه (با چه کیفیتی) آن را بالا آوردیم (۹) و زینت بخشیدیم و (به گونهای که) هیچ شکافی برای آن نیست؟
جناب مفسر!
منظور از "الم تر" در اینجا این است که آیا نمیدانید یعنی همانگونه که میدانید؛ زیرا در زبان فارسی ما هم چنین قاعدهای داریم بدین صورت که برای بیان قطعی و حقیقی دیدی استفاده میکنیم:
دیدی چی گفت؟ یعنی دانستی چی گفت؟
و همین هشدار را با مضمونی دیگر در سوره انبیاء تکرار کرده است:
أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا... وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ (۱۰)
انبیاء ۳۲- آیا کسانی که حقایق را میپوشانند ندیدید که ... و آسمان را سقف نگاهدارندهای قرار دادهایم و آنها نسبت به آیات آن بیتوجهاند؟
میدانیم که "سقف محفوظ" بودن جوّ زمین، هم بیانگر حفاظتِ حرارات ناشی از تابش خورشید در روز و نقش گلخانهای آن است، هم نگهداری اکسیژن و سایر عناصر لازم برای ادامه حیات، و هم بیانگر سپر محافظتی زمین در برابر سنگهای فضائی و بادهای خورشیدی (Solar Wind)، اشعه ماوراء بنفش و ذرات هستهای مرگبار.
تأکید بر یکپارچگی و پاره نبودن
اگر گفته میشود لایه اوزون (Ozone) در قسمت فوقانی استراتوسفر (Stratosphere) به دلیل فرآوردههای صنعتی مولد فلوروکربن (Fluorocarbon) آسیبی جدّی دیده است، سقفی که خدا برای زمین ساخته بود، عیب و نقصی نداشت و از هر جهت کامل بود. این حقیقت را نیز حداقل در دو آیه به صراحت بیان کردهاست:
سوره ق آیه ۶- آیا به آسمان بالای سرشان نمینگرند که چگونه آن را بر افراشتیم و زینت بخشیدیم و هیچگونه شکافی بر آن نیست (مالها من فروج). (۱۱)
الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خَاسِأً وَهُوَ حَسِیرٌ
سوره ملک آیه ۳- همان (خدائی) که هفت آسمان را بر فراز یکدیگر آفرید. به گونهای که در آفرینش خدای رحمان هیچگونه بینظمی نمیبینی. (اگر شک داری) دیده بگشای، آیا شکافی میبینی؟ بار دگر دیده بدوز، (سرانجام) نگاهت خسته و ناکام به سوی تو بازگردد (فرو افتد). (۱۲)
معنای کلمه فروج (جمع فرج = پارگی، شکاف) در آیه اول، برای فارسی زبانها قابل فهم است. در آیه دوم همین معنا را با کلمه فطور (از فَطَرَ به معنای شکافتن) بیان کرده است:
هل تری من فطور(آیا کوچکترین فطوری در آن میبینی)؟
امّا برای کلمه تفاوت که در آیه دوم آمده (ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت) توضیح مختصری لازم است:
"تفاوت" از ریشه "فوت" در باب "تفاعل" آمده است تا روابط متقابل دو (یا چند) پدیده را با هم بیان کند. معنای "فوت" از دست رفتن است و عدم تفاوت در پدیدهها، از دست ندادن یکدیگر است. یعنی همچون حلقههای زنجیر به هم پیوسته و منظماند و ناهماهنگی و دور شدنی در کارشان نیست.
چرا چنین است؟
اگر ما از آیات آسمان بالای سرمان غافل هستیم، در عوض رب رحیم لحظهای از آفرینش غافل نیست:
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ (۱۳)
مؤمنون ۱۷- همانا بر فراز شما هفت راه آفریدیم و ما هرگز از خلق غافل نبودیم.
در آیه فوق به جای عنوان "طبقه" و یا صفت "شِداد" (سخت و محکم)، برای آسمان های هفتگانه، عنوان "طرائق" (جمع طریقه = راه) را برگزیده است. "مدار"های ستارگان نیز راههائی (طریقههائی) برای حرکت آنهاست و به همین وصف، هر یک از طبقات هفتگانه در ارتفاعی مشخص از سطح زمین قرار دارند که محدوده و مسیر جابجائی عناصر آن را معین میکند.
کلمة "طرائق" علاوه بر آیه فوق، فقط در آیه ۱۱ سوره جن (کنّا طرائق قدداً) تکرار شده است که در آن مورد نیز مفید و غیر مفید بودن پدیدههای پوشیدهای (جن) در آسمان مطرح شده است که ارتباط آن با موضوع مورد بحث، با توجه به آیات قبلی آن، بسیار روشن است.
مصداقی مهم از برکت
آیا میدانید همان خدائی که با کمال بخشیدن به آفرینش آدمی، به خود "فتبارک الله احسن الخالقین" (پس چقدر منشأ برکات است خدائی که بهترین آفریننده هاست) (۱۴) گفت، همان خدائی که نزول فرقان بر بندهاش محمدص را برای آگاهی بخشیدن بندگان از خطرات راه، برکت نامیدهاست، (۱۵) همان خدا نیز قرار دادن هفت آسمان را مصداق و نمونه بارزی از برکت و سرشار از خیر و خاصیت شمردهاست! نگاه کنید به آیة ذیل که در هفتمین سال بعثت چشم ما را از این زاویه بر هفت آسمان میگشاید تا مقدمهای باشد برای تبیین دقیقتر و تفصیلیتری از جزئیات این برکت:
تَبَارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمَاء بُرُوجًا وَجَعَلَ فِیهَا سِرَاجًا وَقَمَرًا مُّنِیرًا
برکت افزاست آنکه در آسمانها بروجی قرار داد و در میان آنها چراغی و ماهی روشن پدید آورد
برکت به چیزی میگویند که خیر آن ثابت و پاینده باشد، همچنانکه به آب راکد و ثابت "بِرکه" میگویند.تسبیح هفت آسمان چگونه است؟
از جمله معضلات کار ترجمه و برگردان زبانی به زبان دیگر، انتقال مفاهیمی است که در فرهنگ دیگر معادل و مشابهی ندارد. واژههای زیادی در قرآن وجود دارد که نمیتوان کلمات مناسبی در زبان فارسی برای آنها پیدا کرد و مترجمین این کتابها مجبور هستند یا با توضیحات اضافی در متن و پاورقی آن را جبران کنند، و یا به ترجمه تحتاللفظی نارسا اکتفا نمایند. یکی از این واژهها "تسبیح" است که بر حسب موضوع آیهای که در آن قرار گرفته است، معنای ویژهای پیدا میکند و مترجم باید از آن آگاه باشد. از جمله این موارد، تسبیح آسمانها و زمین است که با درک عمومی از تسبیح انسانها تفاوت دارد. قرآن، هم از تسبیح "رعد" به حمد پروردگار سخن گفته، (۱۶) و هم از تسبیح ماه و خورشید و ستارگان در مدار ویژه خود. (۱۷)
بدون آنکه خواسته باشیم از نظر لغوی وارد ظرائف ادبی این واژه شویم، همین قدر به تناسب کاربرد این کلمه در گسترده آسمانها و زمین، میتوان گفت عمل تسبیحی ماه و خورشید و ستارگان، یا رعد و برق و باد و باران، عمل اصلاحی مثبتی است که هر کدام در جایگاه ویژه خود انجام میدهند، به گونهای که حذف آنها از مجموعه کلی، نقص و خللی در سیستم هماهنگ هستی به وجود آورد.
در مثالی برای تقریب به ذهن، میتوانید کارخانه اتومبیلسازی عظیمی را تصور نمائید که علاوه بر مهندسین، تکنسینها و کارگران فنی، صدها یا هزاران کارمند غیر فنی، از جمله پزشک، آشپز، باغبان و ... برای خدمات جانبی وابسته، در آن مجموعه کار میکنند تا به نوبه خود نواقص و نارسائیهای بهداشتی، غذائی، روحی روانی، آرامش و زیبائی محیط کار و .. را ترمیم نمایند. عمل آنها را میتوان به گونهای "تسبیح" نامید. پدیدههای جهان هستی نیز همچون افراد یک ارکستر، چشم به رهبر ارکستر دارند تا به فرمان او ساز مناسب خود را بزنند و کمبود این نغمه نعمت بخش را جبران نمایند.
با مقدمات فوق شاید آسانتر بتوان معنای تسبیح آسمانهای هفتگانه را، که آیه ذیل متضمن آن است، فهم کرد: (۱۸)
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ وَلَـکِن لاَّ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا
اسراء ۴۴-آسمانهای هفتگانه و زمین و هر که در آنهاست (با تبعیت گریز ناپذیر خود از قوانین خدا) او را تسبیح میکنند، و چیزی (در جهان) نیست مگر اینکه او را با ستایس تسبیح میکند، ولی شما تسبیح آنها را در نمییابید، همانا خدا (با وجود بی توجهی شما) بردباری آمرزگار است.
مرحله زمانی تشکیل هفت آسمان
بر حسب آنچه اخترشناسان میگویند، به ندرت ستارهای را میتوان یافت که همچون زمین دارای جوّ باشد. زمین نیز در آغاز آتمسفر امروزی را نداشت و طی فرآیندی از چرخه حیات گیاهی، به تدریج جوّ امروزی را پیدا کرد. اینهم از معجزات شگفتآور قرآن است که این نکته را نیز ناگفته نگذاشته است:
أَئِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِی خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ وَتَجْعَلُونَ لَهُ أَندَادًا ذَلِکَ رَبُّ الْعَالَمِینَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ مِن فَوْقِهَا وَبَارَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَا أَقْوَاتَهَا فِی أَرْبَعَةِ أَیَّامٍ سَوَاء لِّلسَّائِلِینَ ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء وَهِیَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَلِلْأَرْضِ اِئْتِیَا طَوْعًا أَوْ کَرْهًا قَالَتَا أَتَیْنَا طَائِعِینَ فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ
فصّلت ۹ تا ۱۲- بگو چرا (نقش) خدائی را که زمین را در دو دوران آفرید، نادیده میگیرید و برای او همتایانی قرار میدهید؟! این است صاحب اختیار و سرور جهانیان (نه دیگری).
و طی چهار دوران، کوههای ثابت را روی زمین پدید آورد و در آن برکت نهاد و مواد غذائی آن را متناسب با نیاز و درخواست (تکوینی موجودات) اندازه نهاد.
آنگاه به (تکمیل و تنظیم) آسمان پرداخت، در حالیکه هنوز گازی شکل بود و به آسمان و زمین (به زبان آفرینش) گفت: خواه و ناخواه ( به نظم و ترتیب) در آئید. گفتند: با میل و رغبت به (قبول) نظم در آمدیم.
سپس آن توده گاز را طی دو دوران به (صورت) هفت آسمان تقدیر کرد و به هر آسمانی برنامهاش را وحی کرد؛ (به این ترتیب که) آسمان نزدیکتر را با چراغهائی آراستیم و محفوظ داشتیم. این است تقدیر (اندازه گذاری و نظم) خدای فرا دست دانا. (۱۹)
تأخّر سامان دادن آتمسفر، پس از تکمیل آفرینش زمینی را، بار دیگر به گونهای خلاصه و جامع در قرآن بیان کردهاست:
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍعَلِیمٌ
سوره بقره ۲۹- اوست آنکه هر آنچه در زمین است به سود شما (در مسیر رشد و کمال انسان) آفرید، آنگاه به (تنظیم و تکمیل) آسمان پرداخت و آن را (به صورت) هفت آسمان سامان داد، و او به هر کاری تواناست. (۲۰)
هفت آسمان در ارتباط با هفت قشر زمین
که میدانیم، جوّ زمین مرکب از عناصری است که محصول فعل و انفعالات پوسته یا قشرهای درونی آن میباشد. ترکیب فعلی آتمسفر زمین ٪۷۹ ازت (Nitrogen) و ۲۰٪ اکسیژن و ٪۱ مجموع بقیه گازهاست. اکسیژن که مشخصه جوّ زمینی است، تقریباً به تمامه توسط گیاهان زمینی در فرآیند ویژه Cyano bacteria و احتمالاً خزههای دریائی تولید میشود. این عناصر در طبقات زیرین جو به حالت متراکم و عادی و در طبقات فوقانی به صورت رقیق و تجزیه شده مولکولی وجود دارند.
بالاترین طبقه جوّ نیز که طبقه مغناطیسی ( Magnetosphere) نامیده میشود، مستقیماً از پائینترین قشر، یعنی هسته زمین ناشی میشود. به این ترتیب یک جریان دائمی و بده بستان مستمر میان زمین و آسمان وجود دارد. نکته قابل ملاحظه این است که چنین هماهنگی و همکاری هنرمندانه نیز مورد عنایت قرآن برای یادآوری بندگان و شناخت پروردگار عالم قرار گرفته است:
اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا.
طلاق ۱۲ - خداست که هفت آسمان را بیافرید و از زمین نیز همانند آنها(طبقات مختلفی مقرر داشت)؛ امر خدا میان آسمانها و زمین مستمراً نازل میشود، (۲۱)(این حقایق را بیان کردیم) تا بدانید خدا بر هر کاری توانا (اندازهگذار) است، و دانش او بر هر چیزی احاطه دارد.
آیه فوق که در سال هفتم بعثت (بیستم بعثت) نازل شده است، به نظر میرسد آخرین آیهای باشد که با پیوند دادن میان هفت آسمان یا زمین، موضوع را خاتمه داده است.
آفرین به بنّای آسمان!
در تنظیم مطالبی که ارائه گردید، همانطور که در آغاز اشاره شد، ترتیب زمانی نزول آیات رعایت گردید. آخرین آیه ای که در ارتباط با موضوع جلب توّجه میکند، آیه ۲۲ سوره بقره است که از "بِنای آسمان" به عنوان "آیه" ای برای عبادت خدای یکتا یاد میکند.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء...
ای انسانها پروردگارتان را که شما و کسانی را که قبل از شما بودند آفرید عبادت کنید، باشد تا پروا بگیرید. همان که زمین را قرارگاه و آسمان را سرپناه شما قرار داد و ...
مردم عرب زبان معاصر نزول قرآن، به خیمه و هر نوع پوششی که آنها را از تابش آفتاب و باد و سرما و باران حفظ میکرد، بِنا می گفتند، اما نه آنها با چشم ظاهر بَنائی در آسمان خالی و یکنواخت می دیدند، و نه ما امروز (به استثناء
با عرض سلام
الان قسمت های زیادی از مطالب وبلاگ رو خوندم و خیلی خوشحال شدم آدم هایی مثل شما هنوز هم در جامعه ما پیدا میشند.
فقط اگه امکان داره فونت های نوشته ها رو یه کمی بزرگتر کنید.
مورد دیگه قالب وبلاگه، وقتی که آدم نظرات پست های مختلف رو باز می کنه خود به خود صفحه اصلی وبلاگ به ابتدای صفحه منتقل می شه و آدم مجبوره دو مرتبه اسکرول رو بچرخونه تا به نقطه اول منتقل بشه خودتون یه بار امتحان کنید متوجه می شید چی می گم. از اونجایی که حجم مطالب خیلی زیاده پیدا کردن پستی که مشغول مطالعه اون بودیم یه کمی مشکله. اگه بتونی این مشکل رو حل کنی خیلی خوب می شه.
در مجموع محتوای سایت عالیه
فعلا خدانگهدار
بسیار عالی
شکر خدارا که انسانهایی وجود دارند تا با منطق عقل حقایق قرآنی را توجیه و تفسیر کنند و از این راه کمتر انسانها دچار جمود فکری میشوند
شکرا لله