معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

نظریه ی امام جعفر صادق در باب پیدایش جهان

نظریه جعفر صادق در باب پیدایش جهان

مجمع مطالعات اسلامی استراسبورک 

 امام جعفر صادق راجع به بعضی از مسائل فیزیکی چیزهائی گفته که از لحاظ تئوری کوچکترین تفاوت با نظریه بوجود آمدن جهان در این عصر ندارد ویک دانشمند فیزیکی این دوره وقتی تئوری جعفر صادق را در مورد ایجاد دنیا میخواند تصدیق میکند که نظریه ایست مطابق با تئوری فیزیکی ایجاد دنیا در این عصر.

هنوز نظریه مربوط به پیرایش جهان در کادر قانون علمی قرار نگرفته و هرچه گفته اند تئوری است و ممکن است صحیح باشد یا نادرست جلوه کند.

تئوری جعفرصادق هم راجع به پیدایش دنیا همین طور است و در کادر قانون علمی قرار نگرفته تا این که بتوان آن را حقیقت غیر قابل تردید علمی دانست.

اما این مزیت را دارد که با این که در دوازده قرن قبل از این ابراز شده یا تئوری جدید فیزیکی راجع به پیدایش دنیا مطابقه میکند.

امام جعفر صادق راجع به دنیا چنین گفته است:

جهان از یک جرثومه بوجود آمد و آن جرثومه دارای دو قطب متضاد سبب پیدایش ذره گردید و آنگاه ماده بوجود آمد و ماده تنوع پیدا کرد و تنوع ماده ناشی از کمی یا زیادی ذرات آنها میباشد.

این تئوری با تئوری اتمی امروزی راجع بوجود آمدن جهان هیچ تفاوت ندارد و دو قطب متضاد دو شارژ مثبت و منفی درون اتم است و آن دو شارژ سبب تکوین اتم گردیده و اتم هم ماده را بوجود آورده و تفاوتی که بین مواد(یعنی عناصر )دیده میشود ناشی از کمی یا زیادی چیزهائی است که درون اتم عناصر موجود میباشد.

چند نفراز فیلسوفان یونان قدیم که در قرن ششم و پنجم قبل از میلاد بسر می‌بردند راجع به پیدایش دنیا نظرهائی ابراز کردند و (ذیمقراطیس )نظریه (اتم )را راجع به پیدایش دنیا ابراز کرد و بعید نمیدانیم که امام جعفر صادق از تئوری فیلسوف یونانی راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته و تئوری خود را با وقوف بر آن نظریه ها ابراز کرده است.

به احتمال قوی اگر امام جعفر صادق از نظریه فیلسوفان قدیم یونان اطلاع داشته آن تئوریها از همان راه که جغرافیا و هندسه وارد مدینه گردید به آن شهر رسیده بود یعنی از راه دانشمندان مصری از فرقه قطبی.

میتوانیم فکر کنیم که چون امام جعفر صادق از تئوری های دانشمندان قدیم یونانی که سیزده قرن یا دوازده قرن قبل از او میزیسته اند راجع به پیدایش جهان اطلاع داشته توانسته آن تئوری ها را تکمیل کند و راجع بوجود آمدن دنیا نظریه ای ابراز نماید که امروز علمای فیزیک آن را میپذیرند و هنوز نتوانسته اند نظریه ای جالب توجه تر از نظریه آن مرد راجع به پیدایش دنیا بگویند.

در این نظریه بر جسته ترین قسمت موضوع دو قطب متضاد است قبل از جعفر صادق فیلسوفان یونان و دانشمندان اسکندریه پی برده بودند که در هستی اضداد وجود دارد و بعضی از آنها گفتند که هر چیز را بایستی از ضد آن شنا خت.

اما در تئوری جعفر صادق تئوری مربوط با ضداد صریح بیان شده و این صراحت نه در نظریه فیلسوفان قدیم یونان وجود دارد و نه در نظریه دانشمندان مکتب علمی اسکندریه.

دانشمندان یونان و اسکندریه نظریه های خود را در مورد اضداد طوری بیان کرده اند که گوئی میخواسته اند راهی برای فرار داشته باشند و اگر دریافتندکه اشتباه کرده اند بتوانند گفته خود را پس بگیرند.

واضح است که از این جهت نظریه آنها به آن شکل ابراز شده که اطمینان نداشتند که اشتباه نمیکنند.

ولی جعفر صادق نظریه خود را صریح و بدون قید و شرط بیان کرده و در تئوری او (اگر )و (اما )وجود ندارد و صراحت نظریه اش ثابت میکند که میدانسته اشتباه نمینماید و نمیخواسته راه باز گشت را برای خود حفظ کند.

شیعیان میگویند تمام چیز هائی که امام جعفر صادق در مورد بوجود آمدن جهان و نجوم و فیزیک و عناصر و شیمی و ریاضیات و چیزهای دیگر گفت از علم امامت یعنی علم لدنی او بوده است.

اما مورخ نمی تواند علم جعفر صادق را لدنی بداند و دیگر این که تردید نداریم که جعفر صادق قبل از این که خود شروع به تدریس کند مدتی تحصیل میکرده و در جلسه درس پدرش حضور بهم میرسانیده است و مورخ نمیتواند مردی را که مدتی تحصیل میکرده دارای علم لدنی بداند.

تصور میکنیم که حتی شیعیان هم انکار کنند که جعفر صادق الفبا را از دیگران فرا گرفته بود و مردی که الفبا و مقدمات دیگر را از سایرین فرا گرفته چگونه از نظر یک مورخ میتوانید دارای علم لدنی باشد.

(مجمع مطالعات اسلامی در استراسبورک بزرگان اسلام را فقط از لحاظ تاریخی مورد تحقیق قرار میدهد.) یک مورخ او را یک دانشمند بر جسته میبیند و میفهمد که نیروی تفکر علمی او خیلی قوی تر از معاصرین بوده و آنچه در علوم مختلف گفته و کشف کرده از آن نیروی تفکر علمی سر چشمه میگرفته نه از یک علم لدنی و ملکوتی و یکی از چیز هائی که جعفر صادق در مورد پیدایش جهان گفته دو قطب متضاد است. اهمیت آنچه آن مرد گفت بعد از قرن هفدهم میلادی که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار شد. معاصرین او و کسانی که بعد از وی آمدند دو قطب متضاد را در شمار آنچه قدما گفتند معشر بر این که هر چیز بضد خود شناخته میشود محسوب کردند و اهمیت گفته جعفر صادق پس از این که وجود دو قطب متضاد در فیزیک به ثبوت رسید آشکار گردید و امروز هم در اتم شناسی و الکترونیک وجود دو قطب متضاد غیر قابل تردید است. ما علوم جعفر صادق را از جغرافیا و نجوم و فیزیک در مبحث پیدایش دنیا و عناصر شروع کرده ایم و لذا مبحث فیزیک جعفر صادق را ادامه خواهیم داد و بعد از آن به مباحث دیگر خواهیم رسید و میگوئیم در فیزیک جعفر صادق چیزهائی گفته که قبل از او کسی نگفت و بعد از وی تا نیمه دوم قرن هجدهم و قرن نوزدهم و بیستم بعقل کسی نرسیده که آنها را بگوید.

منبع : گروه نابغه www.groups.yahoo.com/group/nabegheha

علم راهی بسوی آفریدگار

کتاب علم راهی بسوی آفریدگار

گرد آوری از محمدعلی کوشش.

برای دانلود کتاب علم راهی بسوی آفریدگار کلیک کنید.

جهانی که ما در آن زندگی می کنیم چقدر بزرگ است؟

با گردش زمین به دور خورشید وضعیت ستارگان نزدیکتر که از زمین دیده می شوند، نسبت به ستارگان دورتر کمی تغییر می کند؛ این پدیده را همان طور که قبلاً گفتیم اختلاف منظر parallax می نامند و ستاره شناسان با کمک این پدیده می توانند فاصله ستاره های نزدیک را بدست آورند.
در سال 1836 فردریش بسل دانشمند آلمانی با کمک تلسکوپی که طراحی کرده بود اولین نفری بود که فهمید موقیعت یک ستاره با گردش زمین به دور خورشید تغییر می کند. او دریافت ستاره ای که دیده است 700.000 برابر فاصله زمین تا خورشید را دارد.

4- کهکشان راه شیری :
خورشید و میلیارد ها ستاره دیگر در مجموعه ایی قرار دارند به نام کهکشان راه شیری. کهکشان راه شیریِ ما به اندازه ای بزرگ است که با سرعت نور، زمانی در حدود 100.000 سال طول می کشد تا از یک طرف آن به طرف دیگرش برویم.
معمولاً ستاره دورتر کمرنگ تر به نظر می رسند: این نشانه ای است که ستاره شناسان برای پیدا کردن فاصله ی بعضی از ستاره گان استفاده می کنند. اما در این روش مشکلی بزرگ وجود دارد: آنها در ابتدا باید بدانند ستاره در واقع چقدر روشن است تا بتوانند بگویند چقدر دور است. چون ممکن است یک ستاره ی نزدیک در واقع ستاره ی کم نوری باشد، و به همین دلیل کم نور به نظر برسد. در نتیجه ممکن است به اشتباه فکر کنیم که این ستاره در فاصله دوری قرار دارد. پس ابتدا باید روشنایی حقیقی ستاره را بدانیم تا بتوانیم روشنایی ظاهری را با روشنایی حقیقی مقایسه کنیم و فاصله را بدست آوریم.
در سال 1908 هنریتا لویت روشی برای بیان روشنایی بعضی ستارگان با روشنایی متغیر پیدا کرد. در این روش با مشاهده مقدار زمانی که طول می کشد آنها تاریک یا روشن تر بشوند، می توان درخشندگی حقیقی آنها را به دست آورد. این روش منجر به بدست آوردن مقدار شعاع کهکشان راه شیری شد.
مدل سازی: کهکشان راه شیری چقدر بزرگ است ؟
زمانی که برای بیان بزرگی کهکشان از مقیاس سال نوری استفاده کنیم، شاید برای خیلی ها که با بزرگی آن آشنایی ندارند، مقیاس خوبی نباشد. لذا از مقیاس دیگری استفاده می کنیم: تصور کنید تمام منظومه شمسی ما به اندازه سکه ای باشد، در این صورت خورشید به اندازه ذره ایی ریز در مرکز سکه و سیارات نیز بصورت ذراتی بسیار ریزتر در سطح سکه خواهند بود.
در این مقیاس اندازه کهکشان راه شیری برابر با اندازه ایالات متحده آمریکا خواهد بود! نزدیکترین ستاره هم به خورشید یعنی پروکسیما -قنطورس در حدود سکه ای است که به اندازه دو برابر طول زمین فوتبال با خورشید فاصله دارد و این نمونه ای از پراکندگی ستارگان در منطقه ای از کهکشان راه شیری است که خورشید در آن قرار دارد.

2- تعیین فواصل بروش اختلاف منظر

خورشید به اندازه ایی دور است که حتی سریع ترین شاتل های فضایی برای رسیدن به آن باید هفت ماه پرواز کنند. به خاطر همین فاصله زیاد است که خورشید با اندازه ی میلیون ها برابر اندازه زمین، از اینجا اینقدر کوچک به نظر می رسد.
سیصد سال پیش ستاره شناسی به نام «ادموند هالی» راهی برای اندازه گیری فاصله زمین تا خورشید و زهره بدست آورد . بدست آوردن این فاصله ها کمک کرد تا برای اولین بار مقیاس درستی از تمام منظومه شمسی بدست آید.
هالی دریافت که سیاره زهره هر 121 سال از جلوی خورشید عبور می کند. موقعیت سیاره زهره نسبت به خورشید برای دو ناظر زمینی که از دو نقطه مختلف این منظره را تماشا می کنند متفاوت بنظر می آید. میزان این تفاوت به فاصله ایی که خورشید و زهره از زمین دارند بستگی دارد.
در سال 1761 با مشاهده گذر زهره از مقابل خورشید توسط ستارشناسان سرتاسر دنیا مقدار فاصله خورشید از زمین با دقت بیشتری بدست آمد. این مقدار بطور میانگین در حدود 150 میلیون کیلومتر محاسبه شد.
امتحان کنید؛ چگونه تغییر مسیر دید باعث یک تفاوت در راستای دید می شود؟
انگشت اشاره یتان را در مقابل صورت خود در فاصله 20 سانتی متری قرار دهید. سپس یک چشم خود را ببندید، به راستایی که در آن راستا انگشت خود را می بینید دقت کنید. مثلاً ممکن است که انگشت خود را در راستای یک چراغ ببینید، حالا این چشمتان را ببنید و چشم دیگر را باز کنید. آیا جای شصت شما عوض شده ؟! یعنی آن را در راستایی دیگر می بینید؟ حالا انگشتتان را نزدیک بینی خود قرار دهید و این آزمایش را بار دیگر امتحان کنید. آیا می توایند متوجه جابجا شدن بیشتر انگشت خود شوید؟ یعنی زمانی که انگشت خود را در فواصل مختلف از چشمانتان نگه می دارید، با نگاه از چشم چپ و چشم راست، آن را در راستاهای مختلف می بینید. پس می توان با توجه به میزان جابجا شدن راستای دید، فاصله ی جسم را بدست آورد.
ستاره شناسنان این پدیده را اختلاف منظر (parallax) می نامند: یک شیء نزدیک در فواصل مختلف اختلاف منظر های مختلفی از خود نشان می دهد.
ستاره شناسانی که در سال 1761 فاصله خورشید را بدست آوردند، از چنین روشی استفاده کردند: به این صورت که خورشید بعنوان زمینه ثابت فرض شد و سیاره زهره هم مانند انگشت دست عمل می کرد؛ وقتی که از 2 نقطه مختلفِ زمین به آن نگاه می شد، مانند این بود که جای چشمان خود را عوض کردیم و با جابجایی که در مکان زهره نسب به خورشید به دست آمد، توانستند فاصله زهره را بدست بیآورند.

3- ستارگان دیگر :

با گردش زمین به دور خورشید وضعیت ستارگان نزدیکتر که از زمین دیده می شوند، نسبت به ستارگان دورتر کمی تغییر می کند؛ این پدیده را همان طور که قبلاً گفتیم اختلاف منظر parallax می نامند و ستاره شناسان با کمک این پدیده می توانند فاصله ستاره های نزدیک را بدست آورند.
در سال 1836 فردریش بسل دانشمند آلمانی با کمک تلسکوپی که طراحی کرده بود اولین نفری بود که فهمید موقیعت یک ستاره با گردش زمین به دور خورشید تغییر می کند. او دریافت ستاره ای که دیده است 700.000 برابر فاصله زمین تا خورشید را دارد.

4- کهکشان راه شیری :
خورشید و میلیارد ها ستاره دیگر در مجموعه ایی قرار دارند به نام کهکشان راه شیری. کهکشان راه شیریِ ما به اندازه ای بزرگ است که با سرعت نور، زمانی در حدود 100.000 سال طول می کشد تا از یک طرف آن به طرف دیگرش برویم.
معمولاً ستاره دورتر کمرنگ تر به نظر می رسند: این نشانه ای است که ستاره شناسان برای پیدا کردن فاصله ی بعضی از ستاره گان استفاده می کنند. اما در این روش مشکلی بزرگ وجود دارد: آنها در ابتدا باید بدانند ستاره در واقع چقدر روشن است تا بتوانند بگویند چقدر دور است. چون ممکن است یک ستاره ی نزدیک در واقع ستاره ی کم نوری باشد، و به همین دلیل کم نور به نظر برسد. در نتیجه ممکن است به اشتباه فکر کنیم که این ستاره در فاصله دوری قرار دارد. پس ابتدا باید روشنایی حقیقی ستاره را بدانیم تا بتوانیم روشنایی ظاهری را با روشنایی حقیقی مقایسه کنیم و فاصله را بدست آوریم.
در سال 1908 هنریتا لویت روشی برای بیان روشنایی بعضی ستارگان با روشنایی متغیر پیدا کرد. در این روش با مشاهده مقدار زمانی که طول می کشد آنها تاریک یا روشن تر بشوند، می توان درخشندگی حقیقی آنها را به دست آورد. این روش منجر به بدست آوردن مقدار شعاع کهکشان راه شیری شد.
مدل سازی: کهکشان راه شیری چقدر بزرگ است ؟
زمانی که برای بیان بزرگی کهکشان از مقیاس سال نوری استفاده کنیم، شاید برای خیلی ها که با بزرگی آن آشنایی ندارند، مقیاس خوبی نباشد. لذا از مقیاس دیگری استفاده می کنیم: تصور کنید تمام منظومه شمسی ما به اندازه سکه ای باشد، در این صورت خورشید به اندازه ذره ایی ریز در مرکز سکه و سیارات نیز بصورت ذراتی بسیار ریزتر در سطح سکه خواهند بود.
در این مقیاس اندازه کهکشان راه شیری برابر با اندازه ایالات متحده آمریکا خواهد بود! نزدیکترین ستاره هم به خورشید یعنی پروکسیما -قنطورس در حدود سکه ای است که به اندازه دو برابر طول زمین فوتبال با خورشید فاصله دارد و این نمونه ای از پراکندگی ستارگان در منطقه ای از کهکشان راه شیری است که خورشید در آن قرار دارد.

5- کهکشان های دیگر

در سال 1924 ادوین هابل اولین شواهد را مبنی بر وجود کهکشان هایی فراتر از کهکشان راه شیری پیدا کرد. بعدها کهکشانهای دیگری نیز کشف شدند. پیش از هابل، کهکشانها را با سحابی اشتباه می گرفتند، ولی هابل نشان داد که این لکه های مه آلود در واقع مجموعه هایی هستند شامل میلیاردها ستاره که خارج از مجموعه ی راه شیری قرار دارند. تا به امروز میلیارد ها کهکشان کشف شده است.
اما نزدیک ترین کهکشان ها به کهکشان ما به اندازه ای دور هستند که نور آنها میلیون ها سال طول می کشد تا به ما برسد. یعنی تصویری که ما از آنها می بینیم ظاهری را که آنها میلیون ها سال قبل داشته اند، نشان می دهد و ممکن است خیلی از آنها دچار تحولاتی شده باشند و ما تا میلیون ها سال بعد بی خبر می مانیم تا نور آنها به ما برسد . بعنوان مثال نزدیکترین کهکشان به کهکشان ما یعنی کهکشان آندرومدا حدود 2میلیون سال نوری از ما فاصله دارد ؟!! یعنی تصویری که ما امروز از آن می بینیم تصویر 2 میلیون سال قبل آن می باشد.
کهکشانی که دورتر باشد کوچکتر به نظر می رسد. با این روش می توانید به ملاکی دشوار برای دوری و نزدیکی کهکشان ها دست پیدا کنید. اگر چه کهکشان ها اندازه و شکل های متفاوتی دارند، با این حال اگر یک کهکشان مارپیچی شبیه کهکشان ما باشد می توانیم فرض کنیم تقریباً دارای همان اندازه است؛ بنابراین اگر یک کهکشان مارپیچی نصف کهکشان مارپیچی دیگر به نظر برسد، احتمالاً 2 برابر دورتر است.

دانلود کلیپ سخنان دکتر علی نیری در باره ی بزرگی کائنات(در برنامه فرامرز فروزنده) 

و بین این ستاره گان هزاران و گاهی میلیون ها سال نوری فاصله وجود دارد. 

قرآن کریم در ۱۴۰۰ سال پیش به این موضوع می پردازد:

فَلا اُقْسِمُ بِمَوَاقِع النُّجُومِ – وَ إنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ – إنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ

واقعه: ۷۵-۷۷

” به فواصل ستارگان سوگند یاد می کنم – سوگندی ه وقتی فواصل را دانستید سوگند بسیار بسیار بزرگی خواهد بود – که این قرآن، قرآن پرباری است “

خدا را باور کن انفجار بزرگ

بسم الله الرحمن الرحیم  



برای ورود به وبلاگ جدید ما "خدا دین علم"(آرشیو فایل های صوتی)کلیک کنید.  

این هستی بزرگ و حیرت آور که حدی جلودار آن نیست کنجکاوی انسان را در هر زمانی برانگیخته است. انسان می خواست و میخواهد بداند این هستی چگونه پدیدار شد و کجا و چه وقت به پایان میرسد و چه قوانینی در بین نظام دقیق آن حکم فرماست.

دانشمندان بسیاری در طول دوره های طولانی تحقیقات زیادی راجع به این موضوع انجام داده اند و نظریه های بسیاری در این باره ارائه شده است . در قرن 19اندیشه ی غالب این بود که هستی انتهایی ندارد و از موادی تشکیل شده که از ازل وجود داشته و تا ابد باقی می ماند.

این فکر نظر اصلی فلسفه ی مادی را تشکیل می داد  که از ازلی و ابدی بودن وجود دفاع می کرد و در همان هنگام، بودن خالقی برای این هستی را انکار می کرد.

فلسفه ی مادی فلسفه ای است که ماده را وجود مطلق می پندارد و هیچ چیز را جز این نمی پذیرد.

این فلسفه که در تارخ متداوم بوده از زمان یونانیان وجود داشته و در قرن 19 قوی شده و شهرت یافت و به فلسفه ی مادی کارل مارکس منجر گردید.

http://almez.pntic.mec.es/~jmac0005/ESO_Geo/TIERRA/Fotos/bigbang.JPG

مادی گرایان در فلسفه ی الحادی مهمترین فلسفه را هستی بی نهایت در نظر گرفتند. برای مثال فیلسوف مادی جورج بولیدز را می بینیم که در کتابش – مبادی اولیه برای فلسفه – می گوید هستی چیزی خلق شده نیست …واگر هستی مخلوق باشد پس ضروری است که از طرف خدا در یک لحطه آفریده شده باشد.

وقتی که بولیدز ظهور هستی و خلق شدنش را بر اساس همان نظریه ی هستی بی نهایت و ساکن که در قرن نوزده غالب بوده انکار می کند، چنین تصوری را داشته که نظریه ای را در حال ارائه دادن است که علم هم  آن را ثابت کرده است. ولی تکنولوژی و علم در قرن بیست توسعه ی بسیاری یافتند و نظریه ی هستی ساکن را نابود کردند و آن را از ریشه در آوردند و حال که ما در قرن 21 هستیم میدانیم که هستی بدایتی داشته است.

ما میدانیم هستی در نتیجه انفجاری عظیم خلق شده که فیزیک جدید آن را با مشاهده ها و حساب و کتاب ها وتجربه های بسیار ثابت کرده است. 

http://astroph.persiangig.com/sahabkhrchang.jpeg

و امروزه این حقیقت توسط تمام اقشار علم مورد قبول  واقع شده واین اکتشافات در واقع انقلابی در علم محسوب می شود.

در سال 1929 دانشمند اختر شناس آمریکایی هابل در رصد خانه اش به اکتشافاتی دست یافت که که از مهمترین اکتشافات تاریخ بود.

هنگامی که او با تلسکوپی عظیم در آسمان دقت میکرده است، متوجه می شود که ستاره ها نور قرمزی را می فرستند که به طور فرضی با دوری ستاره متناسب است و این بدان معنا بود که آن ستاره از ما دور می شود .

در مشاهدات هابل طیف های ستارگان به سمت رنگ قرمز متمایل می شدند واین بدین معنی بود که ستارگان به طور دائم از ما در حال دور شدن هستند و این کشف صدایی گسترده در علم پدید آورد.

هابل چیز مهم دیگری را نیز کشف کرد و آن این بود که ستارگان و کهکشان ها تنها از ما دور نمی شوند بلکه در بین خود نیز در حال دور شدن هستند پس در این هستی که اشیا در حال دوری ازیکدیگر هستند فقط میتوانیم به این نتیجه برسیم که هستی توسعه و امتداد می یابد.

هستی هر چه توسعه بیابد فاصله ی اشیا هم از هم بیشتر و بیشتر می شود و این حقیقت قبل از هابل هم کشف شده است. در واقع آلبرت انشتین که از بزرگترین دانشمندان قرن بیستم به حساب می آید با حساب و کتاب هایی که در فیزیک نظری به دست آورده بود به نتیجه می رسد که هستی نمی تواند ساکن باشد ولی به دلیل این که با تفکر هستی ساکن مخالفت نکند که در آن موقع  تفکر غالب بوده اکتشاف خودش را کنار گذاشت. بعد گفت که این رفتارش بزرگترین اشتباهی بوده که مرتکب شده است.

حال میخواهیم بدانیم هستی در حال گسترش است یعنی چه؟

تا وقتی که هستی ما در حال گسترده شدن است پس ما اگر به عقب برگردیم به عنوان نتیجه ای منظقی به این حقیقت دست می یابیم که هستی از یک نقطه آغاز تشکیل شده و محاسبه ها نشان داده تمام جسمی که از هستی پدیدار شده در این نقطه متمرکز شده بوده که حجمی معادل صفر داشته . تمام هستی از انفجار این این نقطه پدیدار شده است.

به این انفجار که بدایت هستی را تشکیل داده انفجار بزرگ  و به این نظریه ، نظریه ی انفجار بزرگ گفته می شود.

حقیقت این است که گفتن از حجمی معادل صفر گفته ای نظری است که علم برای این که بتواند مفهوم عدم و نیستی را تعریف کند _که از خیال انسان فراتر است_ از تعبیر نقطه با حجم صفر استفاده می کند. در واقع مفهوم نقطه ای با حجم صفر یعنی همان نیستی یعنی این که هستی از نیست آفریده شده است.

این حقیقت بسیار بزرگ که علم در اواخر این قرن به آن رسیده، بیش از 14 قرن پیش به وسیله ی قرآن به ما بیان شده است.

« وَالسَّمَاء بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ

و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم و بى‏گمان ما [آسمان] را گستردیم (47) الذاریات »

نظریه ی انفجار بزرگ نشان داد که مواد موجود در هستی در کنار هم بودند سپس از هم گسسته شدند و این حقیقت را قرآن 14 قرن پیش زمانی که آگاهی های انسان از هستی بسیار کم بوده این گونه  بیان کرده:

« أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ

آیا کسانى که کفر ورزیدند ندانستند که آسمانها و زمین هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زنده‏اى را از آب پدید آوردیم آیا [باز هم] ایمان نمى‏آورند (30) الانبیاء »

دانشمندان اخترشناسی که به فلسفه ی مادی معتقد بودند ، در برابر نظریه ی انفجار بزرگ مقاومت کردند و سعی کردند اندیشه ی هستی بی نهایت و ازلی را پایدار نگه دارند، اما نتوانستند.

رادینگتون یکی از فیزیکدانان مادی گرا می گوید: این نظریه که طبیعت ناگهانی ظهور کرده به نظرم شرم آور است.

فرد هویل – دانشمند انگلیسی- بیشتر از دانشمندان دیگر از نظریه ی انفجار بزرگ عصبی شد. او کسی بود که نظریه ی هستی مستقر و ساکن را ارئه داد. نظریه ای که شبیه نظریه های غالب در قرن نوزده بود و دقیقا مخالف نظریه ی انفجار بزرگ بود.

طرفداران این نظریه مدت زمانی طولانی در برابر نظریه ی انفجار بزرگ مقاومت کردند، ولی علم برضد آن ها عمل کرد.

در سال 1948جورج گامو گفت: اگر انفجار بزرگی وجود داشته پس ضروری است این انفجار تشعشعات نوری را از پس خود بر جای گذارد و نیز گفت که باید این تشعشعات در تمام نواحی هستی به طور مساوی وجود داشته باشد.

این گفته خیلی زود ثابت شد.

در سال 1965 دو دانشمند به نام های “آرونو پنزیاس” و “رابرت ویلسون” این تشعشعات را هنگام یکی از آزمایشات خود کشف کردند و نام دورنمای انرژی تابشی (شعاع های هستی)  را برآن گذاشتند. زیرا مصدر آن زمین نبوده، بلکه در تمام هستی منتشر شده  و نیز دریافتند که این تشعشعات، تشعشعات بازمانده از دوره های اولیه ی انفجار بزرگ بوده است. این کشف سبب شد که هر دو جایزه ی نوبل را دریافت نمایند.

در سال 1989 سازمان ناسای آمریکا ماهواره ای را برای به دست آوردن اطلاعت در مورد همین پرتوهای هستی به فضا فرستاد. این ماهواره که بر آن نام کوب را گذاشتند، دارای دستگاه های به روز و حساسی بود و برای اندازه گیری تنها 8 دقیقه  زمان نیاز داشت تا حرف “پنزیاس” و “ویلسون” را اثبات و تشعشعات باقی مانده از انفجار بزرگ را کشف کند.

این کشف (که به آن بزرگترین کشف آسمانی در طول قرن ها  گفته شد) برهان و دلیلی بزرگ و واضح بر وقوع انفجار بزرگ بود.

دلیل مهم دیگر (درمورد وقوع انفجار بزرگ) مقدار هیدروژن و هلیم موجود در هستی است. در واقع مشخص شده که نسبت این دو گاز در حال حاضر با نسبتی که باید از آنها (با توجه به زمان فرضی سپری شده از انفجار بزرگ) وجود داشته باشد تطابق می کند.

دلیل دیگر بر وقوع انفجار بزرگ، وجود هیدروژن است. چرا که اگر هستی بدایتی نداشت، می بابیست تمام هیدروژن به هیلیم می سوخت.

تمام این دلایل واضح منجر به قبول عمومی نظریه ی انفجار بزرگ شد.

“فرد هویل” و “دنیس سیاما” که از نظریه هستی مستقر برای سالها دفاع کردند، درشرایط سختی افتاده بودند که از طریق تایید خود “سیاما” از نظریه ی انفجار بزرگ می توانیم آن را بفهمیم :

از نظریه ی هستی مستقر برای این که صحیح بوده دفاع نکردم، بلکه به دلیل “رغبت خودم برای صحیح بودنش” از آن دفاع کردم. اما بعد از این که دلایل تراکم مشخص شد برای ما نیز تبیین گشت که بازی تمام شده و باید نظریه ی هستی مستقر را رها کرد.

پروفوسور جورج آبل از دانشگاه کالیفرنیا به پیروزی نهایی نظریه ی انفجار بزرگ اشاره می کند و می گوید:

دلایل موجود در حال حاضر به این نکته اشاره می کند که هستی میلیارد ها سال قبل، از انفجار بزرگی نشأت گرفته است. به همین دلیل دیگر برای ما چاره ای نمانده جز قبول “نظریه ی انفجار بزرگ”.

با پیروزی این نظریه  مفهوم ماده ی ازلی از بین رفت و مفهومی که اساس نظریه ی مادی را تشکیل می داد  به جزئی از تاریخ پیوست .

اما سوال این است که چه چیزی قبل از انفجار بزرگ وجود داشته و چه کسی است که هستی را از نیستی آفریده است؟

 بدون شک این سوال حقیقتی فلسفی را به ذهن انسان می آورد، همانگونه که “ادینگتون” در مورد آن گفت که حقیقتی شرم آور برای یاران فلسفه ی مادی بوده، زیرا که به وجود خالقی برای این هستی اشاره می کند.

فیلسوف ملحد معروف “انتونی فلو” در این باره می گوید :

اعتراف از جهت نفسانی به نفع انسان است، و من اعتراف می کنم که قطعا انفجار بزرگ چیزی بسیار شرم آور برای ملحدان بوده است. زیرا که علم، اندیشه ای را اثبات کرد که کتاب های دینی از آن دفاع می کردند. این اندیشه که هستی بدایتی داشته است.

###################################################

بسم الله الرحمن الرحیم

خدا را باور کن (عجایب پس از انفجار)

 

جورج گرین اشتاین می نویسد: هر بار که در دلایل دقت کردیم همواره با همان حقیقت رو به رو شدیم ، و آن این است که نیرویی فراتر از طبیعت در  پیدایش این هستی دخالت داشته است.

به استثنای کسانی که به الحاد به شکلی کورکورانه متمسک هستند، دانشمندان اکنون این را می پذیرند که هستی خالقی دارد، با قدرتی پایان ناپذیر. خالقی که هم ماده  و هم زمان را آفرید و از هر دوی آن ها منزه است (به عبارتی دیگر از زمان و مکان منزه است).

فیزیک دان آمریکایی هوگ روس می گوید: اگر ماده و زمان با هم در نتیجه ی انفجار بزرگی پیدا شده باشند پس بر به وجود آورنده ی زمان و مکان لازم است که مستقل از آن دو باشد، و این به ما نشان می دهد که خالق، از همه ی ابعاد و اندازه گیری ها فراتر است.

انفجار بزرگ با فرو پاشی نقطه ای آغاز شد که ماده در آن متمرکز شده بود، آن هم با سرعتی بسیار زیاد. این ماده همه جا گسترده شد و کهکشان ها، ستارگان، خورشید، دنیا  و تمام اجرام آسمانی را به صورت متوازن و دارای نظامی زیبا آفرید. علاوه بر این قوانینی شکل گرفت که انسان آن قوانین را فیزیک نامید. قوانینی که درهمه جای هستی معتبر است و از زمان ظهورش قبل از 15 بیلیون سال تغییر نکرده و نظامی دقیق به وجود آورده که اگر تنها 1میلی متر نظم آن به هم بخورد، همه چیز دچار اختلال می شود.

ما می دانیم انفجار ها فقط خرابی به باور می آورند و نظام اولیه را مختل می کنند . حال اگر ببینیم که پس از انفجاری نظامی دقیق بر جای مانده، معنای آن این است که پشت آن دخالتی غیر معمول و فوق طبیعی وجود داشته،  دخالتی که تمام ذرات ماده ای پراکنده را تحت سیطره ای زیبا و در بین نظامی هماهنگ و متوازن جمع کرده است.

“فرد هویل” که سال ها نسبت به نظریه ی انفجار بزرگ ( بیگ بنگ) اعتراض کرد، نهایتا این موضع را پذیرفت و گفت: نظریه ی انفجار بزرگ می گوید که هستی در نتیجه ی انفجاری بزرگ شکل گرفته ، ولی ما میدانیم که هر انفجاری ماده را پراکنده می کند آن هم بدون هیچ نظمی، ولی بیگ بنگ عکس این را انجام داد، به شکلی که پر از راز است. یعنی این که ماده را با هم برای تشکیل کهکشان ها جمع کرد.

 و شکی نیست که اگر نظامی دقیق در نتیجه ی بیگ بنگ رخ داده باشد، پس باید دخالتی الهی در هر لحظه از لحظات این انفجار بزرگ موجود باشد. از طرف دیگر پیدایش زمین بسیار شگفت انگیز است؛ سیاره ای که مناسب زیستن است و غیر ممکن است که همه شرایط لازم برای قابل حیات بودن سیاره ی ما در نتیجه ی تصادفات پراکنده باشد.

فیزیک دان نظری پروفیسور “پاول دیویس” تحقیقاتی در زمینه ی سرعت پراکنده شدن هستی انجام داد و فهمید که این سرعت به اندازه ای دقیق است که عقل آن را باور نمی کند. او میگوید: محاسبات نشان می دهد که سرعت گسترده شدن هستی در سیری حرکت می کند که باورش سخت است، به نحوی که اگر گسترده شدن هستی ذره ای آهسته تر از سرعت فعلی آن بود، به سمت خرابی داخلی در نتیجه ی جاذبه می رفت و اگر این سرعت ذره ای بیشتر از سرعت فعلی آن بود، ماده ی هستی و خود هستی پراکنده می شد. و اگر سرعت انفجار از سرعت فعلی به اندازه ی “یک به روی ده به توان هیجده” (0.000000000000000001) متفاوت بود، این کافی بود تا توازن لازم مختل گردد. پس انفجار بزرگ انفجاری معمولی نیست بلکه کاری حساب شده از تمامی جهات و بسیار منظم است.

 

“استیفان هاوکینگ” فیزیک دان مشهور در کتاب تاریخ مختصر زمان می گوید: توازن های موجود در هستی بر اساس محاسباتی دقیق بنا شده و فراتر از آن است که ما توان درک آن را داشته باشیم. و در مورد سرعت گسترش هستی می گوید: سرعت گسترش هستی سرعتی بسیار باور نکردنی است، تا اندازه ای که اگر در ثانیه ی اول انفجار، این سرعت از “یک به روی ده به توان پانزده” (0.000000000000001) کمتر بود هستی به دور خود خراب می شد، قبل از این که به وضع امروزی اش برسد.

“پاول دیویس” توازن لازم این هستی را شرح می دهد و می گوید: بسیار سخت است که عقل مدرکی را انکار کند که بنیه ی این هستی را آفریده و مبتنی بر محاسبات بسیار حساس است. این ارقام بسیار دقیق که در اصل موازنات هستی وجود دارد دلیلی بسیار قوی بر وجود تصمیمی در ضمن هستی است.

در مورد این حقیقت دانشمند اختر شناس  “جورج گرین اشتاین” می نویسد: هر بار که در دلایل دقت کردیم همواره با همان حقیقت رو به رو شدیم که قدرتی دانا و فوق طبیعی در  پیدایش این هستی دخالت داشته است.

اگر ما در نظام دقیق هستی تأمل کنیم می بینیم که پیدایش هستی و توازن موجود  و عمل منظم آن خیلی پیچیده است، به نحوی که نمی توان با تصادفات توصیفش کرد.

بدین معنا که کاملا غیر ممکن است پیدایش تمام این نظام دقیق و توازن حساس آن در پشت انفجاری حیرت آور، در نتیجه ی تصادفاتی کورکورانه باشد.

و پیدایش این نظام بعد از انفجاری بزرگ غیر ممکن است مگر در نتیجه ی خلقتی با نیروی ماورای طبیعت.

این نظام دلالت بر وجود خالقی دارد که هستی را از نیستی آفرید و خلقتش را با تمام دقت نظم بخشید  و او الله، پروردگار جهانیان است.

 

و صلی الله علی خاتم انبیاء و المرسلین و الحمد لله رب العالمین و لا اله الا هو الرحمن الرحیم

http://www.tabesh.net

مطابقت های علم زیست شناسی روز با آیات قرآن

مطابقت یافته های زیست شناسی و آیات قرآنی

به خصوص در مورد جهان شگفت انگیز جنین و مراحل رشد جنین

کلاً اهداف نگرشی ( تغییر در رفتار ) درس زیست شناسی ( این است که )

1-  به پدیده های زیستی به عنوان نشانه های حاکمیت تدبیر الهی در جهان بنگریم

2-  با مطالعه و برسی و پدیده های زیستی به علم و قدرت خالق آنها پی ببریم

همانطور که در آیۀ 53 سورۀ فضیلت می فرماید:

بسم الله الرحمن الرحیم

سنر یهم آیا تنافی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه  الحق (به زودی آیات خود را راجع به کیهان و خود شناسی و به بشر ارائه خواهیم داشت تا روشن شود برای ایشان به درستی که او حق است)

آیات آفاقی : همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقی بر آنها حاکم است و آفرینش انواع جانداران و گیاهان و کوه ها و دریاها با عجائب و شگفتی های بی شمارش و موجودات گوناگون اسرار آمیزش که هر زمان اسرار تازه ای از خلقت آنها کشف می شود هر یک آیه و نشانه ای است بر حقانیت ذات پاک او .

آیات انفسی : همچون آفرینش دستگاه های مختلف جسم انسان و نظامی که بر ساختمان حیرت انگیز مغز و حرکات منظم قلب و عروق و بافتها و استخوان ها و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحم مادران ، تعداد سلولهای یک انسان متوسط 60 تریلیون است که 28 میلیارد آن سلول عصبی است و هر سلول شبیه یک کامپیوتر عمل می کند و از آن بالاتر اسرار و شگفتی های روح انسان می باشد که هر گوشه ای از آن کتابی است از معرفت پرودگار و خالق جهان .

در پایان این آیه بیان لطیف و جالب را با جملۀ زیبا و پر معنای دیگری تکمیل کرده می افزاید .

اولم یکف بربک انه علی کل شیء شهید (آیا کافی نیست که پروردگارت بر هر چیز شاهد و گواه است .)

چه شهادتی از این بر تر و بالا تر که با خط تکوین ، قدرت خویش را بر پیشانی همۀ موجودات نوشته است .

در صفحه برگهای درختان ، در لا به لای گل برگها و در میان طبقات اسرار آمیز مغز و بر روی پرده های ظریف چشم بر صفحه آسمان و بر قلب زمین و خلاصه بر همه چیز نشانه های توحید خود را نوشته و گواهی دهده است .

درقرآن مسائل علمی بیان شده است که بعد ها دانشمندان به اسرار شگفت انگیز آن پی برده اند چنانچه در آیه 3 سوره رعد می فرماید :

و من کل الثمرات جعل فیها زوجین اثنین ( از تمام میوه ها دو جفت در زمین قرار دارد )

اشاره به این که درختان میوه موجودات زنده ای هستند که دارای سلولهای نر و ماده می باشند که از طریق لقاح  بارور می شوند دارد . اگر لینه دانشمند و گیاه شناس معروف سوئدی در اواسط قرن 18 میلادی موفق به کشف زوجیت عمومی و همگانی در جهان گیاهان شد . قرآن مجید در 1400 سال قبل از آن ، این حقیقت را فاش ساخت و این خود یکی از معجزات علمی قرآن مجید است که بیانگر عظمت این کتاب بزرگ آسمانی   می باشد .

همچنین از آنجا که زندگی انسان و همۀ موجودات زنده و مخصوصاً گیاهان و میوه ها بدون نظام دقیق شب و روز امکان پذیر نیست در قسمت دیگر این آیه از این موضوع سخن به میان آورده می گوید .

یغشی اللیل النهار :  خداوند به وسیلۀ شب روز را می پوشاند و پرده بر آن می افکند

چرا که اگر پرده تاریک شب نباشد ، نور مداوم آفتاب ، همۀ گیاهان را می سوزاند و اثری از میوه ها و بطور کلی از موجودات زنده بر صفحۀ زمین باقی نمی ماند .

در پایان آیه می فرماید :

 ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون  .( در اینها آیات و نشانه های است برای آنها که تفکر می کنند .)

اما در مورد جهان شگفت انگیز جنین

در هفت سوره از سوره های قرآن اشاره به آفرینش انسان و چگونگی خلقت او شده است و در آیۀ 14 سوره نوح می فرماید :

   و قد خلقکم اطوارا    : ( خداوند شما را در اطوار و مراحل مختلفی بیافرید .)

مرحلۀ اول : در آیه 12 سورۀ مومنون می فرماید :

و لقد خلقنا الانسان من سلاله من طین . (ما انسان را از عصاره و فرآورده های خاک آفریدیم .)

چرا که نطفۀ انسان مولود غذاهای گوناگونی است که از گیاهان و جانوران سرچشمه می گیرد – جانوران هم از گیاهان تغذیه می کنند و گیاهان بخشی از مواد مورد نیاز خود را از خاک می گیرند بنابر این نطفۀ انسان که بعد ها بصورت انسان در می آید مولود خاک می باشد .

در مرحلۀ دوم : در آیه 54 سورۀ فرقان می فرماید:

هو الذی خلق من الماء بشراً ........   . ( اوست خدائی که بشر را از آب بیافرید )

در مرحلۀ دوم می توان گفت انسان از آب آفریده شده است .

زیرا از نظر زیست شناسان ، انسان به اسفنجی می ماند که او را آب فراگرفته است یک فرد 70 کیلویی حدوداً 65 در صد وزن بدن را آب تشکیل می دهد ، 50 لیتر آب دارد و این نسبت ثابت است و غیر ممکن است که این نسبت را تغییر داد بدون اینکه دچار ناراحتی نشود اگر 20 در صد آب بدنش را از دست بدهد دیگر سلامتی خود را باز نخواهد یافت .

آب در سلولهای بدن انسان دارای مقدار زیادی پتاسیم بوده و عملاً فاقد نمک است ولی آب خارج از سلولها پتاسیم ندارد بلکه مقدار زیادی نمک دارد و این ترکیب آب خارج از سلولها به آب دریائی شباهت دارد که میلیونها سال قبل اولین اشکال حیات در آن شکل می گرفت و بعد ها وقتیکه موجودات آبی به خشکی روی آوردند ، دریای درون را نیز با خود آوردند . چون بدون آن زندگی برایشان در خشکی ممکن نبود .

این پدیده های شگفت انگیز گفته قرآن را تأیید می کند که می فرماید . اوست خدائی که انسان را از آب آفرید در مرحلۀ سوم : در آیۀ 2 سوره علق می فرماید:

خلق الانسان من علق   . ( خداوند انسان را از علق آفرید )

علق به اسپرماتوزوئید گفته می شود که به سلول ماده می رسد و با آن ترکیب می شود .

در مرحلۀ چهارم : در آیۀ 2 سورۀ انسان می فرماید:

انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج   . ( ما انسان را از نطفه مخلوط ( سلول تخم ) پدید آورده ایم . )

ترکیب سلول جنس نر و ماده منجر به پیدایش سلولی به نام تخم می شود که تقسیمات این سلول جنین را به وجود می آورد .

اگر بهترین شرایط محیطی برای سلول نر و سلول ماده فراهم شود قادر به ادامۀ زندگی نیستند و به زودی می میرند .

مگر آنکه با یکدیگر ترکیب شوند و سلول تخم یا به اصطلاح قرآن امشاج به وجود آورند .

پس از تقسیمات سلولی متوالی این سلول جنین اولیه به صورت توده ای از سلولها وارد رحم شده تا ادامه رشد خود را در آنجا انجام دهد در آیه دیگری می فرماید( آیه 24 سوره حشر)

هو الله الخالق الباری المصور له السماء الحسنی  .( اوست خدای که آفریننده و جدا کننده و نگارنده صورت انسانی است و برای اوست اسماء حسنی .)

در مرحلۀ پنجم : در آیۀ 6 سورۀ العمران می فرماید :

خداست آنکه صورت شما را در رحم مادران هر گونه بخواهد می نگارد خدایی که جز ذات یکتا نیست که به هر کار خواهد توانا و به همه چیز داناست .

مراحل ساختمانی جنین را می توان در سه مرحله خلاصه کرد :

1-  تولید توده زیادی از سلولها

2- مجزا شدن سلولها از یکدیگر و رفتن هر یک به جای خود

3- تصویر و صورت بندی جنین

این سه مرحله را قرآن کریم در ضمن سه کلمه بیان داشته

1- هو الله الخالق   اوست خدایی که آفریننده ( انبوه سلولها ) است

2- الباری   خدایی که جدا کننده ( سلولهاست )

3- المصور  خداوند پیکر سازی که به این سلولها صورت انسانی می دهد .

در سورۀ زمره آیه 6 می فرماید :

خداوند شما را در شکم مادر می آفریند ، آفرینش به دنبال آفرینش دیگر که در سه تاریکی قرار دارد .

به تدریج سه پرده جنین را در بر می گیرد این پرده ها ظاهراً یک پوست بیشتر نیستند ولی اگر آنرا با میکروسکوپ به دقت نگاه کنیم همانطور که در آیه قرآن ذکر شده است می بینیم که از سه پرده تشکیل شده است .

1- پرده آمینون   2- پرده کوریون 3- پرده آلان تویید  

مایع 

پرده آمینون پرده ای است که از نمو سطح خارجی جنین حاصل و از اطراف توسعه پیدا می کند تا فضایی به نام حفره آمینون در پشت جنین به وجود آورد و آنگاه در حفره آمینون مایع زلالی پدید می آورد .

پرده کوریون  : خارج از پرده آمینون قرار دارد و به کمک آن جنین محفوظ می ماند .

پرده آلانتوئید : در ناحیه شکمی جنین است و به جذب غذا کمک می کند .

فاصله میان پرده آمینون و جنین مایعی وجود دارد که هر گاه ضربه ای به شکم وارد شود این ضربه به مایع منتقل می گردد و در آن خنثی می شود .

در آیۀ 14 سوره مومنون می فرماید :

  انشا ناه خلقا اخر فتبارک الله احسن الخااقین (سپس آفرینش و تحولی دیگر در جنین پدید آوردیم ( و از روح خود در وی دمیدیم ) آفرین بر قدرت کامل بهترین آفریننده .)

پس از صورت بندی جنین مرحلۀ دمیدن روح فرا می رسد .

لازمه استقرار روح در جسم پیدا شدن بستر مناسب یا به عبارت دیگر آرایش مطلوب در اجزاء ماده است .

بطور کلی با وارد شدن هر گونه نقص شدید در جسم جدا شدن روح از جسم اجباری و حتمی می گردد .                                                                                                             

                                     

***فتبارک الله احسن الخااقین*** 

 

با تشکر از وبلاگ زیست شناسی به خاطر این مطلب 

  

 برای دانلود pdf این مقاله بروی لینک پایین کلیک کنید: 

مطابقت های علم زیست شناسی روز با آیات قرآن

باطل شدن نظریه خلق الساعه توسط لویی پاستور

لویی پاستور دانشمند ، پزشک ، شیمیدان ، زیست شناس و باکتری شناس بزرگ فرانسوی در دهکده ی دل (Dole) ناحیه ی ژورا زاده شد .
 او در دوران کودکی هیچگونه هوش زیادی از خود نشان نمی داد ولی بسیار کوشا و بردبار بود. به خاطر اینکه از استادان خود پرسش های شگفت آوری می کرد ، از گروه شاگردان نخبه و ارزنده به شمار می رفت .
 پاستور در جهان به پدر میکروبیولوژی (میکروب شناسی) مشهور است . نام او در میان اندیشمندان و نیکوکاران جهان ،‌همیشه به یادگار خواهد ماند .
 
آزمایشهای مشهور پاستور که منجر به باطل شدن نظریه خلق الساعه شدند :
آزمایش اول :

باطل شدن نطریه خلق الساعه توسط لویی پاستور

 
 پاستور لوله ای شیشه ای برگزید و درون آن مقداری پنبه قرار داد . سپس با کمک تلمبه ای ، مقداری هوا به درون لوله کشید . سطحی از پنبه که هوا از آنجا وارد لوله می شد ، رفته رفته رو به تیرگی گذاشت تا اینکه به کلی سیاه شد .
  پاستور این پنبه را در مخلوطی از اتر و الکل وارد ساخت و آنچه را که در ته محلول رسوب کرده بود زیر میکروسکوپ ساده ی خود بررسی کرد .
در این بررسی مشاهده کرد که ذره های گوناگون گرد و غبار ،‌گرده های گل ها ،‌ باکتری ها ی فراوان ، هاگهای گوناگون و حتی تارهای پشم در رسوب وجود دارد .

باطل کردن نطریه خلق الساعه توسط لویی پاستور

 
پاستور از نخستین آزمایش خود نتیجه گرفت :
هوا میکروب های فراوان دارد .

آزمایش دوم :

پاستور مقداری آبگوشت که در آن گوشت بدون چربی پخته و آب وجود داشت و محیط غذایی مناسبی برای میکروب ها به شمار می رفت را در شیشه ی دهانه بازی ریخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد . پس از چند روز آبگوشت گندیده شد . او آبگوشت گندیده را زیر میکروسکوپ ساده ی خود نگاه کرد و آن را پر از میکروب یافت .

 

باطل شدن نظریه خلق الساعه توسط پاستور

 

پاستور برای اینکه اطمینان حاصل کند که میکروب های هوا سبب گندیدگی آبگوشت شده اند ، مقداری از آبگوشت تازه را در شیشه ی دهانه باریکی ریخت و پس از جوشاندن ، دهانه ی شیشه را گرما داد تا گداخته شد و با این کار دهانه ی آن را بست .

 

باطل شدن نظریه خلق الساعه توسط لویی پاستور

این آبگوشت مدت ها بدون آنکه گندیده شود ، همچنان سالم باقی ماند . پاستور از این آزمایش نتیجه گرفت :

جوشاندن آبگوشت ، میکروبهای هوا را که عامل گندیدن آبگوشت هستند ،

از بین می برد .

آزمایش سوم :

 

پاستور برای یافتن اطمینان بیشتر از اینکه میکروب های هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، یک بالون انتخاب کرد و در آن آبگوشت ریخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشیده ی درون آن را توسط یک لوله ی خمیده ،  در معرض هوا قرار داد .مدت ها گذشت و فسادی حاصل نشد . در این آزمایش ،  لوله ی خمیده ،‌ مانع ورود میکروب های زنده ی هوا به درون آبگوشت شده بود .

باطل شدن نظریه خلق الساعه توسط لویی پاستور

سپس پاستور با خم کردن ظرف ، مقداری از آبگوشت را وارد لوله ی خمیده ی متصل به ظرف آبگوشت کرد  . سپس این آبگوشت موجود در لوله را با خم کردن مجدد ظرف ، به ظرف آبگوشت برگرداند . پس از مدتی آثار فساد و گندیدگی در آبگوشت ظاهر شد .

پاستور نتیجه گرفت :

آبگوشت خودبخود گندیده نمی شود ، بلکه میکروبهایی که در ناحیه خمیده لوله قرار داشته اند باعث گندیدن آبگوشت شده اند .

 مقاومت مخالفان پاستور :

معتقدین به خلق الساعه به آزمایشهای پاستور این ایراد را وارد کردند که :

  گرما دادن آبگوشت شرایط محیطی لازم برای خلق الساعه را از بین می برد . و اگر گرما وجود نداشته باشد ، حتما همه ی میکروب ها به وجود خواهند آمد .

 پاستور برای رفع این ایراد آزمایشی دیگر انجام داد که به آزمایش چهارم پاستور مشهور است . با این آزمایش دیگر شکی باقی نماند که نظریه خلق الساعه باطل است .

 آزمایش چهارم :

  پاستور ظرفی شیشه ای مطابق شکل تهیه کرد . این ظرف را قبلا گرما داد تا بدون میکروب شود  . سپس دهانه ی بالایی آن را از پنبه ی استریل (بدون میکروب) پر کرد . نوک تیز لوله و پهلوی شیشه را با الکل پاک کرد و پوست گردن اسبی  را هم با الکل پاک کرد . سپس نوک تیز شیشه را به سیاهرگ گردن اسب فرو کرد و کاری کرد که سر آن بشکند . (کاری شبیه تولید سوزن سرنگ) .

  پاستور از بالای پنبه هوای درون شیشه را با تلمبه بیرون کشید .در نتیجه ی بیرون کشیده شدن هوای شیشه و ایجاد خلاء نسبی ، خون سیاهرگ گردن اسب به درون شیشه سرازیر شد . هنگامی که مقدار کافی خون اسب درون شیشه جمع شد ، پاستور با احتیاط  لوله ی نوک تیز را از گردن اسب بیرون آورد و بلافاصله نوک لوله را یست .

 

باطل شدن خلق الساعه توسط لویی پاستور

خون درون شیشه مدت ها بدون آنکه گندیده شود بلقی ماند و حال آنکه اگر خون در مجاورت هوا قرار می گرفت فوراً فاسد می شد .پاستور در آزمایش چهارم بدون گرما دادن خون مانع آلوده شدن آن به میکروب شد و ثابت کرد : 

خون خودبخود میکروب (موجود زنده) تولید نمی کند . 

با تشکر ویژه از وبلاگ زیست شناسی به خاطر این مطلب

زیبایی های جهان طبیعت 2 (زیر دریا)

چرا خدا زیباست و زیبایی ها را دوست دارد؟ 

لحظه ای بی اندیشیم چگونه این همه زیبایی می تواند بطور خود به خودی بوجود آمده باشد؟ 

وجود خورشید ها و ماه های دیگر در کائنات-منعکس کردن نور خورشید تو

وجود خورشید ها و ماه های دیگر در کائنات

وَمِنْ آیَاتِهِ اللَّیْلُ وَالنَّهَارُ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ لَا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلَا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ إِن کُنتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۳۷﴾ فصلت

« نه به خورشید و نه به ماه هیچکدام سجده نکنید، بلکه به خدائی سجده کنید که آنها را (یعنی: ماهها و خورشیدها را) آفـرید».

نکـتـه آیه: خورشیدها و ماهها وجود دارد:

در زبان عربی «ضـمـیـر» برای مفـرد (یکی) و برای مثنی (دوتا) و برای جمع (سه تا و بالاتر از آن) صـرف مـی شود. آیـه از مـاه و خـورشـیـد که دوتا هستند صحبت می کند ولی بجای ضمیر دوتائی مناسبِ آنها که «هُـمـا» به معنی «آنـدو» باشد، ضمیر جمع «هُـنَّ» به معنی «آنـهـا» بکار برده است. یعنی می گوید: به خدائی سجده کنید که خورشـیـدها و ماهـهـا را آفـرید.

در زمـان محـمـد و تا پیش از اختراع تـلـسـکـوپ کـسـی خورشـیدی و ماهی غیر ماه و خورشیدی که می بینیم را نمی شناخت. از زمـان اختراع و بکارگیری تـلـسـکـوپ (هـزار سـال پـس از محمد) تا کـنون (در منظومه شمسی) دهـها ماه کشف شـده است. تعداد ماه های سیاره مـشـتری که تا کنون شـنـاخـتـه شده 16 تا است، مریخ دو تا، کـیوان 19 تا، اورانـوس 15 تا و نپتون 8 تا.

خـورشـیـد نـیـز چنانکه آیـه آنرا جمع بسـته تنها خورشید منظومه شمسی ما نیست، بلکه در هـسـتی مـیـلـیاردهـا خـورشـیـد وجود دارد.

بازتاب نور خورشید توسط ماه

«اوست که خورشید را نور اصلی و ماه را نور بازتابی قرار داد».

«ضیاء و ضوء» درخشش و تابشی است که از خود شئ ساطع می شود، مانند تابش و درخشش چراغ و شمع. و «نور»  روشـنـائی و تابـشی است که از خـود شئ ساطع نمی شود بلکه بازتاب تابش ضیاء است. و اینکه آیه می گوید: خـورشـیـد «ضیاء» است و ماه «نور»، به این معنی است که تابش خورشید از خود آن است ولی تابـش ماه از خـود آن نیست بـلـکه بازتاب تابش خورشید است. (این موضوع در سوره نوح و به نقـل از حضرت نوح آمـده. یعـنی وی چند هـزار سال پـیش از میلاد حضرت مسیح به مـردم گـفـتـه بـوده که: تـابـش خـورشید از خود آن و تابش ماه بازتاب تابش خورشید است. ولی مردم طـبـق معـمـول بوی می خندیده اند).

هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِینَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ﴿۵﴾ یونس