معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

معجزات علمی قرآن

قسمت نظرات برای دوستان مخالف آزاد گذاشته شده اند فقط لطفا ناسزا نگویید بطور مستقیم هم به کسی توهین نکنید.

آیا خدا وجود دارد؟

آیا خدایی هست؟

درباره ی نویسنده:
برای مرلین آدامسون، به عنوان کسی که سابقاً یک ملحد بوده است، بسیار مشکل بود که دعاهای پاسخ داده شده و طریقة زندگی دوست صمیمی خود را نادیده بگیرد. در حالی که مرلین ایمان و اعتقادات دوستش را زیر سوال میبرد و به مبارزه میطلبید، از دیدن آن همه شواهد عینی در ارتباط با وجود خدا شگفتزده شد. پس از یک سال تحقیق مداوم و مصر، او به دعوت خدا برای ورود به زندگیاش پاسخ مثبت داد. مرلین دریافته است که ایمان به خدا با دلایل و مدارک اثباتپذیر است و بسیار با ارزش میباشد.

آیا خدایی هست؟

آیا خدا وجود دارد؟ در اینجا پنج دلیل صریح و واضح وجود دارد تا باور کنید خدا واقعاً آنجاست.

به نوشته مارلین آدامسون

آیا مایل نیستید برای یک بار هم که شده کسی شواهد و مدارکی را که دال بر وجود خداوند است به شما نشان دهد؟ بدون اینکه دستان خود را پیچ و تاب داده و یا اظهاراتی از این قبیل را بیان کند که: «تو لاجرم مجبور هستی باور کنی.» این مقاله تلاشی خالصانه است تا از طریق ارائة دلایلی چند، وجود خدا را ثابت نماید.

ابتدا این را در نظر داشته باشید که اگر کسی حتی امکان وجود خدا را نیز نپذیرد و با این موضوع مخالفت کند، در این صورت هر دلیلی که ارائه شود، آن را توجیه کرده و با تعبیر و توضیحی آن را مردود خواهد شمرد. درست شبیه این میماند که کسی کلاً نپذیرد که انسان توانسته است بر روی کرة ماه قدم بزند. در این صورت هیچ فرقی نمیکند که دربارة این موضوع چه مقدار اطلاعات به او داده شود؛ طرز فکر او تغییر نخواهد کرد. اگر به این شخص عکسهای مستندی از فضانوردان نشان داده شود که در حال راه رفتن بر روی کرة ماه هستند، و یا مصاحبههایی را که با فضانوردان شده است به او نشان دهند و یا حتی سنگهایی را که از سطح کرة ماه جمعآوری شده ببیند، تمامی این شواهد و مدارک برای چنین شخصی بیارزش خواهد بود. زیرا که او قبلاً این نتیجهگیری را کرده است که انسان نیست به کرة ماه برود.

وقتی که صحبت از امکان وجود خداوند پیش میآید، کتاب مقدس میفرماید که هستند مردمانی که به اندازه کافی شواهد و مدارک قانعکننده را دیدهاند اما حقیقت وجود خدا را زیر پا گذاشتهاند. (رومیان 1 : 19 - 21) از طرف دیگر کتاب مقدس دربارة کسانی که مایلند بدانند که آیا خدا واقعاً وجود دارد، میفرماید: «و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت.» (ارمیا 29 : 13 - 14) قبل از اینکه به حقایقی که وجود خدا را در بر دارد نگاه کنید، از خودتان بپرسید: اگر خدا وجود دارد، آیا من میخواهم او را بشناسم؟ اگر این چنین است در این جا دلایلی را مطالعه خواهید کرد که میتوانید دربارة آنها تفکر و تعمق کنید...

1. آیا خدا وجود دارد؟ پیچیدگی سیاره ما بر یک طراح اندیشمند دلالت دارد که نه تنها تعمداً عالم هستی را آفریده، بلکه امروز نیز از آن حمایت و نگهداری میکند.

نمونههای بیشماری را میتوان ارائه نمود که نشاندهندة طراحی خداوند است. شاید بتوان گفت که مثالهایی از این قبیل بیانتها است. در این جا تعداد معدودی از این نمونهها را مشاهده خواهید کرد:


کرة زمین... اندازة آن کاملاً صحیح است. اندازة کرة زمین و هماهنگی و تناسب آن با نیروی جاذبة زمین باعث میشود که لایة نازکی که حاوی گازهای نیتروژن و اکسیژن است، در فاصلة تقریباً 50 مایلی سطح کرة زمین قرار گیرد. اگر اندازة کرة زمین همانند سیارة عطارد کوچکتر بود، وجود جو یا اتمسفر در پیرامون کرة زمین غیرممکن میشد. اگر اندازة کرة زمین همانند سیاره مشتری بزرگتر بود، در این صورت اتمُسفر تنها حاوی هیدروژن آزاد میبود. (برگرفته از مقاله ای به قلم آر. ای. دی. کلارک، مجله آفرینش، انتشارات تیندل، لندن، 1946، صفحة 20) کرة زمین تنها سیارة شناخته شدهای است که مجهز به جو یا اتمسفر حاوی ترکیب مناسبی از گازها میباشد و قادر است حیات گیاهان، جانوران و انسان را حفظ کند.


کرة زمین در فاصلة مناسبی از خورشید قرار گرفته است. نوسانات دمای هوا را که با آن مواجه هستیم و چیزی در حدود 30- درجه تا 120+ درجه است را در نظر بگیرید. اگر کرة زمین از خورشید دورتر بود همة ما یخ میزدیم. از طرفی اگر نزدیکتر به خورشید بود، همة ما میسوختیم. اگر کوچکترین تغییری در موقعیت کرة زمین نسبت به خورشید وجود داشت، زندگی بر روی کرة زمین ناممکن میشد. در حالی که کرة زمین با سرعت 67000 مایل در ساعت به دور خورشید میگردد، در عین حال فاصله مطلوب خود را نیز از خورشید حفظ میکند... کرة زمین دور محور خود نیز میگردد و با این عمل این امکان را به وجود میآورد که تمامی سطح کرة زمین هر روز به طور مناسب گرم و خنک شود.


کرة ماه نیز با در نظر گرفتن نیروی جاذبهای که دارد، در اندازة درست و در فاصلة صحیح از کرة زمین قرار گرفته است. کرة ماه باعث ایجاد جزر و مد و حرکات مهمی در اقیانوسها میشود که در نتیجة این حرکات آب اقیانوسها راکد و ساکن نمیماند و در عین حال از سرازیر شدن آب حجیم اقیانوسها به قارهها نیز جلوگیری میشود. (برگرفته از: شگفتیهای خلقت خداوند، انجمن علوم مودی، شیکاگو، ایلینوی)


آب... بیرنگ، بیبو و بدون طعم است. لیکن هیچ موجود زندهای بدون آن قادر به ادامة حیات نیست. بیشترین قسمت گیاهان، حیوانات و انسانها را آب تشکیل میدهد (تقریباً دو سوم از بدن انسان از آب تشکیل شده است). در اینجا خواهید دید که چرا ویژگیهای آب، منحصراً برای حیات جانداران مناسب است:


آب دارای نقطة جوش و نقطة انجماد بسیار بالایی است. آب به ما این امکان را میدهد که در محیطی که دمای هوا نوسانات متغیری دارد زندگی کنیم و آب باعث میشود بدن ما دمای 37 درجة خود را حفظ کند.


آب حلالی جامع میباشد. این خاصیت آب باعث میگردد که هزاران نوع مواد شیمیایی مانند مواد معدنی و مغذی به تمامی قسمتهای مختلف بدن ما برسد و حتی در کوچکترین رگهای خونی ما نیز جریان پیدا کند.


همچنین آب از لحاظ شیمیایی خنثی است. آب قادر است غذا، داروها و مواد معدنی را حمل کند تا در بدن جذب شده و مورد استفاده قرار گیرند بدون اینکه در ترکیب ماده اصلی تغییری ایجاد نماید.


آب دارای خاصیت منحصر به فردی است، یعنی تمایل به کشش به سمت بالا را دارد. به خاطر این خاصیت، آب این قابلیت را دارد که در گیاهان، علیرغم وجود نیروی جاذبة زمین به سمت بالا حرکت کند و آب و مواد مغذی حیاتبخش مورد نیاز برای گیاهان را حتی در بلندترین درختان نیز فراهم سازد.


در زمستان آب از سطح به سمت پایین یخ میزند و قابلیت آن را دارد تا شناور شود، بنابراین ماهیان میتوانند در فصل زمستان زنده بمانند. نود و هفت درصد از آبهای کرة زمین را اقیانوسها تشکیل میدهند. بر روی کرة ما سیستمی طراحی شده است که نمک را از آب اقیانوسها جدا کرده و آب عاری از نمک را در تمامی نقاط کرة زمین تقسیم میکند. با تبخیر آب اقیانوسها، نمک آن باقی مانده و ابرها تشکیل میشوند. باد قادر است تا به راحتی ابرها را پراکنده ساخته و در نتیجه آب در تمامی نقاط کرة زمین برای مصرف گیاهان، حیوانات و انسان مهیا میشود. این یک سیستم پالایش و تامینکننده آب است که به صورت چرخه عمل کرده و آب لازم برای بقای حیات بر روی کرة زمین را به طور مداوم قابل استفاده میسازد.


مغز انسان... همزمان و در آن واحد حجم شگفتانگیزی از اطلاعات را دریافت میکند. مغز شما قادر است اطلاعاتی از قبیل رنگها و اشیائی را که میبینید، دمای محیط اطراف، مقدار فشاری که پای شما بر زمین وارد میکند، صداهای پیرامونتان، احساس خشکی دهانتان و حتی نوع جنس صفحة کلید کامپیوترتان را دریافت کند. مغز شما محل تجمع و دریافت تمامی احساسات، افکار و خاطرات شما میباشد. مغز شما در آن واحد مراقب و پیگیر اعمال دیگری نیز هست که در بدن شما در حال انجام گرفتن است، مانند الگوی تنفسی، حرکات پلک، گرسنگی و حرکات ماهیچههای دستان شما.


مغز انسان میتواند در هر ثانیه بیش از یک میلیون پیام را دریافت کند. مغز شما تمامی دادهها را سنجیده و پیامهایی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستد را تصفیه میکند. در نتیجة عمل غربال اطلاعات و دادهها، برای شما این امکان به وجود میآید که در دنیای خود بتوانید تمرکز کرده و عملکردی موثر داشته باشید. عملکرد مغز انسان با دیگر اعضای بدن تفاوت دارد. مغز انسان دارای هوش و فراستی است که میتواند استدلال کند، احساس کند، خواب ببیند و نقشه بکشد و قادر است با دیگران گفتگو کند.


چشم... قادر است هفت میلیون رنگ را از یکدیگر تشخیص دهد. دارای قابلیت تمرکز خودکار است و میتواند همزمان با مقدار غیر قابل تصور 5/1 میلیون پیام سر و کار داشته باشد. (هیو داوسون، فلسفه چشم، چاپ پنجم؛ نیویورک: مک گروهیل، 1991) فرضیه تکامل بر جهش و تغییراتی تمرکز دارد که از درون آن اورگانیزم موجود پدید میآید. اما فرضیه تکامل بطور کامل توضیح نمیدهد که منشاء به وجود آمدن چشم و مغز چیست... به عبارتی آغاز اورگانیزم زنده از ماده غیر زنده چگونه امکانپذیر است؟


2. آیا خدا وجود دارد؟ عالم هستی آغازی داشته است - چه چیزی عامل و سبب آن بوده است؟


دانشمندان بر این عقیدهاند که جهان هستی ما با انفجار عظیمی از انرژی و نور آغاز شده است که اینک آن را انفجار بزرگ مینامیم. این آغاز منحصر بفردی است که شروع تمامی چیزها را باعث شده است: آغاز جهان هستی، آغاز فضا و حتی نخستین آغاز خود زمان.


رابرت جاسترو، متخصص فیزیک نجوم، از منکرین وجود خداست که خود سخنان خویش را توضیح میدهد: «بذر تمامی آنچه تاکنون در جهان هستی اتفاق افتاده است در همان لحظه اول کاشته شد؛ وجود هر ستاره، هر سیاره و هر موجود زندهای نتیجه رویدادهایی است که حرکت آنها در لحظه انفجار کیهانی شروع شده است. به عبارتی، لحظه آفرینش... جهان هستی به یکباره بوجود آمد و ما نمیتوانیم بفهمیم که چه چیزی سبب شد تا این اتفاق بیفتد.» (رابرت جاسترو؛ «پیغام از جانب پروفسور رابرت جاسترو»؛ LeaderU.com؛ 2002)


استیون وینبرگ، برنده جایزه نوبل در فیزیک، توضیحات بیشتری میدهد: «در آن لحظه انفجار، دمای عالم هستی تقریباً یکصد هزار میلیون (10 به توان 11) درجه سانتیگراد بوده است. ... و عالم هستی از نور آکنده گشت.» (استیون وینبرگ؛ سه دقیقه اول: نگاهی مدرن به سرچشمه عالم هستی؛ (Basic Books، 1988)؛ صفحه 5)


عالم هستی همیشه وجود نداشته است. آن دارای آغازی بوده... چه چیزی باعث آغاز آن شده است؟ دانشمندان هیچ توضیحی برای انفجار ناگهانی نور و ماده ندارند.


3. آیا خدا وجود دارد؟ عالم هستی به وسیله قوانین یک شکل طبیعی عمل میکند. چرا اینگونه است؟


شاید به نظر برسد که بخش عمدهای از زندگی متغیر میباشد، اما به چیزهایی نگاه کنید که میتوانیم یک روز پس از روز دیگر بر روی وقوع آنها حساب کنیم: جاذبه زمین ثابت است، اگر یک فنجان قهوه داغ را بر روی پیشخوان بگذاریم، پس از مدتی سرد خواهد شد، کره زمین در هر 24 ساعت یکبار دور خود میچرخد، و سرعت نور هرگز تغییر نمیکند... سرعت نور بر روی کره زمین و در کهکشانهای دیگر همواره ثابت است.


چگونه میتوانیم قوانین طبیعت را که هرگز تغییر نمیکنند تشخیص دهیم؟ چرا عالم هستی تا این اندازه منظم و قابل اطمینان است؟


حتی دانشمندان بزرگ نیز معترفند که این موضوع تا چه اندازه عجیب است. هیچ نیاز و ضرورت منطقی وجود ندارد که یک جهان هستی از این قوانین پیروی کند، چه رسد به اینکه نسبت به قوانین ریاضی نیز وفادار بماند. این شگفتی از آنجا سرچشمه میگیرد که هیچ الزامی وجود ندارد تا جهان هستی اینگونه رفتار نماید. تصور جهانی که در آن شرایط موجود به شکل غیر قابل پیشبینانهای لحظه به لحظه تغییر کند، و یا حتی جهانی که در آن به ناگاه چیزی به وجود آید و یا از بین برود کار بسیار سادهای است. (دینیش دسوزا، چه چیزی درباره مسیحیت تا این اندازه عالی است؛ انتشارات رگنری، 2007، فصل 11)


ریچارد فیمن، برنده جایزه نوبل در الکترودینامیک کوانتومی، گفت: «اینکه چرا طبیعت وابسته به ریاضیات است یک معماست... این واقعیت که اصولاً قوانین به هر نوعی وجود دارند خود یک نوع معجزه است.» (ریچارد فیمن، «مفهوم همه اینها: افکار یک شهروند دانشمند»، (نیویورک: Basic Books، 1998)، صفحه 43)


4. آیا خدا وجود دارد؟ کدهای DNA رفتار یک سلول را برنامهریزی کرده و به آن آگاهی میدهند.


تمامی دستورالعملها، تعالیم، و آموزشها با قصد و هدفی انجام میگیرند. کسی که یک کتاب راهنما مینویسد این کار را به منظور خاصی انجام میدهد. آیا میدانستید که در هر یک از سلولهای بدن ما یک کد راهنما با جزئیات کامل وجود دارد که شبیه به یک برنامه کامپیوتری بسیار کوچک است؟ شاید بدانید که یک برنامه کامپیوتری از تعدادی ارقام صفر و یک نظیر 110010101011000 ساخته شده است. ترتیب قرار گرفتن این ارقام به کامپیوتر میگوید که چه بایستی بکند. کد DNA موجود در هر یک از سلولهای بدن ما بسیار شبیه به این است. DNA از چهار ماده شیمیایی ساخته شده است که دانشمندان آنها را به صورت اختصاری A، T، G و C نامگذاری کردهاند. این مواد شیمیایی در سلول بدن انسان به این شکل چیده شدهاند: CGTGTGACTCGCTCCTGAT و غیره. در هر سلول انسان تعداد سه میلیارد از این حروف وجود دارد!!


همانطور که شما میتوانید تلفن خود را طوری برنامهریزی کنید تا در مواقع معینی زنگ بزند، DNA نیز سلول را راهنمایی میکند. DNA برنامهای است که حاوی سه میلیارد حرف میباشد و به سلول دستور میدهد که چگونه باید عمل کند. این یک کتاب راهنمای کامل است. (فرانسیس اس. کالینز، مدیر پروژه ژن انسان و نویسنده کتاب زبان خدا، Free Press، نیویورک، 2006)


چرا این موضوع تا این اندازه شگفتانگیز است؟ هر کس باید این سوال را از خود بپرسد... این برنامه اطلاعاتی چگونه سر از سلول انسان در آورد؟ اینها صرفاً مواد شیمیایی نیستند. اینها مواد شیمیایی هستند که دستور میدهند و با جزئیات کامل قانون وضع میکنند و دقیقاً مشخص میسازند بدن شخص چگونه بایستی پرورش یابد.


جایی که صحبت از این اطلاعات برنامهریزی شده وجود دارد، دلایل طبیعی و زیستشناختی قادر به ارائه توضیح نیستند. شما نمیتوانید دستورات و اطلاعاتی چنین جامع و دقیق را در جایی بیابید بدون اینکه کسی عمداً آن را ایجاد کرده باشد.


5. آیا خدا وجود دارد؟ ما میدانیم که خدا وجود دارد زیرا که او به دنبال ما است. خداوند دائماً خود را به ما مینمایاند و در جستجوی آن است که ما به او روی آوریم.


من خود زمانی یک ملحد بودم. مانند اغلب ملحدین، موضوع ایمان مردم به خدا مرا بسیار آزار میداد. نمیدانم چرا ما منکران خدا این همه وقت، توجه و انرژی خود را صرف تکذیب کردن چیزی میکنیم که حتی باور نداریم وجود دارد؟! چه عاملی باعث میشود ما اینگونه رفتار کنیم؟ زمانی که من یک ملحد بودم، غرض و مقصود خود را با کمک و حمایت از مردم فقیر و بیچاره نشان میدادم، میخواستم از خواب و خیال بیدارشان کنم و به آنها کمک کنم تا متوجه شوند که امیدشان کاملاً واهی و بیهوده است. اگر بخواهم صادق باشم باید اعتراف کنم که انگیزة دیگری نیز داشتم. در حالی که ایمانداران را به مبارزه میطلبیدم، کنجکاو بودم ببینم که آیا آنها میتوانند مرا طور دیگری متقاعد بسازند یا خیر. قسمتی از تلاش و کوششم این بود که از موضوع مورد بحث دربارة خدا رهایی یابم. اگر میتوانستم به طور قاطع و نهایی به ایمانداران ثابت کنم که در اشتباه هستند، آن موقع دیگر بحثی در میان نبود و من میتوانستم به راحتی و آزادانه به دنبال زندگی خودم بروم.


من این را درک نمیکردم که چرا موضوع و بحث خداوند تا این حد بر ذهن من سنگینی کرده و فکرم را مشغول خود ساخته بود. دلیلش این بود که خدا بر این موضوع اصرار میورزید. من به این نتیجه رسیدهام که خدا میخواهد تا ما او را بشناسیم. خداوند ما را با این هدف و مقصود خلق کرده است که او را بشناسیم. خداوند با شواهدی که وجودش را ثابت میکند، ما را احاطه کرده و این پرسش را درست روبروی ما قرار داده است که آیا او واقعاً وجود دارد یا خیر. من قادر نبودم از این فکر که ممکن است خدا واقعاً وجود داشته باشد خلاصی و رهایی بیابم. در واقع روزی که این واقعیت را تصدیق کردم که خدا وجود دارد، دعای من اینگونه شروع شد: «خیلی خوب، تو برنده شدی...» ممکن است دلیل نهفتهای که باعث میشود منکرین خدا هنگام روبرو شدن با ایمانداران تا این حد احساس ناراحتی و پریشانی کنند این باشد که خداوند فعالانه دارد آنها را تعاقب میکند.


من تنها کسی نیستم که چنین تجربهای را داشته است. مالکوم ماگریج که یک مولف سوسیالیست و فلسفی است، میگوید: «من به نوعی این تصور و اندیشه را داشتم که در کنار تحقیق و جستجویی که انجام میدادم کسی در تعقیبم بود.» سی. اس. لوییس میگوید که به خاطر دارد: « ... شبهای متوالی زمانی که فقط یک لحظه ذهنم از کار دور میشد، احساس میکردم کسی که به هیچ عنوان مشتاق نبودم ملاقاتش کنم بیامان و پیوسته سعی میکرد به من نزدیک شود. بالاخره تسلیم شدم و پذیرفتم که خدا، خداست و زانو زده دعا کردم: شاید آن شب من در تمام انگلستان محزونترین و بیمیلترین کسی بودم که زندگیاش تغییر کرده بود.»


در نتیجه شناخت خدا، لوییس کتابی با عنوان «متعجب از مسرت و شادی» نوشت. من نیز هیچ توقع و انتظاری جز این نداشتم که وجود خدا را آنگونه که مستحق بود تصدیق کنم. با این حال پس از گذشت چندین ماه از محبتی که خدا نسبت به من داشت شگفتزده شدم.

نظرات 2 + ارسال نظر
............................ سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 06:04 ق.ظ


آخوندها اسلام را خراب کرده اند؟
http://diescolor.wordpress.com/2011/01/02/%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%B1%D8%A7-%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%A8-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%9F/

بیژن سه‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

اتفاقی باز اومدم تو بلاگت ببینم کامنت منو خوندی یا نه که دیدم اصلا تاییدش هم نکردی ... شما که جنبه حرف منطقی رو نداری و انتقاد پذیر نیستی چرا بلاگ نویس شدی ؟ برو مسجد پای منبر یا بالای منبر ... اینجای جای آدم انتقاد پذیر نیست... واقعا متاسفم برات

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد